شرح زرادی
@erfaneeslami1
شوکران سيزدهم
دانلود فيلم گفتگو با استاد عبدالله انوار
حكيم ٩٤ ساله
در دوره پهلوى، ايران دچار آمريكازدگى شد/ با همه بحثهای جلال در غزبزدگى موافق نيستم/ اگر ناصرالدين شاه به راه ژاپن میرفت، از غرب عقب نمیماندیم.
استاد عبدالله انوار، حكيم ٩٤ ساله، شارح، مترجم، نسخه شناس، فهرستنویس، ریاضیدان و متخصص متون کهن كه بیش از ۲۰ سال رئیس بخش نسخ خطی کتابخانه ملی ایران بود و در طول دوران کاری خود حدود ۱۰ جلد فهرست نسخههای خطی به فارسی و عربی را تدوین کرد. وی همچنين برخى مجلدات لغتنامه دهخدا را نیز تأليف و تدوین کرده است.
آثار و كتب
شرح و ترجمه ۲۲ جلد کتاب شفای بوعلیسینا (هیچ ناشری به دلیل گستردگی کار حاضر به انتشار آن نشدهاست)
شرح و ترجمه «شرح اشارات» خواجه نصیر
تعلیقه مفصل بر دانشنامه علایی ابن سینا
ترجمه مقاصدالفلاسفه غزالی
ترجمه شرح تلویحات شیخ اشراق
ترجمه و شرح منطقالمخلص امام فخر رازی
شرح و تعلیقه درهالتاج علامه قطبالدین شیرازی
شرح و تعلیقه بر مصنفات بابا افضل کاشاني
شرح موسیقیالکبیر فارابی
شرح فرائدالاصول شیخ مرتضی انصاری
شرح متافیزیک ارسطو
ترجمه جستارهای فلسفی ویتگنشتاین
ترجمه تطور حیات، برگسون
ترجمهٔ حکومت الهی اثر سنت توماس آگوستین
ترجمه سمبولیسم در دین
متن و تعلیقات اساس الاقتباس خواجه نصیر الدین طوسی
تصحیح تاریخ جهانگشای نادری
#شوكران
گفتگو با متفكران ايران امروز
تهيه كننده: على قربانى
سردبير: پيام فضلى نژاد
كارگردان: ميلاد قربانى
به نقل از:
@ShokaranTV
Telegram.me/sarapaf
به برکت این دعای حضرت، علی بن بابويه صاحب فرزند شد؛ آن هم چه پسری؛ شیخ صدوق، که از مفاخر شیعه است.
غرض آنکه، کتاب شرح شمسیه در علم منطق، که یکی از اعضای محترم گروه آن را در گروه قرار دادند، نوشتۀ علامه قطب الدین رازی است. و قطب الدین رازی از نوادگان شیخ صدوق است (البته با چند واسطه). و به حقیقت آن جناب را هم باید از ثمرات دعای حضرت بقية الله الأعظم (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بر شمرد؛ و شگفت آنکه حضرت در هنگام دعا در حق علی بن بابويه نفرموده بودند که خداوند در صُلب تو "ولد صالح" قرار دهد تا فقط شامل شیخ صدوق باشد، بلکه به صیغۀ جمع فرمودند: " اولاداً صالحين ".
تشیعِ مرحوم علامه قطب الدین رازی، به جهت خفقان حاکم بر دمشق در قرن هشتم، بر بسیاری از تراجم نویسان پوشیده مانده بود تا جایی که مرحوم صاحب روضات، سی و چند دلیل در روضات الجنات اقامه نموده که قطب الدین رازی عامّی مذهب است. اما مرحوم آقا میرزا حسین نوری در خاتمةُ مستدرک الوسائل، همۀ آن ادله را با دلیل رد نمود.
بلکه مهمتر از همۀ این ادله، شهادت شاگرد مرحوم قطب الدین، جناب شهید اول است که در اواخر عُمر قطب الدين در دمشق، محضر وی را درک نمود و دربارۀ او گفت که او را دریایی بی پایان یافتم و از انفاس شریف او بهره بردم و نیز دربارۀ مذهب وی گفت: وکان اماميَّ المذهبِ بلا شکٍّ و ريبةٍ و قد سمعتُه منه.
این دست خط شهید اول بعداً به دست شمس الدین جَباعی (جد شیخ بهایی) رسید و بحمد الله تعالی، عبارت شهید اول در مورد تشیع علامه قطب الدین رازی، به دست خط شمس الدين جَباعی، اکنون در میان نسخ خطیِ کتابخانۀ ملک تهران موجود است.
رضوان الله علیهم اجمعين.
#دلیل_العارفین
ملفوظات حضرت شیخ معین الدین #چشتی
ترتیب از
حضرت خواجه بختیار کاکی اوشی چشتی
چاپ سنگی لاهور
@erfaneeslami1
شرح اشعار خواجه شمس الدین حافظ شیرازی
خواجه عبیدالله خویشکی چشتی
چشتیه
خطی...⬇️
@erfaneeslami1
شرح اشعار خواجه شمس الدین حافظ شیرازی
خواجه عبیدالله خویشکی چشتی
چشتیه
خطی...
@erfaneeslami1
دلیل الیقین فی کلمات العارفین
سید شاه ابوالحسین احمد نوری معروف به میانصاحب بن سید ظهور حسن علیه قادری ...⬇️
@erfaneeslami1
دلیل الیقین فی کلمات العارفین
سید شاه ابوالحسین احمد نوری معروف به میانصاحب بن سید ظهور حسن علیه قادری ...
@erfaneeslami1
کلمات حول سديد الدين محمود بن علی بن الحسن الحمصي الرازي (در دو فرسته)
(هذا ما کتبته قبل 15 سنة والآن أنشره هنا)
أ - دخل محمود بن علي بن الحسن الحمصي العراق في سفر الحج ( انظر عن هذه الإقامة وظروف تأليف كتاب التعليق العراقي ، مقدمة الحمصي علی كتاب المنقذ من التقليد ، 1 / 17 - 18 ) وطلب منه أبوالحسين ورّام بن أبي فراس ( المتوفي سنة 605 ق ) ، العالم الإمامي المعروف وجدّ ابن طاووس من قبل الأم ، الإقامة في العراق بمدة سنة وقَبِل الحمصي الإقامة في الحلة وعند ورام وفي بيته وقرأ عليه ورام وبالغ في إكرامه وفي هذه المدة صنّف (وأملی) الحمصي كتابه المعروف بالتعليق العراقي وكان ورام يعتقد بمضامين كتاب الحمصي وكان يروجه ويؤمن بطريقته وکان يلزم سبطه أن يحفظ الكتاب عن قلبه، انظر : ابن طاووس ، فرج المهموم ، ص 74 - 80 وأيضا ص 146 . وانظر أيضا عن تتلمذ ورام عند الحمصي ورعايته له ، فهرست أسماء علماء الشيعة و مصنفيهم لمنتجب الدين الرازي , تحقيق السيد عبدالعزيز الطباطبايي ، بيروت ، الطبعة الثانية ، 1406 ق / 1986 م ، ص 195 – 196 .
