نردِ عشق
این مثنوی از روز عاشورا به دشتِ نینوا از مرحوم مغفور رضوان جایگاه حاجی ملّا احمد خونساری واعظ رحمة الله علیه است.
چون که شاهِ عشق را در کربلا
عشق زد در دشتِ جانبازی صَلا
مُهره ای در نردِ عشق انداخته
و آنچه او را بود یک سر باخته
ظهر عاشورا در آن صحرای کین
دید خود را بی کس و یار و مُعین¹
آن فرید الدّهر خود را فرد دید
بانگِ هل مِن ناصراز دل بر کشید²
اصغر اندر مهد جنبیدن گرفت
شیرِ خشم آلوده غرّیدن گرفت
مهد را بدرید چون جدّ نکو³
شیر را بچّه همی ماند بدو⁴
با زبانِ حال گفتی کای پدر
جان نثارت شد چرا ترکِ نظر
نیستی بی کس تو ای والیّ دهر
نصرت از من جو مجو از زید و عَمر
باشی ار از خُرد سالیم قبول⁵
هست قربانیّ ششماهه قبول⁶
ارمغان مور بُد رانِ ملخ
شد قبولِ حشمة الله گفت بخ⁷
ارمغانِ اصغر تو این گلوست
این گلو نزدِ خدایش آبروست
نقطه گر آمد حقیر اندر حروف
شد نخستین نامِ خلّاق الوف
ای تو بسم الله،من آن نقطه ام⁸
که مقدّم زین عنا در ورطه ام
هست پیشاپیش خور نجمِ سحر⁹
وز قفایش خور بگیرد بحر و بر
در ترنّم بود آن طفل صغیر
کز صفِ لشکر به حلقش خورد تیر
ای ستمگر ای سپهرِ کجمَدار
تیر زهر آلود و طفل شیرخوار؟
شه کشید آن تیر از حلقش برون
گفت پس إنّا إلیه راجعون
در تبسّم گشت شاهِ کربلا
گفت با آن کشتهٔ راه خدا
کای همایون طایرِ بستان عشق
نوش بادت چشمهٔ پیکان عشق¹⁰
______________________
1_بعد از این بیت ،یک بیت دیگر نوشته شده و روی آن خط کشیده اندبیت چنین است:
روز عاشورا به دشتِ نینوا
کشته شد یاران شاهِ کربلا
2_معروف است که چون ناصرالدّین شاه قاجار به زیارت حرم امام حسین شتافت بدیهةً این رباعی را سرود:
گر دعوتِ دوست می شنیدم آن روز
من گوی مراد می ربودم آن روز
آن روز که بود روز هَل مِن ناصر
ای کاش که ناصرِ تو بودم آن روز
پس صیحه ای زده و بی هوش می گردد و اورا به هوش می آورند.
3_مراد از جدّ نکو أمیرالمؤمنین علی{علیه السّلام} است که در گهواره اژدها را درید.شاعری گوید:
سیّد مقتَدا چنین باید
به خدا رهنما چنین باید
که به گهواره اژدها بدرَد
نه که درغار زخمِ مار خورد
علما نقل نموده اند که ابوبکررا که با پیامبر در غار بود ماری بگزیدومصرع اخیر اشارت بدان است.
4_مصرع از مثنوی است:
شیر را بچّه همی ماند بدو
تو به پیغمبر چه می مانی بگو
5_به نظر ملول أصحّ باشد.
6_قربانی شش ماهه اشارتی لطیف است به یک نکتهٔ فقهی و آن این است که در قربانی حجّ، درباب گوسفندی که ذبح می کنند بایست جِذع باشد محقّ حلّی درشرایع/ ۷۴می فرمایند: و یجزی من الضّأن الجِذع لسنةٍ .ودرحاشیه نوشته اند: هو من الضّأن ما کمل له سبعة اشهرٍ و دخل في شهر الثّامن و في الصّحاح أنّ ولد الضّأن بجذعٍ ستّة أشهرٍ و اختاره في السّرائر .
به این ترتیب بعض فقها گوسفند ششماهه را برای ذبح و قربانی جایز می دانند و شاعر فرهیخته بدین نکته اشارت کرده است.
7_تلمیحی است به حکایت مور و سلیمان .
ران ملخی نزد سلیمان بردن
عیب است ولیکن هنر است از موری
شاعر عرب گوید:
جائت سلیمانَ یومَ العید قبّرةٌ
أتتْ بفخذِ جرادٍ کان فی فیها
ترنمتْ بفصیحِ القول واعتذرَت
إنّ الهدایا علی مقدارِ مُهدیها
8_ملّا محمّد باقر استهبانی گوید :
تویی آن نقطه ی بالای فاء فَوقَ أیدِیهم
که در وقت تنزّل تحتِ بسم الله را بایی
9_مرحوم میرزا حسن جابری اصفهانی می نویسند :
پدرم می گفت :امیر [میرزا تقی خان امیرکبیر]در ادبیّات وخواندن و نوشتن اشعار متناسِب و اِنشاء هم یگانه بود وقتی اسب او از اسبِ شاه [ناصرالدّین شاه قاجار]جلو افتاده فوراً این شعر را خوانده :
من آن ستارهء صبحم که از طریقِ ادب
همیشه پیشروِ آفتاب تابانم
جوهر الجواهر /صفحهء 479
وشاعر ملّا به این بیت اشاره دارد .
10_جنگ صالح مدّاح ،نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ مجلس شورای اسلامی به شمارهٔ۱۱۴۹۷،فریم ۵۱
#علیّ #اصغر
🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
این مثنوی از روز عاشورا به دشتِ نینوا از مرحوم مغفور رضوان جایگاه حاجی ملّا احمد خونساری واعظ رحمة الله علیه است.
