Forwarded From 🌿 مطالب ناب در منبر..
#با_عباس_علیه_السلام
#اشعار_عباسی

دستی افتاد ز تن، دست دگر یاری کن
گرچه بی تاب شدی خوب علمداری کن

مشک! نومید مشو، تا به حرم راهی نیست
تو در این معرکه ی درد مرا یاری کن

تیر! در چشم برو، لیک سوی مشک میا
به هوای سر زلفش تو هواداری کن

تیر بر مشک نه، بر این جگر تشنه نشست
عشق! ساکت منشین با دل من زاری کن

چشم! دیدی علم و مشک به خاک افتادند
قطره ی اشک تو در غربت من جاری کن

بانوی تشنه لبان! دست روی سینه مَنِه
لااقل بهر من سوخته دل کاری کن

آب را تا به در خیمۀ اصغر برسان
بعد آن بر من بی دست عزاداری کن
#سید_محمد_جوادی

🔆 کانال #مطالب‌ناب‌درمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
Forwarded From 🌿 حیدریم حیدری
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#با_ام_البنین_علیهاالسلام
#13جمادی_الثانی
#اشعار_عباسی

مادرم در گوش من خوانده است: «یا ام البنین»
ذکر من تا روز محشر هست: «یا ام البنین»

هرکسی که توبه‌اش در محضر ربّ شد قبول
قبل از آن در زیر لب گفته است: «یا ام البنین»

مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار
بر گدایان درت پیوست یا ام البنین!

ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده‌ایم...
...هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین!

هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند
نوکر عباس تو دربست یا ام البنین!

در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو
دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین!

فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت
آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنین!

خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید
دست زینب را کسی می بست یا ام البنین!

بعد عباست برای غارت اهل حرم
حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین!

گرچه قدّت تا شده از غصه‌ی زینب ولی
حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین!
#مهدی_علی_قاسمی

🔆 کانال #حیدریم‌حیدری
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @heydariam_heydari110
Forwarded From 🌿 حیدریم حیدری
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#با_ام_البنین_علیهاالسلام
#13جمادی_الثانی
#اشعار_عباسی

من اگر گریه برایت نکنم پس چه کنم
روضه خوانی به عزایت نکنم پس چه کنم

چه کنم مادرم و داغ جوان سنگین است
تا دمِ مرگ صدایت نکنم پس چه کنم

من که از قبر تو و کرببلا دورم دور
شهر را کرببلایت نکنم پس چه کنم

باز هم سائل هرساله تو پشت در است
یادِ آن دست عطایت نکنم پس چه کنم

ماهِ من ، بعد تو چشمم که می افتد بر ماه
تو بگو باز هوایت نکنم پس چه کنم

پسرم دست تو را دست خدا می بوسید
گریه بر دست جدایت نکنم پس چه کنم

تو سرت خورد عمود و سر من درد گرفت
گریه بر فرق دوتایت نکنم پس چه کنم

تیر بر مشک تو خورد و جگرم تیر کشید
من از آن تیر شکایت نکنم پس چه کنم

میرسید آب اگر خیمه نمی سوخت دلم
من به جای تو سِقایت نکنم پس چه کنم

رفت بر نیزه سرت زودتر از راس حسین
همه عمر دعایت نکنم پس چه کنم
.....

پسر فاطمه عالم به فدای سر تو
پسرم را که فدایت نکنم پس چه کنم

غم بی مادری از بی کفنی سخت تر است
جای او گریه برایت نکنم پس چه کنم
#عبدالحسین_میرزایی

🔆 کانال #حیدریم‌حیدری
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @heydariam_heydari110
Forwarded From 🌿 مطالب ناب در منبر..
#با_عباس_علیه_السلام
#دهه_اول_محرم
#اشعار_عباسی

ای در وفا و در ادب، دریا! اباالفضل!
عمرم فدای خاک پایت یا اباالفضل!

از روی نی، همدرد ِ زين العابدينی...
هم‌ناله‌ای با ناله‌ی زن‌ها اباالفضل!

گر جاهلم یا فاسقم هستم گدایت
من را مکن رَد از درت آقا اباالفضل!

وقتی امان‌نامه، عدویت داد، ارباب...
گفتا جوابش را بده آنجا اباالفضل!

از شمر بدتر نیستم الحمدلله
پس می‌دهی حتماً جوابم را اباالفضل!

من آمدم، سر از گناهانم بِبُرّم
با گوشه‌ی چشمان تو حالا اباالفضل!