ب – أهم مصادر أحواله وآثاره :
للحمصي ، انظر : فهرست أسماء علماء الشيعة و مصنفيهم لمنتجب الدين الرازي ( الذی کان تلميذا للحمصی ) تحقيق السيد عبدالعزيز الطباطبايي ، بيروت ، الطبعة الثانية ، 1406 ق / 1986 م ، ص 79 ، 160 ، 173 ، ص 195 – 196 وترجمته في صفحة 164 ؛ كتاب نقض لعبدالجليل الرازي القزويني ( المکتوب حدود سنه 560 ق ) , تحقيق جلال الدين المحدث الارموی , تهران , 1331 ش / 1371 ق , ص 190 ( ووصفه بعالم کبير ) ؛ نجم الدين أبوالرجاء قمی , تاريخ الوزراء ( المکتوب سنه 584 ق ) , تحقيق محمد تقی دانش پژوه , تهران , 1363 ش , ص 238 – 239 ؛ ابن ادريس الحلي ، السرائر ، 2 / 190 ، 3 / 290 , الذي التقي به في زمن إقامه الحمصي في الحلة ؛ التفسير الکبير لفخر الدين الرازي ( مفاتيح الغيب ) ، بيروت , دار الکتب العلميه , 8 / 72 ؛ تاريخ طبرستان , القسم الثانی , تحقيق عباس اقبال آشتيانی , تهران , کتابخانه خاور , ص 91 ؛ ابن ابي طي الحلبي ، " الحاوي في رجال الشيعة الإمامية " ، به كوشش رسول جعفريان ، مجلة تراثنا ، أرقام 2 و 3 ( 66 و 67 ) ، سال 17 ، قم ، 1422ق ، ص 159 – 160 ؛ ابن طاووس ، كشف المحجة لثمرة المهجة ، ص 127 ؛ ذهبي ، تاريخ الإسلام ، (حوادث 591 ـ 600هـ) ، ص 493 ـ 494 ، شماره 652 ؛ ابن حجر العسقلاني ، لسان الميزان ، 5 / 317 ؛ الفيروزابادي ، قاموس اللغة ، 2 / 299 ؛ آقابزرگ ، طبقات اعلام الشيعة ، القرن السادس ، ص 295 ؛ القرن السابع ، ص 178 ؛ وانظر أيضا : کتاب اتان کلبرگ عن ابن طاووس , ص 19 , 75 , 354 – 355 ( رقم 590 ) . وحول تاريخ وفاته والمناقشه حول عمره الطويل , انظر التحقيق العميق الذی عمله آية الله المحقق السيد موسی الشبيری الزنجانی فی : شبيری زنجانی , "فهرست شيخ منتجب الدين " , يادنامه علامه امينی , به کوشش سيد جعفر شهيدی و محمد رضا حکيمی , تهران , 1352 ش , ص 53 – 73 .
ج – طبع رسالة في الاعتقادات منسوبا إلي الحمصي بعنوان المعتمد من مذهب الشيعة الامامية وبتحقيق محمد رضا انصاري قمي ، ميراث اسلامي ايران ، دفتر 6 ، ص 11 – 34 ؛ قم ، 1418 ق (والکتاب ليس له) ؛ و أيضا نعرف أنه كان له كتاب مهم في علم اصول الفقه الامامي باسم المصادر في اصول الفقه ، استفاد منه بدر الدين محمد الزركشي الشافعي ( المتوفي سنة 794 ق ) في كتابه البحر المحيط في اصول الفقه كثيرا و في مواضع متعددة ( تحقيق محمد محمد تامر ، بيروت ، سنة 2000 م ، دار الكتب العلمية ، 4 اجزاء ) و قد جمع هذه الموارد حسين الواثقي في مقال بعنوان " المتبقى من كتاب المصادر " في مجلة فقه اهل بيت ، رقم 25 .
https://t.me/azbarresihayetarikhi
کتب وقف شده بر محصلین فقه و حدیث نه طلاب فلسفه و تنجیم
جمال (الدین) علی بن شاه محمد الفسوی(الفسائی)، از عالمان قرن یازدهم در شیراز که اهتمام به مقابله و تصحیح و وقف کتب داشته است. از مشایخ وی در شیراز می توان شیخ ماجد بن هاشم بحرانی (م 1028) و محمدزمان سمنانی (979-1024) را نام برد. بر اساس تاریخ یادداشت مقابله ی از او، تا سال 1070ق زنده بوده است. (طبقات اعلام الشیعه ج8 ص 124؛ تراجم الرجال ج1 ص 212).
او نسخه های متعددی را وقف کرده است و مهر بزرگ وقف او بر این کتابها خورده است. سجع مهر وقف او: «هذا الکتاب المستطاب وقف موبّد علی کافة عدول الطلبه المومنین المعروفین بمعرفة الفقه و الحدیث و المشتغلین بتحصیلهما دون حکمة الفلاسفه و التنجیم علی الشروط و القیود اللازمه و المذکورة فی المجلة (الجملة) المعتبرة واقفه فقیر عفوالله جمالا علیا فسویا وفّقه اله تعالی 1056».
لیست کتب وقف شده توسط جمال الدین علی فسوی:
1. الموجز فی الطب، ابن نفیس؛ کتابت 871 (کتابخانه مجلس شماره 6264؛ فهرست ج19 ص 233-235)
2. الاربعین شیخ بهائی؛ کتابت 1004ق (کتابخانه ملی شماره 2730): تملک او بر صفحه عنوان آمده: «من عواری الزمان قد تشرف بتملیکه بالبیع الصحیح بتوفیق الله الملک المتعال ابن شاه محمد جمال عفی عنهما و غفر ...» ؛ مهر بزرگ وقف او در ابتدا نسخه آمده که مخدوش و پاک کرده اند
3. اللهوف سید بن طاوس؛ کتابت ماه صفر 1060ق. (کتابخانه ملی شماره 27574)
4. نهج البلاغه، کتابت ذی القعده 604ق (کتابخانه مجلس شماره 7075): فسوی در سال 1053ق آن را با نسخه ای تصحیح شده به خط حسن بن حسین شیعی سبزواری که تاریخ کتابت آن ربیع الاخر 706ق بوده، مقابله کرده است.
5-1. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جزء 10 تا 13، این نسخه مقابله و تصحیح شده و تاریخ وقف آن شوال سال 1066 است و مهر وقف او در چند جا نسخه آمده است. (کتابخانه مدرسه سپهسالار ج 5 ص 244، شماره 7052)
5-2. شرح نهج البلاغه جزء 7و 8 و 9؛ توسط قوام الدین محمد کازرونی در 8 ذی الحجه سال 1064ق در شیراز کتابت شده است. فسوی در 5 ذی الحجه 1066ق از مقابله آن فارغ شده و سپس آن را وقف نموده است. (کتابخانه امام عصر شیراز شماره 13){نقل از فنخا ج20 ص 896}
5-3. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جزء اول تا ششم؛ در سال 1065ق توسط فسوی کتابت شده است. نسخه در حاشیه تصحیح گردیده و توسط فسوی در تاریخ 1070ق، برای بار دوم مقابله و تصحیح شده است. (کتابخانه آیت الله مرعشی ج27 ص 195 شماره 10772؛ در کتاب فهرست نسخه های خطی نهج البلاغه ص 96 کاتب را خود فسوی دانسته است)
6. الدروس الشرعیه (کتابخانه علامه طباطبائی شیراز ش 337)؛ توسط احمد صیمری جزائری در سال 994ق در شهر کولکنده هند کتابت شده است؛ فسوی از اول تا آخر نسخه را در ذی الحجه 1061ق مقابله و سپس وقف کرده است. (نسخه پژوهی ج2 ص 160).
7. تیسیر الکفایه، شرح کافیه ابن حاجب است (کتابخانه ملی ش 2190ع): در برگ اول آن مهر وقف فسوی آمده است.
8. الاحتجاج طبرسی (کتابخانه علامه طباطبائی شیراز ش 903)؛ کتابت قرن یازدهم، استکتاب و مقابله و وقف از محمد جمال بن شاه محمد فسوی همراه با مهر بیضوی «ان الله جمیل یحبّ الجمال 1047». (نسخه پژوهی دفتر دوم ص 109)
9. سر الادب ثعالبی: مرحوم آقابزرگ در کتب عبدالحسین طهرانی در کربلا دیده است (طبقات اعلام الشیعه، ج8 ص 124)
10. الفصول المختاره من العیون: آقابزرگ این کتاب را نزد محمدصادق کمونه نجفی دیده که در سال 1056ق کتابت شده و فسوی در آخر آن بر کسانی که در وقف کتب و املاک و باغ ها او تغییر بدهند نفرین کرده است و امضاء جمال بن شاه محمد الفسوی داشته است و توسط وی تصحیح و مقابله شده است.
@libmazaheb
یادداشتهایی از کتاب
"فهرستگان نسخ خطی حدیث وعلوم حدیث شیع"
ج۸_۱۰ (کتب ادعیه) تالیف جناب اقای صدرایی
برخی از نسخ وکتب دعایی که ظاهرا چاپ نشده و ما ینبغی نشره من التراث المخطوط (کتب الدعا) انتخاب کردم، شاید به کار کسی بیاید.
