↘↘↘
«فراقنامۀ پریشان» اثری است از عباس‌خان افشار متخلص به «پریشان» که در شرح سفر تاریخی حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها از مدینه تا رحلت در قم سروده شده است. این اثر تنها کتاب مستقلی بوده که از آغاز تا پایان سفر آن حضرت را به نظم درآورده است. پریشان با استفاده از این چند جمله سفر تاریخی حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها را داستان‌وار بازآفرینی کرده است: «مأمون امام رضا علیه‌السلام را به ولیعهدی برگزید. سپس امام علیه‌السلام نامه‌ای به خواهرش حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها برای سفر به ایران نوشت و به وسیلۀ قاصدی به مدینه فرستاد. هنگامی که حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها نامۀ برادرش را از قاصد گرفت، با جمعی از بستگان خویش عازم ایران شد و در شهر قم بر اثر بیماری یا مسمومیت وفات یافت و در همان شهر به خاک سپرده شد.» (جهانشاهی، 1394: 72)
«عینیت‌بخشی و بازآفرینی صحنه‌های سرشار از عواطف را - آنگونه که در این کتاب بازآفرینی و توصیف شده است - در هیچ جای دیگر نمی‌توان یافت؛ مراحل مختلفی مثل مضمون نامۀ امام رضا علیه‌السلام به خواهرش، سؤال و جواب حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها و قاصد، زبان‌حال آن حضرت در لحظۀ دیدن و خواندن نامه، بیانات حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها هنگام خداحافظی از شهر مدینه و ..» (همان: 74)
در ادامه بخش‌هایی از نامۀ امام رضا علیه‌السلام به حضرت معصومه سلام‌الله علیها را با هم می‌خوانیم:
ای در دیار خویش غریب دیار من
یعنی حمیده، خواهر چشم انتظار من
باغ خزان‌رسیده و خورشید رنگ‌زرد،
سرو خمیده قامت و ماه نزار من
دور از تو کرده چرخ چنانم ز بعد مرگ
مشکل که باد بر تو رساند غبار من
افسوس و آه کز ستم چرخ کینه‌جو
دور از مزار اهل وطن شد مزار من
مرغ دلم به کوی تو پرواز می‌کند
سیل سرشک بسته ولی رهگذار من
مکتوب من چو بر تو رسد عزم طوس کن
مانند جان رفته به جسم فگار من
بازآ که مانده چشم امیدم به راه تو
ای بُرده عشق روی تو از کف قرار من
شب‌ها به وقت صبح نخوابم ز انتظار
کاید نسیم صبح ز سمت دیار من
بی نرگس دو چشم تو گردیده داغدار
مانند برگ لاله دل داغدار من
بازا ببین که سخت پریشان و درهم است
چون زلف تابدار تو لیل و نهار من

#حضرت_معصومه #امام_رضا #سفر #مدینه #قم
#فراقنامه_پریشان #عباس‌خان_افشار #احسان‌الله_جهانشاهی
#طاهره_کاظمی
#سلیس #ادب‌پژوهی_شیعی
https://www.instagram.com/p/CBvQyUOAmcp/?igshid=17b2ya9szxgue