در دستگیری ها تو صاحب‌ْدست هستی
دستم بگیر ای دستگیر ما! اباالفضل!

آیا شود با یک نظر، پروانه سازی؟
من را به گِرد مهدیِ زهرا، اباالفضل!
#محمدعلی_نوری
چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱

🔆 کانال #مطالب‌ناب‌درمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
Forwarded From 🌿 مطالب ناب در منبر..
#با_ام_البنین_علیهاالسلام
#اشعار_عباسی
#اشعار_ناب

بی‌گمان ام البنین با عشق نسبت داشته است
چون که در نزد علی بسیار حرمت داشته است

التفاتی کرده مولامان و با این التفات
بر سر آن مهربان بسیار منت داشته است

بی‌جهت ننشسته مهرش بر دل و جان علی
فاطمه با فاطمه قطعا شباهت داشته است

نام این بانو کنار نام زهرا می‌برند
بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته است

صاحب این روح زهرایی شدن آسان نبود
سالها روی لبش کوثر تلاوت داشته است

مهربانی بین که او با بچه‌های فاطمه
بیشتر از بچه‌های خود محبت داشته است

تا که بغض بچه‌ها با نام مادر نشکند
از همین همنام بودن هم خجالت داشته است

رنگ نخلستان گرفته چشم‌های عاشقش
بس که با غم‌های مولایش رفاقت داشته است

مادر عباس شد تا علقمه باور کند
خون او در اصل عاشورا شراکت داشته است

از مزار خاکی‌اش هم می‌توان فهمید که
هرکسی شد فاطمه سهمی ز غربت داشته است

یا اباالفضلی بگو کز خانه‌ی ام البنین
دست خالی بر نگشته هر که حاجت داشته است

#ایوب_پرنداور

🔆 کانال #مطالب‌ناب‌درمنبر
#با_افتخار_عبدالزهرایم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
Forwarded From 🌿 مطالب ناب در منبر..
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
#مدح_حضرت_عباس_علیه_السلام
#با_عباس_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#اشعار_عباسی
#4شعبان

قبل از آنکه مدح و وصف ساقیِ لشگر کنم
باز باید مدحِ روی ساقیِ کوثر کنم
آینه در آینه شمس جمالش حیدریست
پس چه فرقی می کند گر صحبت از حیدر کنم
شد علی دست خدا عباس شد دست علی
أشجع النّاسند باید یادی از خیبر کنم
نام حیدر آمد و نام ابالفضل علی
شعر را تا می شود باید حماسی تر کنم
تا که حرف از حضرت عباس می آید وسط
جای دارد یادِ حرفِ مالک اشتر کنم
مالک اشتر کجا ، صفّین ، سردار حسین
بر خودم لرزیدم از اخم علمدار حسین

گفتی ای شاعر چنین است و چنان است این پسر
بیخودی زحمت نکش فوق بیان است این پسر
بحر را در کوزه جا دادن کجا ممکن شود
وسعتش بالاتر از هفت آسمان است این پسر
مو به مو در ذاتِ او حیدر تداعی می شود
بس که مصداق امیر مومنان است این پسر
هست یک دارالشفا مانند ایوان نجف
بارگاهش ملجأِ ما شیعیان است این پسر
وجهه ای ممتاز دارد مثل بابایش علی
تا ابد الگوی هر چه پهلوان است این پسر
قامت دنیا جلویش خود به خود خم می شود
در قبالِ هیبتش کوه اُحُد خم می شود

سر برون آورد روی شانۀ مادر ، قمر
بعد ، بر دوش برادر آمد و زد سر ، قمر
در میان خانۀ حیدر پر از خورشید بود
وقت آن شد تا بیاید بینشان دیگر قمر
هست در مخلوق و در بین تمام کائنات
سر قمر ، افسر قمر ، گوهر قمر ، محشر قمر
فاطمه مانند حیدر بر قمر لبخند زد
چه مراعات نظیری ، فاطمه ، حیدر ، قمر
مادر گیتی نیاورده دگر مانند او
فاطمه شد مادرش ، عباس شد فرزند او

متن آیات رُخش تفسیر قرآن می کند
طاق ابرویش جهانی را مسلمان می کند
این ابالفضل علی با یک نگاه نافذش
کار صدها میثم و مقداد و سلمان می کند
نعره اش وقت رجزهای أنا بن الحیدرش
زهره می ریزد ز دشمن کار طوفان میکند
این چه شأنی بود در او که امیرالمومنین
دست او را با تواضع بوسه باران می کند
در برِ ارباب خود صدها برابر بیشتر
کارِ هارون در برِ موسی بن عمران می کند
یک کسی که اینچنین صاحب مدارج می شود
نیست بی علت اگر باب الحوائج می شود