کار حقیر عجله ای و تا حدی سلیقه ای بوده. برخی کتب دعایی مهم شیعه قبل صفویه هنوز چاپ نشده!
احتمالا نسخ مهمتری با دقت بیشتر یافت شود.
برای اطلاعات بیشتر به اصل کتاب "فهرستگان نسخ خطی" مراجعه شود.
_ اثنی عشریه. شیخ بهایی.
_ اختیار الدعوات. مولف قرن ۸.
_ اداء الدین. ابراهیم قطیفی(۹۵۰)
_ ادعیه شهور ثلاثه.سید دوست محمد حسینی(قرن۱۰)
_ ادعیه الوسایل الی المسایل.امام جواد علیه السلام.نسخه قرن۸
_ اسقاط همزه الوصل فی "فقلت اذکرونی". میبدی یزدی (۱۳۱۳)
_ انیس الذاکرین. (مناجات منظوم ایمه علیهم السلام). تنکابنی
_ ایضاح المصباح (شرح مصباح المتهجد)، بهاء الدین نیلی (قرن۸).سه نسخه دارد.
_ بحرالدعاء.ظاهرا میرزا عبدالله افندی
_ بیاض (خطبه های نماز جمعه علامه مجلسی)
_ تحفه الابرار (شرح دعای عرفه).مصطفی بن ابراهیم قاری (۱۰۸۰)
_ تحفه الرضا علیه الیلام (زیارت حضرت). محمد حسین پیشنمازی. (قرن۱۲)
_ تحفه الصلوات (درباره صلوات).ملاحسین واعظ کاشفی. وکذا"مختصر تحفه الصلوات"
_ تحفه الغرایب(منتخب جواهرالقران احمد بن محمد تمیمی).فصیح ادیب (قرن۹) وکذا انظر:"ترجمه تحف الغرایب"
_ تحقیق فی زیاره عاشورا (سند وکیفیت زیارت). حسن بن ابراهیم ساوجی (حیا۱۲۸۶)
_ ترجمه عهدنامه امام زمان علیه السلام (دعای عهد).عبدالرحیم پاچناری.
_ ترجمه نفحات اللاهوت. سیدامیر استرابادی.
_ تعقیبات الصلوات. علامه مجلسی
تهذیب المناهج (شرح حدیث کساء)، محمد حایری طهرانی(قرن۱۴)
_ جنه السرور فی کیفیه زیاره العاشور.علی بن محمدجعفر استرابادی طهرانی (۱۳۱۵)
_ جوامع السعادات فی فنون العبادات.عبدالرحیم حسینی بحرانی (قرن۱۰) نسخه با حواشی فاضل هندی
_ الحجه (شرح صنمی قریش)، عیسی بن علی اردبیلی (قرن۱۱).
_ حساب الاهله"شرح الاحادیث الغامضه".علامه مجلسی
_ الدره الرضویه (شرح زیارت جوادیه).عبدالرحیم پانچاری (۱۲۹۳) _ دعا شیخ بهایی برای شاه عباس. نسخه دانشگاه تهران
_ الدعاء، علامه مجلسی. سه نسخه
_ دعاء العکاشه. روایت اصیل الدین واعظ دشتکی (حیا۸۳۷)
_ الدعوات والفواید.محقق کرکی.نسخه خونسار
_ دوازده امام علیهم السلام. منسوب به شیخ صدوق، شیخ مفید، سیدمرتضی، علامه حلی، محقق حلی، شهید ثالث و..
_ رجبیه (شرح زیارت رجبیه)،محمد مهدی قزوینی (۱۱۲۹)
_ رساله فی البراءه واللعن. میرزا جان رضوی.
_ رساله فی معنی الصلاه علی النبی واله. ملاعبدالخالق یزدی (۱۲۶۸)
_ رساله مولودیه (ادعیه روز ولادت پیامبر صلی الله علیه واله). اقارضی قزوینی (۱۰۹۶)
_ روایه زیارت العاشورا (جواب اشکال علامه حلی درکیفیت زیارت). نصرالله حسینی (۱۲۳۷)
_ روضه العابدین. ابوالفتح کراجکی (۴۴۹).نسخه مجلس شوری
_ ریاض المومنین(شرح صحیفه سجادیه). مجلسی اول. دو نسخه
_ الریاض الصمدیه. روایت عبدالواحد اندلسی ازابی عبدالله عراقی از عبدالصمد خوارزمی
_ زیارت حضرت محمد بن علی الهادی علیه السلام (سید محمد سامرا).غلامحسین حایری (۱۳۴۴).
_ زیارت عاشورا غیر معروفه.محمدرحیم غروی مشهدی.
_ زیارت مفجعه حضرت زینب علیها السلام. روایت محمدرسول کاشانی (۱۲۵۸)
_ شرح دعا صنمی قریش.(فارسی). یوسف بن حسین نصیر طوسی اندراودی (قرن ۸). سه نسخه در مرعشی.
_ شرح دعا صنمی قریش. فارسی.محمدبن ابی طالب استرابادی(قرن ۱۰)
_ شرح دعای علوی مصری.(فارسی). صدرالدین قزوینی (حیا۱۱۰۳).
_ شرح دعای عهد. محمد بن حسن هرندی (۱۲۷۸)
_ شرح دعای ندبه. محمد مدرس یزدی (۱۱۵۴)
_ شرح صحیفه سجادیه، سیدنعمت جزایری(۱۱۱۲)
_ الصحیفه السجادیه (بروایه ابی المفضل)
_ غرفه الحصن الحصین (ترجمه الحصین الحصین شمس الدین جزری). سید اصیل الدین واعظ (حیا۸۳۷)
_ الفواید الرضویه (شرح زیارت امام رضا علیه السلام). محمد بن سلیمان تنکابنی
_ کتاب الدعا. ابن محمد هلال (قرن۱۰). نقل از برخی کتب مفقوده شیعه.
_ کتاب الدعا. جابر بن حیان.
_ اللالی المنثوره.شیخ عباس قمی (۱۳۵۹). یک نسخه.
_ مصباح المتهجد صغیر. شیخ طوسی (۴۶۰).
_ المزار. محمد بن احمد بن داود بن علی (۳۶۸). ذکره النجاشی. نسخه استان قدس رضوی.
_ المزار. احد علما قرن ۶. دو نسخه ملک و مرعشی.
_ معراج الاعمال الماجوره (فارسی). سید اصیل الدین واعظ (حیا۸۳۷).خط مولف در ملی تبریز.
_ مفتاح المتعبد (دعاهای ماه رمضان). قطب الدین راوندی (۵۷۳) نسخه دانشگاه تهران.
_ مقباس المصابیح (تعقیبات یومیه). علامه مجلسی.
_ مقلاد (مقالید) النجاح.شیخ عباس قمی (۱۳۵۹).سه نسخه دارد.
_ ملحقات الصحیفه السجادیه.علامه مجلسی.
_ نور الانوار (شرح صحیفه سجادیه).سیدنعمت الله جزایری (۱۱۱۲).
