🔴 به پاس «یادها و یادگارها»
✔ زادگاه هر فرد، برای او فقط مکانی جغرافیایی نیست، شهری نیست مانند همهی شهرهای دیگر. "زادگاه"، سرشار از معنا و احساس است، چیزی که در هیچ جای دیگر از این دنیای پهناور ، در هیچ شهری و هیچ آبادی دیگری احساس نمی شود. وطن و زادگاه ، بوی کودکی و سادگی و صفا می دهد.
بوی مکتب و مدرسه ، بوی کوچه و بازار بی ریای روزگار گذشته، بوی چادر گل گلی مادرها و مادر بزرگ ها، بوی محبت پدر و عشق کمتر ابراز شده پدر ها و پدر بزرگ ها، بوی همسایگی، بوی همراهی، بوی با هم بودن و شاید #وطن، بیشتر بوی انسان می دهد .
در حوزه کتاب و دفتر هم، گاهی که از زادگاه و وطن حرف و حدیثی باشد ، یک جور دیگر است.
من معمولا هر کتابی که دستم برسد نمایه و فهرست آن را نگاه می کنم تا بدانم لغت #آشتیان و #آشتیانی توی آن هست یا نه؟ همین طوری به این لغت حساس هستم .
این هم یک حس خاصی است؛ حساسیت نسبت به بوی زادگاه! نسبت به اسم آشتیان.
شاید همه به اسم وطن خود حساس هستند و ما آشتیانی ها هم، هر جا که باشیم شب ها پایمان را به طرف اشتیان می کشیم و می خوابیم و خیلی وقت ها خوابِ « میدان بازار » را می بینیم.
👇ادامه صفحه بعد👇
✔ زادگاه هر فرد، برای او فقط مکانی جغرافیایی نیست، شهری نیست مانند همهی شهرهای دیگر. "زادگاه"، سرشار از معنا و احساس است، چیزی که در هیچ جای دیگر از این دنیای پهناور ، در هیچ شهری و هیچ آبادی دیگری احساس نمی شود. وطن و زادگاه ، بوی کودکی و سادگی و صفا می دهد.
بوی مکتب و مدرسه ، بوی کوچه و بازار بی ریای روزگار گذشته، بوی چادر گل گلی مادرها و مادر بزرگ ها، بوی محبت پدر و عشق کمتر ابراز شده پدر ها و پدر بزرگ ها، بوی همسایگی، بوی همراهی، بوی با هم بودن و شاید #وطن، بیشتر بوی انسان می دهد .
در حوزه کتاب و دفتر هم، گاهی که از زادگاه و وطن حرف و حدیثی باشد ، یک جور دیگر است.
من معمولا هر کتابی که دستم برسد نمایه و فهرست آن را نگاه می کنم تا بدانم لغت #آشتیان و #آشتیانی توی آن هست یا نه؟ همین طوری به این لغت حساس هستم .
این هم یک حس خاصی است؛ حساسیت نسبت به بوی زادگاه! نسبت به اسم آشتیان.
شاید همه به اسم وطن خود حساس هستند و ما آشتیانی ها هم، هر جا که باشیم شب ها پایمان را به طرف اشتیان می کشیم و می خوابیم و خیلی وقت ها خوابِ « میدان بازار » را می بینیم.
👇ادامه صفحه بعد👇