ای طبیب مرکز دارالشفای کربلا
ای مسیحای حرم ، مشکل گشای کربلا
نایب حیدر ، علمدار حسین بن علی
حضرتِ فرماندهء کُلِّ قوای کربلا
ای که تأثیرت بُود پر رنگ تا یوم الأبد
ردِّ پایت مانده باقی جای جای کربلا
گفت امیرالمومنین که ، أِنَّهُ ذُخر الحسین
نوجوان من ذخیره شد برای کربلا
تا تو سردار و سپهدار و علمداری ، نکرد
کس نگاه چپ به سمت خیمه های کربلا
ای علی را تا قیامت دست حق در آستین
هم سلام ما به تو هم مادرت ام البنین
#مهدی_مقیمی

🔆 کانال #مطالب‌ناب‌درمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
Forwarded From 🌿 مطالب ناب در منبر..
#مدح_حضرت_عباس_علیه_السلام
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_ولادت
#با_عباس_علیه_السلام
#اعیاد_شعبانیه
#اشعار_عباسی
#4شعبان

صد گره بر هر گره در کار اگر داری کم است
یا که صدهاحاجتِ دشوار اگر داری کم است
یا که قدَّ آسمان آوار  اگر داری کم است
یا که در قلبت غمی بسیار اگر داری کم است

غم جگر دارد بیاید گفته‌ام در هر غمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

حالِ ما را تا که دوریِ حرم بد می‌کند
کربلا را قسمت ما راهِ مشهد می‌کند
یک دوراهی هست ما را هِی مُردد می‌کند
در میانِ دو حرم دل رفت آمد می‌کند

مثل اینکه شهریار آنجاست می‌خواند : هَمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

این حسن یا این حسین این یا که تکرارِ علیست؟
حیرت آئینه یعنی وقت دیدار علیست
تیغ او تیغ علی و کار او کار علیست
جان عزرائیل در دست علمدار علیست

بیرقی دارد که نقشش شد شعارِ عالمی
یِل یاتارطوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

تا زره را می‌کشد بر شانه مُحکم می‌کند
تا که اَبرو را زمان رزم در هم می‌کند
چیست لشکر کوه از هولش کمر خم می‌کند
یا که عزرائیل را پیشش مجسم می‌کند

آمده تا جابجا گردند هر زیر و بَمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

یک قدم کوبیدی و هفت آسمان‌ها ریختند
یک علم کوبیدی و هِی کهکشان‌ها ریختند
ضرب شصت توست یا آتشفشان‌ها ریختند
مصرعی خواندی رجز ، سیف و سنان‌ها ریختند

این به مولارفته دارد ضربه های محکمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

جذب تو جبریل تا شد شهپرش بر باد رفت
خواست نزدیکت شود خاکسترش بر باد رفت
هر سلحشوری که آمد یا سرش بر باد رفت...
یاکه تیغت چرخ خورد و لشکرش بر باد رفت

شاهباز کربلایی شهریار القمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

تاکه گیسو را کمی در پیچ و تاب انداختی
شام را گویا به جانِ آفتاب انداختی
بِرکه‌ای رفتی و عکست را به آب انداختی
یا که عکس مرتضا را بِینِ قاب انداختی

ماه بی تکرار ما تکرار اسم اعظمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

شانه‌ات نازم که جایِ دستهای زینب است
تا تویی ، بالاترین مَحمل برای زینب است
روی زانوی تو ، تنها ردِّ پایِ زینب است
هر دلی که گفت یاعباس جایِ زینب است

کور می‌سازد نگاهت چشم هر نامحرمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

هرکه شد مستِ حسن بدجور بد مستِ تو شد
کوچه بُن بست حسن شد کوچه بن بست تو شد
بعد غوغای جمل دست حسن دست تو شد
فاطمه هست حسن  شد فاطمه هست تو شد

از کریمیِ حسن داریم با هم عالمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

قبله وقتی رو به تو هر صبح راهی میشود
قبله‌ی ما چشم تو خواهی نخواهی میشود
گاه گاهی هم نمازم اشتباهی میشود
قلبِ ما بِین حرم انگار ماهی میشود

تو شراب کوثری و موج موجِ زمزمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