_ کتب متعدد دعایی از علامه مجلسی:اختیارات الایام صغیر، اختیارات الایام
من أعلاقِ التّراثِ
نسخةٌ نفيسةٌ من مخطوط (غاية البادي في شرح المبادي) تأليف الشيخ ركن الدين محمد بن علي الجرجاني الحلي الغروي (ت 8هـ) وهذه المخطوطة شرح لكتاب (مبادئ الوصول إلى علم الأصول) للعلامة الحلي (ت726هـ)، وهو كتاب مختصر في علم الأصول، وقد شُرح بشروح كثيرة ومن أول هذه الشروح شرح تلميذه ركن الدين الجرجاني وسمّاه بـ(غاية البادي في شرح المبادي) وقد طُبع بتحقيق الدكتور الفاضل غلام رضا جمشيد من إيران، ولم يعتمد هذه النسخة، و(غاية البادي) ألفه الجرجاني في أوّل شبابه في حياة أستاذه صاحب المتن (العلامة الحلي)، في سنة (679هـ)، وأهداه لابن أخت العلّامة، وذكر ذلك في مقدمة كتابه: (ولمّا رأيتُ شيخنا المعظّم وإمامنا الأعظم سيد فضلاء العصر، ورئيس علماء الدهر المُبرَّز في فني المعقول والمنقول، المُطرِّز للواء علمي الفروع والأصول، جمال الملّة والحقّ والدّين، سديد الإسلام أبا منصور حسن بن يوسف بن مُطهّر الحلِّي أدام الله ظله على كافّة المسلمين لإفادة الوافدين عليه والقاطنين بمحمد وآله أجمعين، قد وضع مقدمة في أصول الفقه مُحكِما أصولها مُحسِنا فصولها مقلِّلا فضولها قد اختبأت معانيها الأبكار في خباء ألفاظها وتستّرت عن كثير من خُطّابها وطُلّابها عزمتُ على أن أشرحها شرحا كافيا بإبراز محاسنها من مكامنها وإظهار دررها وجواهرها من أصدافها ومعادنها خدمةً لمن إذا ذكر المعالي فهو قطبها وفلكها، أو العدالة فهو أبو دَرّها بل كلها أو منهاج الفضائل وجمعها فهو مكنون جوهرها ودُرّها، أو الأخلاق والشيم فهو حالب دَرّها أو الفضائل فهو أهلها وخاتمها أو النسب فهو للعترة كاد أن يكون قائمها.
وهو المولى الأعظم والمخدوم المعظم سيد النقباء في الآفاق المنعم المتفضل بالإطلاق صاحب الفضل والفضائل ومكارم الأخلاق عميد الملة والدين شمس الإسلام والمسلمين أبو طالب عبد المطلب بن السيد السعيد النقيب شمس الملة والحق والدين علي بن المختار العلوي الحسيني متع الله المسلمين بدوام بقائه وامتداد علائه بمحمد وأصفيائه وسميته غاية البادي في شرح المبادي وإني أستمد من الله إتمام ذلك فإنه بفضله يسمع ويجيب عليه أتوكل وإليه أنيب).
ومن هذا النص تتضح أمور:
1/ المنزلة الرفيعة التي كانت للعلامة الحلي في نفوس تلامذته.
2/ كان العلماء يتوافدون على العلامة الحلي للإفادة من علومه ويقطنون فيها بسبب وجود العلامة الحلي وغيره من العلماء.
3/ علو منزلة السيد عميد الدين فقد وصفه الجرجاني بأوصاف تدل على مقامه العالي وأخلاقه المنيفة وتقواه الكريمة.
4/ إعجاب الجرجاني بأستاذه وكتابه مبادئ الوصول مما دعاه إلى شرحه.
وقد كان الجرجاني مكثرا في التأليف تصل مؤلفاته إلى الثلاثين كتابا تقريبا، وترجم كتبا كثيرة من مؤلفات الخواجه نصير الدين الطوسي من اللغة الفارسية إلى اللغة العربية وقد خدم بصنيعه هذا الثقافة العربية أيما فائدة.
النسخة المخطوطة لغاية البادي التي عرضنا لها محفوظة في مكتبة بلدية الاسكندرية في مصر برقم (87) ضمن مجموع يحتوي على ثلاث مخطوطات مخطوطتان من مبادئ الوصول ومخطوطة غاية البادي، عدد أوراق هذا المجموع (164) ورقة، وعدد أوراق كتاب غاية البادي (91) لوحة يبدأ من الورقة (69) وينتهي بالورقة(160) معدل أسطر كل صفحة (15) ومعدل عدد كلمات السطر (10)، أولها بعد البسملة: ( بحمدك اللهم نفتتح الكلام وبشكرك يا علّام نستزيد النعم الجسام)، وآخرها: ( والآن حيث وفّينا بما وعدنا به جاز أن نقطع الكلام حامدين لله تعالى على آلائه ومصلين على أشرف أنبيائه محمد وأصفيائه والحمد لله وحد كما وفق لإتمامه).
نُسختْ في يوم الجمعة سنة 1010هـ بيد علي بن حسين بن علي بن أجود الصائغ القطيفي كما نص على ذلك في ختامها بقوله : (على يد أضعف عباد الله وأحوجهم إلى رحمته وغفرانه علي بن حسين بن علي بن أجود الصائغ القطيفي غفر الله له ولوالديه وللمؤمنين والمؤمنات إنه غفور رحيم في اليوم الجمعة وهو الثاني عشر من أحد شهور السنة العاشرة بعد الألف).
وتعد هذه النسخة نسخة جليلة لطيفة تزاد على النسخ المعروفة لهذا الكتاب لم تكن معروفة من قبلُ، أرجو من الله سبحانه أن ينفع بها المحققين والباحثين.
وكتب السيد محمد نوري الموسوي في يوم السبت 16/1/2021م
http://t.me/drmhmdnoori
با سلام و آرزوی توفیق،
در کتاب تحلیلی از زندگانی امام سجاد علیه السلام (جلد 2)؛ مرحوم باقر شریف قرشی (ترجمه محمد رضا عطائی؛ چاپ در کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام 1372) درباره اشعار منسوب به حضرت و دیوان آن امام همام (ع) مینویسند:
《دیوان شعری را که مشتمل بر نصایح و مواعظ است به امام زین العابدین علیهالسلام نسبت دادهاند و یک نسخه خطی از آن به خط سید احمد بن حسین جزایری در کتابخانه امام امیرالمؤمنین موجود است که نویسنده در روز سه شنبه بیست و ششم ماه رجب سال 1358 ه. از نوشتن آن فارغ گشته و آن را از روی نسخهای به خط سید محمد بن سید عبدالله شوشتری متوفای سال 1283 ه نوشته است. این دیوان را دکتر حسین علی محفوظ در مجله البلاغ، شماره هشتم سال اول، صفحه 24؛ منتشر کرده و در مقدمهای که بر آن نوشته است، میگوید: «سیصد و هشتاد و هفت بیت شعر به امام سجاد علیهالسلام منسوب است، که استاد ما مرحوم محمد علی تبریزی مدرس متوفای سال 1373 ه. آنها را در کتاب تحفة المهدیه - چاپ تبریز (1357 هـ.) - جمع آوری کرده است و آن دومین جلد از دیوان ائمه معصومین علیهمالسلام است که به نام الدر المنثور نامیده است و دوست محققم فاضل بزرگوار مرتضی مدرس معروف مقیم تهران چهارده سال پیش یک نسخه خطی از شرح دیوان امام سجاد علیهالسلام را به من مرحمت کرد که در اوایل قرن سیزدهم هجری نوشته شده بود و در آن بیست و نه قطعه به بحر وافر پنج بیتی به ترتیب هجاء به تعداد 145 بیت آمده است. و اگر نسبت چیزی از این شعرها به امام علیهالسلام درست باشد، احتمال قوی میرود که در میان این مضامین، بخشی از کلمات امام، علیهالسلام به نظم در آمده باشد که در حقیقت چهارچوبی برای سخنان امام و منظوم ساختن معانی مورد نظر آن حضرت و پیروی از راه و روش وی، و بهرهگیری و پیروی از خلق و خوی و تبعیت از هدایت آن بزرگوار است...»
ما در نادرستی نسبت این دیوان به امام زین العابدین علیهالسلام کمترین تردیدی به خود راه نمیدهیم؛ نه تنها به دلیل آشفتگی معانی، بلکه به خاطر سستی بسیاری از الفاظ و عبارات آن. و کسی که صحیفه سجادیه و دیگر آثار بازمانده از حکمتها و سخنان ادیبانه امام را میخواند در میابد که آن حضرت بالاترین و روانترین و پر جاذبهترین الفاظ را برای خواننده، به کار برده است، زیرا امام علیهالسلام بطور کلی از فصیحترین بلغای امت عربی است و صحیفه سجادیه یکی از منابع و سرچشمههای کتب بلاغت در جهان اسلام است، علاوه بر اینها در منابع قدیمی از این که این دیوان را به امام نسبت دهند، سخنی گفته نشده و به عقیده من بدون هیچ شک و تردید این دیوان سروده امام علیهالسلام نیست...》.