چون که شاهِ عشق را در کربلا
عشق زد در دشتِ جانبازی صَلا
مُهره ای در نردِ عشق انداخته
و آنچه او را بود یک سر باخته
ظهر عاشورا در آن صحرای کین
دید خود را بی کس و یار و مُعین¹
آن فرید الدّهر خود را فرد دید
بانگِ هل مِن ناصراز دل بر کشید²
اصغر اندر مهد جنبیدن گرفت
شیرِ خشم آلوده غرّیدن گرفت
مهد را بدرید چون جدّ نکو³
شیر را بچّه همی ماند بدو⁴
با زبانِ حال گفتی کای پدر
جان نثارت شد چرا ترکِ نظر
نیستی بی کس تو ای والیّ دهر
نصرت از من جو مجو از زید و عَمر
باشی ار از خُرد سالیم قبول⁵
هست قربانیّ ششماهه قبول⁶
ارمغان مور بُد رانِ ملخ
شد قبولِ حشمة الله گفت بخ⁷
ارمغانِ اصغر تو این گلوست
این گلو نزدِ خدایش آبروست
نقطه گر آمد حقیر اندر حروف
شد نخستین نامِ خلّاق الوف
ای تو بسم الله،من آن نقطه ام⁸
که مقدّم زین عنا در ورطه ام
هست پیشاپیش خور نجمِ سحر⁹
وز قفایش خور بگیرد بحر و بر
در ترنّم بود آن طفل صغیر
کز صفِ لشکر به حلقش خورد تیر
ای ستمگر ای سپهرِ کجمَدار
تیر زهر آلود و طفل شیرخوار؟
شه کشید آن تیر از حلقش برون
گفت پس إنّا إلیه راجعون
در تبسّم گشت شاهِ کربلا
گفت با آن کشتهٔ راه خدا
کای همایون طایرِ بستان عشق
نوش بادت چشمهٔ پیکان عشق¹⁰
______________________
1_بعد از این بیت ،یک بیت دیگر نوشته شده و روی آن خط کشیده اندبیت چنین است:
روز عاشورا به دشتِ نینوا
کشته شد یاران شاهِ کربلا
2_معروف است که چون ناصرالدّین شاه قاجار به زیارت حرم امام حسین شتافت بدیهةً این رباعی را سرود:
گر دعوتِ دوست می شنیدم آن روز
من گوی مراد می ربودم آن روز
آن روز که بود روز هَل مِن ناصر
ای کاش که ناصرِ تو بودم آن روز
پس صیحه ای زده و بی هوش می گردد و اورا به هوش می آورند.
3_مراد از جدّ نکو أمیرالمؤمنین علی{علیه السّلام} است که در گهواره اژدها را درید.شاعری گوید:
سیّد مقتَدا چنین باید
به خدا رهنما چنین باید
که به گهواره اژدها بدرَد
نه که درغار زخمِ مار خورد
علما نقل نموده اند که ابوبکررا که با پیامبر در غار بود ماری بگزیدومصرع اخیر اشارت بدان است.
4_مصرع از مثنوی است:
شیر را بچّه همی ماند بدو
تو به پیغمبر چه می مانی بگو
5_به نظر ملول أصحّ باشد.
6_قربانی شش ماهه اشارتی لطیف است به یک نکتهٔ فقهی و آن این است که در قربانی حجّ، درباب گوسفندی که ذبح می کنند بایست جِذع باشد محقّ حلّی درشرایع/ ۷۴می فرمایند: و یجزی من الضّأن الجِذع لسنةٍ .ودرحاشیه نوشته اند: هو من الضّأن ما کمل له سبعة اشهرٍ و دخل في شهر الثّامن و في الصّحاح أنّ ولد الضّأن بجذعٍ ستّة أشهرٍ و اختاره في السّرائر .
به این ترتیب بعض فقها گوسفند ششماهه را برای ذبح و قربانی جایز می دانند و شاعر فرهیخته بدین نکته اشارت کرده است.
7_تلمیحی است به حکایت مور و سلیمان .
ران ملخی نزد سلیمان بردن
عیب است ولیکن هنر است از موری
شاعر عرب گوید:
جائت سلیمانَ یومَ العید قبّرةٌ
أتتْ بفخذِ جرادٍ کان فی فیها
ترنمتْ بفصیحِ القول واعتذرَت
إنّ الهدایا علی مقدارِ مُهدیها
8_ملّا محمّد باقر استهبانی گوید :
تویی آن نقطه ی بالای فاء فَوقَ أیدِیهم
که در وقت تنزّل تحتِ بسم الله را بایی
9_مرحوم میرزا حسن جابری اصفهانی می نویسند :
پدرم می گفت :امیر [میرزا تقی خان امیرکبیر]در ادبیّات وخواندن و نوشتن اشعار متناسِب و اِنشاء هم یگانه بود وقتی اسب او از اسبِ شاه [ناصرالدّین شاه قاجار]جلو افتاده فوراً این شعر را خوانده :
من آن ستارهء صبحم که از طریقِ ادب
همیشه پیشروِ آفتاب تابانم
جوهر الجواهر /صفحهء 479
وشاعر ملّا به این بیت اشاره دارد .
10_جنگ صالح مدّاح ،نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ مجلس شورای اسلامی به شمارهٔ۱۱۴۹۷،فریم ۵۱
#علیّ #اصغر
🌾🍃🍃@madihehvamarsiah