ناز مجنون را اگر در کوی لیلا می‌کِشند
ناز دستان تو را دستان زهرا می‌کِشند
آش نذری تو را هم ارمنی‌ها می‌کِشند
در جوارت منتِ بیچاره‌ها را می‌کِشند

دل ، ابالفضلی نمی‌ماند برایش ماتمی
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی

مَشک وقتی می‌چکد تقدیر می‌ریزد بِهم
دست وقتی نیست در تَن شیر می‌ریزد بِهم
حق بده این چشها را تیر می‌ریزد بِهَم
دختران را بعدِ تو زنجیر می‌ریزد بِهَم

بر زمین اُفتاده‌ای بد جور آقا درهَمی...
یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی
#حسن_لطفی

🔆 کانال #مطالب‌ناب‌درمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
Forwarded From 🌿 مطالب ناب در منبر..
#با_ام_البنین_علیهاالسلام
#13_جمادی_الثانی
#متن_اشعار_روضه
#اشعار_عباسی

تا که سائل می‌رسد بر در خجالت می‌کشد
چون که دیگر نیست آب آور خجالت می‌کشد

تا که او را فاطمه در خانه می‌نامید علی
زینبش می‌دید از حیدر خجالت می‌کشد

مادری کرده برای زینب اما باز هم
تا صدایش می کند مادر خجالت می‌کشد

کاروان آمد مدینه چون که عباسی ندید
دید پاشیده شده لشگر خجالت می‌کشد

مادر ساقی دشت کربلا با این مقام
از علی و آل او دیگر خجالت می‌کشد

مادر ماه است اما کاروان را دیده و
از نبود چند تا اختر خجالت می‌کشد

اینقدر حرف از دو دست بستۀ زینب نزن
حضرت ام البنبن بدتر خجالت می‌کشد

صحبت از مشک و علم شد باز هم ام البنین
رو گرفته با دو چشم تر خجالت می‌کشد

گاه از روی سکینه گاه از زینب ولی
بیشتر از مادر اصغر خجالت می‌کشد

چار تا اولاد داده حضرت ام الادب
باز از اولاد پیغمبر خجالت می‌کشد

#مهدی_نظری

🔆 کانال #مطالب‌ناب‌درمنبر
#با_افتخار_عبدالزهرایم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
Forwarded From 🌿 حیدریم حیدری
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#با_ام_البنین_علیهاالسلام
#13جمادی_الثانی
#اشعار_عباسی

چگونه وصف کنم، فخر بانوان عرب را
زنی که برده ابالفضل از او به ارث، ادب را

دوان دوان نگرد هاجران تشنه لب از پی
اگر که توسن فضلش کند نگاه، عقب را

سوادِ آینه ی عفت است چادر پاکش
بیاض دیده ی حجب است، بنگرید لقب را

زنی ز قوم رشادت، ز خاندان شجاعت
که شرح داده عقیل از همین قبیل، نسب را

یکی از آنهمه عامر که جدّ مادری اوست
که خود گرفته به بازی سرِ سنان غضب را

کمر به هزم ببندد حِزام، معنی اش این است
ابی که ام بنین پرورد، جلالتِ اب را!

بنی کلاب، همان شرزه شیر کز دم شمشیر
به بزم رزم، قفاخور کند سگان عرب را

مگر ز سفره ام البنین مدد شود این طبع
وگرنه خورده قلم طی کند چگونه تعب را

زنی که بر تن عباس کرده بافه ی غیرت
چنان که یاد علی کرد هر که دید سلب را

مهِ عشیره و عبدلله ست و جعفر و عثمان
هماره چارقد ستر، آن عفیفه ی رب را

یگانه ای ست که بسته ز چارسوی حوادث
چهار فرزندش، راهِ قوم جنگ طلب را

به شرح جنگ ابوفاضلش چه گویمت؟ این بس
که ذوالفقار علی واکند دومرتبه لب را

برید دشمن دون سر، از آن نخیل تناور
که مرگ را خوش می داشت، چون عرب که رطب را

برید دست و نبرید عهد دوست، گواهم
علم که دید یزید و سرود بانگِ عجب را

اگر چه او همه صبر و رضاست، شاکر از آنم
که چشم مادر غیرت ندید بزم طرب را

نگفت جعفر و عباس...گفت وای حسینم
به درک او نرسیدم ز من مپرس سبب را

چنان ز داغ حسینش گریست در همه ی عمر
که پلک زخم، بهم دوخت صبح و تیره ی شب را
#مسعود_یوسف_پور

🔆 کانال #حیدریم‌حیدری
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @heydariam_heydari110