منبع واسطه
27 ماه رمضان
وفات علّامه مجلسی رَحِمَهُ الله
محمّد باقر بن محمّد تقی بن مقصود علی مجلسی (1037 _ 1110 قـ) معروف به علّامه ی مجلسی یا مجلسی دوّم، از فقیهان و محدّثان مشهور شیعه می باشد.
علامّه مجلسی رَحِمَهُ الله از میان شاخه های علوم اسلامی بیش از همه به حدیث نگاری علاقه داشت و مشهورترین کتاب او، مجموعه پُر حجم حدیثی به نام «بحار الأنوار» است که نقش بارزی در احیای جایگاه حدیث در منظومه ی معرفت دینی داشت.
ایشان با تربیت شاگردان و آثار پر تعداد خود که بسیاری از آن ها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روش های علمی علمای پس از خود تأثیر گذاشت.
وی به دلیل حضور در حکومت صفویّان و نقش بارز سیاسی و اجتماعی اش در آن دوران از شهرت زیادی بر خوردار بوده است. در دوران سلطنت شاه سلیمان صَفَوی به مقام «شیخ الإسلام» رسید و در دوران سلطان حسین صفوی صاحب نفوذ بود.
← ولادت و نسب
مجلسی رَحِمَهُ الله در سال 1037 هـ در اصفهان به دنیا آمد. (1)
ولادت او با آخرین سال سلطنت شاه عبّاس اوّل صفوی مصادف است. پدرش محمّد تقی مجلسی رَحِمَهُ الله مشهور به مجلسی اوّل از بزرگان و مجتهدان سرشناس عصر خویش و از شاگردان شیخ بهایی، ملا عبدالله شوشتری و میرداماد بود.
مادرش، دختر صدر الدّین محمّد عاشوری قُمی است که از خاندان علم و فضیلت به شمار می روند. (2)
او دارای 3 همسر بود که از آن ها صاحب 4 پسر و 5 دختر گردید.
← خاندان مجلسی
گفته شده که چون جدّ او دارای مجالس پُر شور بوده یا اینکه در اشعارش از تخلّص «مجلسی» استفاده می کرده، به این نام شهرت یافتند. (4) نقل دیگر آن است که چون پدر علّامه مجلسی رَحِمَهُ الله در قریه ی «مجلس» اصفهان می زیسته است، این خاندان به مجلسی معروف گردیدند. (5)
جدّ پدری ایشان حافظ ابو نعیم اصفهانی از محدّثان و حفّاظ است. (6) پدر بزرگ شان، «ملّا مقصود» نیز اهل شعر، ادب و فضل بوده است. (7)
جدّه پدری علّامه مجلسی رَحِمَهُ الله دختر کمال الدّین شیخ حسن عاملی نطنزی اصفهانی است. محدّث نوری رَحِمَهُ الله برادران علّامه مجلسی یعنی میرزا عزیزالله و ملّا عبدالله را مدح کرده است. آمنه بیگم مشهور ترین خواهر علّامه مجلسی رَحِمَهُ الله همسر ملّا صالح مازندرانی و عالم دینی بوده است. (8)
← اساتید و شاگردان
ظاهراً ایشان بیش از هر استاد دیگری نزد پدرشان آموزش دیده اند و از آنجا که پدرشان از شاگردان شیخ بهایی بود، می توان از تأثیر اندیشه های شیخ بهایی بر علّامه مجلسی رَحِمَهُ الله به واسطه ی پدرشان محمّد تقی مجلسی رَحِمَهُ الله سخن راند. (9)
افزون بر آن ایشان از بسیاری از علمای دوران خود حدیث شنیده و از آنان اجازه روایت داشت که از مهم ترین این افراد باید به ملّا صالح مازندرانی، ملّا محسن فیض کاشانی و شیخ حرّ عاملی رحمة الله علیهم اجمعین اشاره کرد. البتّه منابع 18 تن از استادان ایشان را نام برده اند. (10)
ایشان، شاگردان بسیار و مجالس درس متعدّدی داشته اند. برخی منابع شاگردان ایشان در مجالس درس شان را بالغ بر هزار تن ذکر کرده اند. (11)
از بین شاگردان علّامه برخی از مشاهیر علمای شیعه تربیت شدند که از آن جمله می توان به میرزا عبدالله افندی اصفهانی، سیّد نعمت الله جزایری، شیخ عبدالله بحرانی، محمّد بن علی اردبیلی، میر محمّد حسین خاتون آبادی و سیّد ابو القاسم خوانساری رحمة الله علیهم اجمعین یاد کرد. (12)
📚 منابع
1. اعیان الشیعة : ج 9، ص 182.
2. الذریعة : ج 1، ص 151.
3. مرآت الاحوال : ص 122.
4. بحار الأنوار : ج 102، ص 105.
5. خدمات علّامه مجلسی (مکتب اسلام) : شماره 7، ص 50.
6. اعیان الشیعة : ج 9، ص 192.
7. بحار الأنوار : ج 102، ص 105.
8. ریاض العلماء : ج 5، 407.
9. علامّه مجلسی (طارمی) : ص 14.
10. بحار الأنوار : ج 102، ص 76 _ 83.
11. الکنی و الألقاب : ج 3، ص 147.
12. شرح احوال علّامه مجلسی (بلاغی) : ص 24 _ 28.
@varesoon
🔸 مناظرات مجلسی اول با ملا طاهر قمی
🔹مطهّر بن محمد مقدادي در رساله سلوة الشيعة که در 1060 (ده سال قبل از وفات محقّق مجلسی) تأليف شده نوشته: يکي از علماي شيعه رساله اي در ذمّ اين طايفه تأليف نموده، و حضرت مولانا محمد تقي بن مجلسي حاشيه اي بر آن نوشته و به نزد مؤلف رساله مذکوره ارسال نمود...
🔸مؤلف کتاب مختصر التوضيح نيز نوشته است: يکي از علماي اماميه رساله اي در ذمّ طايفه متصوّفه تأليف نموده، و حضرت مولانا محمد تقي بن مجلسي ردّي بر مؤلف رساله مزبوره قلمي گردانيده و به نزد مشارإليه ارسال فرمود...
🔹شيخ عبدالله سماهيجي (م: 1132) در النفخة العنبرية به نقل از برخي ثقات، از رساله ملا محمد طاهر و رديّه مولانا محمد تقي بر آن خبر داده اما گفته: إنّی لم أقف علی هاتين الرسالتين.
🔸مير محمد شفيع حسينی عاملی شيخ الإسلام قزوين در محافل المؤمنين (ص 21۶) به وقوع مناظرات بین مجلسی و ملا طاهر تصریح کرده است.
🔹علاّمه ميرزا محمد باقر خوانساری در روضات الجنات ضمن شرح حال ملاّ محمد طاهر قمی به وقوع مناظرات بين آن دو تصريح نموده و نوشته است:
«وکان بينه وبين المولی محمد تقی المجلسی أيضاً منازعات فی أمر التصوّف ومکاتبات انتهی إلی الکدورات العظيمة، وقد کفّر فی رسالة کتبها فی الردّ علی الصوفية جماعة من العلماء والعرفاء، بل نسب إلی الکفر کلّ من شك فی کفر من نسب إليه کلماتهم المهمة بخلاف الشرع، وشدّد التنکير عليهم بما لا مزيد عليه». روضات الجنات ج 4 ص 144.
🔸محقّق متتبّع آقا سيد محمد علی مبارکه ای در دانشوران و رجال اصفهان، و سپهر ثانی عباسقلی کاشانی در شرح حال محقّق مجلسي مطبوع در آخر لوامع صاحبقراني چاپ سنگی، يکی از آثار او را: رساله در ردّ ملا محمد طاهر قمی ذکر کرده اند.
🔹عناد ملا طاهر قمی با محقق مجلسی به حدی بوده که در اجازه روایتی که به فرزندش علامه مجلسی داده است بر خلاف سنّت مرسوم در اجازات، مطلقا نامی از پدر مجاز نبرده است، حال آن که سایر مجیزین علامه مجلسی (حتی شیخ علی شهیدی و شیخ حرّ عاملی که به مخالفت با عرفا مشهورند) در اجازات خود با تجلیل فراوان از پدرش مولانا محمد تقی یاد کرده اند.
🔸با وجود این قرائن قوی برخی چون صاحبان نجوم السماء و الذریعة با فاصله زمانی دو یا سه قرن با زمان مجلسی، بدون رؤیت نسخه خطی دفاعیات مجلسی، بدون ارائه دلیل، و صرفا بر اساس حدس و گمان، انتساب دفاعیات را بعید شمرده، و آن را احتمالاً! ساخته صوفيه دانسته اند!!
🔹مناظرات فوق به وسیله محقق ارجمند حاج شیخ رسول جعفریان در جلد دوم کتاب صفویه در عرصه دين، فرهنگ و سياست چاپ شده که مطالعه آن بسیار مغتنم است.
@bazmeghodsian
🔸 ابن عربی از ديدگاه محقّق مجلسی
🔹 فقیه محدث عارف مولانا محمد تقی مجلسي همچون استادش جناب شيخ بهائي ابن عربی را عارفي کامل دانسته و احترام خاصی برای او قائل است.
🔸 شیخ بهائی در کتاب اربعين حديث در شرح حديث 36 نوشته: (إنه ليعجبنى كلام فى هذا المقام للشيخ العارف الكامل الشيخ محیی الدين بن عربى أورده فى كتاب الفتوحات المكية، قال رحمه الله...).
🔹و در دفتر سوم كشكول نيز از او با عنوان: (جمال العارفين) و (العارف الواصل الصمدانى الشيخ محیی الدين بن عربى) نام برده است.
🔸 محقق مجلسی در مناظرات با ملا محمد طاهر قمی فرموده است:
🔹(والله که مرا تعصّب محیی الدين و غير او نيست... در زمان محيي الدين در مصر تقيّه شديده [بوده] چون زماني بود که خلفاي بني عباس بر اسماعيليه غلبه نمودند، و زياده از صد هزار شيعه را به قتل رسانيدند. در چنين زماني اگر ما و شما میبوديم زياده از اين تقيّه مي کرديم!
🔸 قطع نظر از آن که هيچ کس، اين جماعت را مقتدا نمیداند، سخنان خوب ايشان را خوب میدانند، (الحکمة ضالّة المؤمن). مقتدا و پيشواي خواص و عوام، ائمه هدی را میدانند...
🔹اگر فاضلي مطالعه کتب ايشان کند، به واسطه [و خاطر] تحصيل زيادتي کمالات، يا به واسطه [و خاطر] ارتباط به کلام ائمه هدي و استنباط حقايق و معارف از کلام ايشان، بد نخواهد بود؛ چه بسياري از احاديث مشکله مثل حديث اسما و غير آن، از کلام محيي الدين حل مي شود، و در رساله انشاء الدواير بر وجه اتمّ مشروح شده...
🔸 آثار تشيّع از فتوحات او ظاهر است و در رساله انشاء الدوائر تصريحات فرموده بر حقّيت مذهب شيعه، و حديث (ستفرق أمّتي) را شرح کرده، و مذهب حق را مذهب ائمه اثنی عشر گفته، و شرح اين معني در چند دايره کرده است، و شرح مکاشفات خود کرده که در عالم مکاشفه ديدم که اسامي ائمه معصومين عليهم السلام بر هر يک از حظاير قدس مکتوب بود.
🔹 و اگر به واسطه تقيّه، مدح اشقيا کرده باشد دور نيست.
🔸 مجملاً، اگر دانشمندي را حالت فهميدن کلام شيخ محيي الدين بوده باشد، مي داند که فضيلت و حالت او در چه مرتبه بوده است!
🔹 چنان که مولانا جلال دوانی در شرح رساله زوراء، اطناب در مدح او کرده، و همچنين مولانا شمس الدين خفری، و همچنين شيخ بهاء الدين محمد، و مولانا صدرالدين محمد شيرازي.
🔸 بلکه جميع محقّقين و مدقّقين خوشه چين خرمن اويند.
🔹 از آن جمله يک جلد فتوحات در استنباط علوم است از قرآن مجيد، و اشاره به زياده از هزار نوع از علم کرده در آن، که بکر است و نرسيده اند به آن مگر بعضي از عارفان.
🔸 و مولانا جلال [دواني] در شرح زوراء نقل کرده است که تا محيي الدين ظاهر نشد جميع علوم ظاهر نشد.
🔹 و اکثر شبهات علم و ربط حادث به قديم و غير آن را از کلام محيي الدين حل نموده.
🔸 قطع نظر از آن که: (الحکمة ضالّة المؤمن) و (انظر إلی ما قال، ولا تنظر إلی مَن قال) مقتضي آن است که هيچ احدي از کلمات حکمت آميز او بي بهره نباشد.
🔹 و اگر عقول ايشان به بعضي نرسد، حمل بر قصور ادراک خود بايد کرد.
🔸 و اگر در مذهب، بر سبيل نقل از جمعي، مزخرفي نقل کند، حمل بر تقيّه بايد کرد، تا از انوار افاضات او مستفيض گردند.
🔹 و نه آن است که اين مقالات با عوام است؛ چه اجماع اين طايفه است که عوام را جايز نيست نظر کردن در کتب اين طايفه، چنان که جايز نيست نظر کردن در کتب حکما، وليکن جمعي که از علوم بهره اي عظيم داشته باشند، از تصانيف اين طايفه بهره عظيم مي برند، ولکنّ المرء عدوّ لما جهل).
🔸تذکر: شهيد قاضی نورالله شوشتری، قاضی سعید قمی، محدّث نيشابوری و آية الله حاج ميرزا علی آقا قاضی، همچون محقّق مجلسی ابن عربی را شيعه دانسته و کلمات او را حمل بر تقيه نموده اند.
🔹اما برخی از عرفای بزرگ چون سيد حيدر آملی، فيض کاشانی، امام خمینی، علاّمه طباطبائی، شهيد مطهری و علاّمه سيد جلال الدين آشتيانی در عين حال که ابن عربی را از بزرگان اهل معرفت دانسته و ميراث علمي و معرفتی آن بزرگمرد را بسيار ارج نهاده اند، به تشيّع او اذعان نکرده اند.
🔸 وبرخی چون آیة الله العظمی بهجت معتقدند که ابن عربی در پایان عمر شیعه شده است.
🔹و در هر حال، عرفان شيعي مکتبي مستقلّ، و متّخذ از انوار قرآن و کلمات ائمه هدا عليهم السلام است، و عرفاي شيعه همچون سید حیدر آملی، قاضی سعید قمی [که امام خمینی او را در عرفان عدل ابن عربی می دانست] و ابن ترکه صاحب تمهید القواعد و آقا محمد رضا قمشه ای، و امام خمینی آثار گرانسنگی در تدوين معارف بلند عرفانی پديد آورده، و نتايج سير ساير عرفاي اسلام را نيز با ميزان حق سنجيده، و دريافت هاي درست آنان را که با توجّه به باطن ولايت براي آنان حاصل شده پذيرفته اند.
@bazmeghodsian
🔸فقیه بزرگ شیعه و تدریس مثنوی
🔹(این مطلب برای اولین بار منتشر می شود)
🔸آیة الله العظمی حاج محمد ابراهیم کلباسی صاحب اشارات الأصول از فقها و مراجع بزرگ شیعه است که به علم و ورع و تقوا و استجابت دعا شهرت دارد.
🔹علامه جلال الدین همایی در تاریخ اصفهان (مجلد رجال و دانشمندان) در شرح حال فقیه نامدار اصفهان حاج محمد جعفر آباده ای می نویسد:
🔸جمع کثیری از فضلا و علمای آن عهد خدمت او تلمذ فقه و حدیث و تفسیر کردند و بعضی از خواص افاضل در خلوت نزد او کتب فلسفه و عرفان از قبیل اسفار و شرح فصوص می خواندند. خود حاجی نزد میرزا رضی لاریجانی اصفهانی تحصیل کرده بود.
🔹میرزا رضی لاریجانی اصفهانی از حکمای اشراقی و عرفای بزرگ اصفهان از شاگردان میرزا رفیع شیرازی و آخوند ملا علی نوری است.
🔸مرحوم آقا محمد رضای قمیشه ای از شاگردان مبرّز میرزا رضی بود و میرزا هاشم از شاگردان بزرگ آقا محمد رضاست.
🔹و عجب است که شیخ محمد رضا قمیشه ای در خلوت نزد مرحوم حاجی محمد ابراهیم کرباسی مثنوی خوانده است؛ من افادات بعض الاساتید نقلاً عن المیرزا هاشم محشّی کتاب مفتاح الغیب رحمه الله.
تاریخ اصفهان ج 1 ص 629.
@bazmeghodsian
🔸معرفت! در «اقیانوس معرفت» (2)
🔹در پاسخ نقد اقیانوس معرفت و قضاوت های موهن مولف اقیانوس درباره اعاظم علما جوابیه ای به قلم برخی ارادتمندان ایشان منتشر شده است.
🔹خلاصه جواب ایشان این است که مراد مؤلف از بی سروپایان شاگردان علامه نبوده اند!!
🔸اولا تعبیر بی سر و پا از کسی که مریدانش او را وارث معنوی! علامه می دانند درباره هیچ کس پذیرفته نیست، ولو آن کس شاگرد علامه نباشد.
وانگهی برخی از اعاظم همچون آیة الله سید رضا صدر و علامه سید جلال الدین آشتیانی و برخی شاگردان علامه چون آیة الله امینی قائل به برتری امام خمینی در فلسفه و عرفان بوده اند و تعبیر بی ادبانه مولف، خواسته یا ناخواسته به آنان نیز برمی گردد.
🔹سوال بی پاسخ ما این بود که کسی که هیچ گاه نزد علامه درس فلسفه نخوانده چگونه به خود اجازه می دهد درباره اساطین حکمت و عرفان که بعضا 20 سال نزد علامه شاگردی کرده و علامه آنها را صاحب نظر می دانسته قضاوت کرده و آنها را تنقیص نماید؟
🔸اگر مراد نویسنده از نفی دیگران اثبات خویش است که بدیهی البطلان است، و اگر منظوری ندارند چرا آن عبارات موهن را در کتاب آورده اند؟
🔹چنانچه گفتیم امام مرحوم میرزا مهدی آشتیانی را در فلسفه برتر از خود می دانستند، قصد ما از نقل قضاوت شاگردان، اثبات تفوق امام بر علامه نیست، بلکه می گوییم کسانی که امام را بر علامه ترجیح دادند شاگرد مشترک آن دو بوده اند و کسی که شاگرد هیچ یک نبوده را نمی رسد که در این باره قضاوت و بدتر از آن این که توهین بکند. رحم الله امرأ عرف قدره ولم یتعد طوره.
🔸به فرض که توهین مزبور متوجه شاگردان علامه نباشد! سایر توهین های نویسنده به برخی شاگردان علامه هیچ توجیه شرعی و عرفی ندارد. نویسنده از مرحوم طهرانی که علامه او را «فخر العلماء العاملین و عماد الفقهاء والمجتهدین و سیدنا المحقق» خوانده با تعبیر موهن «زاده الله بسطة فی الجسم والجسم»!! یاد کرده و او را هیکلاً و جسماً از علامه بزرگتر دانسته!.
واقعا چه توجیهی برای این ادبیات و بی ادبی ها دارید؟ ادعای عرفان با این ادبیات چگونه جمع می شود؟!
در کانال بزم قدسیان نقدهای مهمی بر این شاگرد علامه ارائه شد اما نه با تنابز به القاب که شیمه نویسنده اقیانوس است.
🔹این که حضرت امام شرح منظومه خوانده و در اثر نبوغ و استعداد بی نظیر سالها به تدریس منظومه و اسفار اشتغال داشته و فحول علم و فضیلت نزد ایشان فلسفه آموخته اند کالشمس فی رابعة النهار است، اما نویسنده با نقل قولی مبنی بر این که آقای رفیعی در درس جواب اشکالات شاگردش سید روح الله را نمی داد! سعی در اثبات قضاوت بی پایه خود دارد.
🔸عجیب است که ایشان غرور استاد را دلیل قصور شاگرد می داند! اما شاگردان مرحوم رفیعی اذعان دارند که ایشان به قدری معجب به خود بود که اگر شاگرد اسم ابن سینا را می آورد با ناراحتی می گفت آن دوافروش را می گویی؟!! البته علامه حسن زاده شاگرد رفیعی از او نقل کرده که وسط درس گفت: آقای خمینی خیلی باهوش بود.
در این باره قضاوت را به بزرگانی چون علامه آشتیانی که شاگرد مشترک آن دو بوده وا می نهمیم که امام را خاتم الحکماء والعرفاء می داند و مرحوم رفیعی را صرفا مقرّر خوش بیان اسفار! نه بیشتر.
🔹علامه جعفری درباره مرحوم رفیعی فرموده اند: من بسیار علاقمند دیدن وی بودم. روزی یکی از نزدیکان وی گفت: او روزی با شخصی بحث علمی می کرد که مخالف وی بود و چیزی گفت که آن شخص قانع و ملزم شد. سپس آهسته به گوش من گفت: من می خواستم وی را مجاب کنم والا خودم می دانستم که حق با او ست. وقتی این را شنیدم دیگر نظرم از او برگشت، و بعد از آن هرچه خواستند که با او ملاقات داشته باشم قبول نکردم.
🔸این که نویسنده رجماً بالغیب درباره حضرت امام گفته: مطالب اسفار را تصور صحیح نمی تواند بکند فضلاً از تصدیق آنها... بر چه مبنایی بیان شده؟ اگر این نوع قضاوت بی تقوایی نباشد چه نامی بر آن باید گذاشت؟ او چه راهی به ذهن امام و توان ایشان بر تصور مطالب دارد که چنین ترّهاتی به قلم آورده است؟!
🔹حضرت امام علاوه بر تعلّم شرح منظومه و مباحثه اسفار، هفت سال عرفان نزد آیة الله العظمی شاه آبادی خوانده بودند، و با توجه به نقش عرفان نظری در فهم اسفار، و این که مرحوم علامه طباطبائی این مقدار عرفان نظری نخوانده بود قضاوت علامه سید جلال الدین آشتیانی در این باره شنیدنی است که درباره علامه می نویسد: اصلا ذهنش به سمت این مباحث نمی رفت و وقتی فصول عرفانیه اسفار را درس می داد کأنّه کتاب رموز حمزه را در دست داشت!!
🔸دیگر متعرّض تعریض شرم آور نویسنده به اجتهاد برخی از اعاظم فقهای عصر - که عظمت علمی آنان حوزه نجف را تحت الشعاع قرار داد و بزرگانی که خود را فارغ التحصیل می دانستند را به درس ایشان کشاند - نمی شوم و آن را حمل بر جهالت گوینده یا غرض ورزی و بی صداقتی ناقل می کنم.
«رحم الله امرأ عرف قدره ولم یتعدّ طوره».
@bazmeghodsian
🔸شبهه در سلاسل صوفیه شیعه
(استاد علامه جلال الدین همایی)
به نظر نگارنده چند اعتراض بر سلاسل صوفیه شیعه مخصوصاً طریقه نعمة اللهیه و دیگر طریقه ها که به معروف کرخی می پیوندند می رسد که تاکنون از کسی جواب نشنیده ام و برای من عقده سخت است؛
1. همه طوایف صوفیه خاصّه شیعه متّفق اند که تا قطب و امام سابق در حیات است دیگری به مقام قطبیّت نمی رسد، هرچند پس از وفات قطب سابق مقام قطب لاحق پیدا کند. اشکال اساسی ما این است که معروف کرخی علی اصحّ الاقوال در سال 200 ق درگذشت، و حضرت رضا علیه السلام علی الاصحّ در 203 رحلت فرمود، و علی ایّ حال اتّفاقی است که معروف کرخی در زمان حضرت رضا درگذشت، پس چگونه قطب تواند بود که سلسله از او جاری شود؟!
بنا بر این یا باید درست و راست مانند صوفیان سنّی مذهب بگوییم که معروف کرخی متوفّی 202، 202 شاگرد داود طائی متوفی 165 بوده، و داود شاگرد حبیب عجمی، و حبیب شاگرد حسن بصری، و حسن بصری شاگرد حضرت مولی الموالی علی علیه السلام، و علی دست پرورده حضرت خاتم الانبیاء (ص) چنانکه غالب فرق صوفیه سنی مذهب می گویند. یا باید حضرت امام محمد تقی را قطب حیّ و امام ناطق بعد از حضرت رضا بدانیم، چنانکه متشرّعان می گویند.
2. شاه نعمة الله ولی که سرسلسله نعمة اللهیه است به اتّفاق شاگرد یافعی بود، و سلسله یافعی کاملاً مضبوط است، و خود او و تمام مشایخ قبلش سنّی مذهب بودند. چه شد که یک مرتبه از دستگاه تسنّن صوفی شیعی متعصّب بیرون آمد؟!
و سلسله نسب طریقت یافعی مطابق کرسی نامه های صحیح به جنید، شاگرد سریّ سقطی، شاگرد معروف کرخی، شاگرد داود طائی، شاگرد حبیب عجمی، شاگرد حسن بصری، شاگرد امیرالمؤمنین علی (ع) می پیوندد، چگونه صوفیان شیعی به معروف کرخی می رسند و از آنجا به بالا سلسله را از یکدیگر جدا می کنند؟! اگر انتساب شاه نعمة الله به یافعی صحیح است باید از یافعی به بالا متّفق علیه باشد نه مورد اختلاف.
3. سلسله نعمة اللهیه از شاه نعمة الله به بعد تا زمان سید معصوم علیشاه که می گویند از طرف شاه علیرضا دکنی به ایران آمد که مصادف زمان سلطنت کریمخان بود کجا بود؟ و بعبارة أخری از قرن 9 تا 12 مابین این سلسله مقطوع است! می گویند اقطاب این سلسله در دکن بودند. از کجا و به چه دلیل؟ در این مدّت چرا هیچ خبر نبود؟
4. سید معصوم علیشاه و نور علی شاه هردو در سال 1212 فوت شدند، و شاه علیرضا در سال 1214 درگذشت، و همان اشکال که در معروف کرخی و حضرت رضا علیه السلام کردیم تجدید می شود.
می گویند رحمتعلی شاه از مستعلی شاه شیروانی، و او از مجذوب علیشاه، و او از حسین علیشاه، و او از سید معصوم علیشاه، و او از شاه علیرضا... الخ.
هرطور که باشد اشکال باقی است که در زمان قطب حیّ یعنی شاه علیرضا چگونه دیگری قطب بوده و برای خود جانشین تعیین کرده است؟!
این سلسله که خود را به مجذوب علیشاه و حسین علیشاه و نورعلی شاه می رسانند باید سند قطعی و انتقال قطبیت از شاه علیرضا به قطب بعد از خودش یعنی حسین علیشاه ارائه بدهند، وگرنه نورعلیشاه و معصوم علیشاه که در زمان حیات او درگذشتند.
تاریخ اصفهان (رجال و دانشمندان) ج 2 ص 1016 - 1014.
https://t.me/bazmeghodsian/17190
🔸شبهه در سلاسل صوفیه شیعه
(استاد علامه جلال الدین همایی)
به نظر نگارنده چند اعتراض بر سلاسل صوفیه شیعه مخصوصاً طریقه نعمة اللهیه و دیگر طریقه ها که به معروف کرخی می پیوندند می رسد که تاکنون از کسی جواب نشنیده ام و برای من عقده سخت است؛
1. همه طوایف صوفیه خاصّه شیعه متّفق اند که تا قطب و امام سابق در حیات است دیگری به مقام قطبیّت نمی رسد، هرچند پس از وفات قطب سابق مقام قطب لاحق پیدا کند. اشکال اساسی ما این است که معروف کرخی علی اصحّ الاقوال در سال 200 ق درگذشت، و حضرت رضا علیه السلام علی الاصحّ در 203 رحلت فرمود، و علی ایّ حال اتّفاقی است که معروف کرخی در زمان حضرت رضا درگذشت، پس چگونه قطب تواند بود که سلسله از او جاری شود؟!
بنا بر این یا باید درست و راست مانند صوفیان سنّی مذهب بگوییم که معروف کرخی متوفّی 202، 202 شاگرد داود طائی متوفی 165 بوده، و داود شاگرد حبیب عجمی، و حبیب شاگرد حسن بصری، و حسن بصری شاگرد حضرت مولی الموالی علی علیه السلام، و علی دست پرورده حضرت خاتم الانبیاء (ص) چنانکه غالب فرق صوفیه سنی مذهب می گویند. یا باید حضرت امام محمد تقی را قطب حیّ و امام ناطق بعد از حضرت رضا بدانیم، چنانکه متشرّعان می گویند.
2. شاه نعمة الله ولی که سرسلسله نعمة اللهیه است به اتّفاق شاگرد یافعی بود، و سلسله یافعی کاملاً مضبوط است، و خود او و تمام مشایخ قبلش سنّی مذهب بودند. چه شد که یک مرتبه از دستگاه تسنّن صوفی شیعی متعصّب بیرون آمد؟!
و سلسله نسب طریقت یافعی مطابق کرسی نامه های صحیح به جنید، شاگرد سریّ سقطی، شاگرد معروف کرخی، شاگرد داود طائی، شاگرد حبیب عجمی، شاگرد حسن بصری، شاگرد امیرالمؤمنین علی (ع) می پیوندد، چگونه صوفیان شیعی به معروف کرخی می رسند و از آنجا به بالا سلسله را از یکدیگر جدا می کنند؟! اگر انتساب شاه نعمة الله به یافعی صحیح است باید از یافعی به بالا متّفق علیه باشد نه مورد اختلاف.
3. سلسله نعمة اللهیه از شاه نعمة الله به بعد تا زمان سید معصوم علیشاه که می گویند از طرف شاه علیرضا دکنی به ایران آمد که مصادف زمان سلطنت کریمخان بود کجا بود؟ و بعبارة أخری از قرن 9 تا 12 مابین این سلسله مقطوع است! می گویند اقطاب این سلسله در دکن بودند. از کجا و به چه دلیل؟ در این مدّت چرا هیچ خبر نبود؟
4. سید معصوم علیشاه و نور علی شاه هردو در سال 1212 فوت شدند، و شاه علیرضا در سال 1214 درگذشت، و همان اشکال که در معروف کرخی و حضرت رضا علیه السلام کردیم تجدید می شود.
می گویند رحمتعلی شاه از مستعلی شاه شیروانی، و او از مجذوب علیشاه، و او از حسین علیشاه، و او از سید معصوم علیشاه، و او از شاه علیرضا... الخ.
هرطور که باشد اشکال باقی است که در زمان قطب حیّ یعنی شاه علیرضا چگونه دیگری قطب بوده و برای خود جانشین تعیین کرده است؟!
این سلسله که خود را به مجذوب علیشاه و حسین علیشاه و نورعلی شاه می رسانند باید سند قطعی و انتقال قطبیت از شاه علیرضا به قطب بعد از خودش یعنی حسین علیشاه ارائه بدهند، وگرنه نورعلیشاه و معصوم علیشاه که در زمان حیات او درگذشتند.
تاریخ اصفهان (رجال و دانشمندان) ج 2 ص 1016 - 1014.
https://t.me/bazmeghodsian/17190
بحر الفراسه
عبیدالله خویشکی چشتی
معین الدین چشتی
شرح دیوان حضرت حافظ شیرازی
خطی
@erfaneeslami1
الكتب والمواضيع والآراء فيها لا تعبر عن رأي الموقع
تنبيه: جميع المحتويات والكتب في هذا الموقع جمعت من القنوات والمجموعات بواسطة بوتات في تطبيق تلغرام (برنامج Telegram) تلقائيا، فإذا شاهدت مادة مخالفة للعرف أو لقوانين النشر وحقوق المؤلفين فالرجاء إرسال المادة عبر هذا الإيميل حتى يحذف فورا:
alkhazanah.com@gmail.com
All contents and books on this website are collected from Telegram channels and groups by bots automatically. if you detect a post that is culturally inappropriate or violates publishing law or copyright, please send the permanent link of the post to the email below so the message will be deleted immediately:
alkhazanah.com@gmail.com