☘️آيت اللَّه حاج سيد #عبد #العزيز #طباطبائى يزدى قدس سره (م 1416 ق)
🌷هفتم رمضان مصادف با سالگرد درگذست استاد فقید آیت الله سید #عبد #العزیز #طباطبایی است. بدین مناسبت یادداشتی که در ایام درگذشت ایشان در وفیات المعاصرین مرقوم گردیده در اینجا درج می گردد. یادش گرامی و روانش غریق رحمت ایزدی باد.
✅ نگارنده در سالهاى آخر عمر آن استاد بى بديل توفيق ارتباط و آشنايى با آن سرور را
داشتم. آغاز آشنايى حقير چنان بود كه اینجانب فهرست مختصرى از نسخ خطى مدرسه نمازى خوى تهيه کرده و به صورت نامه ای به مجله تراثنا ارسال نموده بود.
حضرت استاد - که با مجله تراثنا مرتبط بوده - با مشاهده آن نامه با گرفتن آدرس پشت نامه، لطف فرموده سراغ منزل حقير را گرفته بودند. در بعد از ظهرى كه حقیر تنها در خانه استيجارى نشسته بودم، زنگ در بصدا در آمد، وقتى در را باز كردم روحانی موقری دم در بود ایشان اطلاع دادند كه استاد سید عبد العزیز طباطبایی قصد دیدن شما را دارند.
حقير تا آن زمان استاد را نديده بودم و فقط از طريق مقالاتشان در مجله تراثنا با نامشان آشنا بودم، متوجه شدم که حضرت استاد در پشت سر، این روحانی محترم تشریف دارند. بعد از چند لحظه حضرت استاد به منزل تشريف آوردند. استاد بلافاصله با كمال بزرگوارى فهرست تهیه شده را جويا شدند و وقتی در آن نظر كردند، آدرس منزلشان را به بنده دادند كه به خدمتشان شرفياب شوم و فهرست را تكميل و آماده چاپ كنم. از آن زمان آشنايى ما با استاد آغاز شد و هر چه بيشتر به استاد انس مىگرفتيم عظمت روحى ایشان برايمان بيشتر آشکار مى شد.
بعد از آن حضرت استاد برای تشویق این حقیر و براى بررسى نسخه هاى خطى مدرسه نمازى و تکیمل فهرست آن در دهه دوم محرم 1413 ق به شهر خوى تشريف آوردند.
كيفيت این سفر چنان بود كه:
بنده طبق معمول در ایام تعطیلات حوزه به شهر خوی می رفتم و معمولا به جهت مطالعه نسخ خطی مدرشه نمازی، به صورت شبانه روزی در مدرسه می ماندم. در آن ایام هم طبق معمول در طبقه پنجم ساختمان مدرسه مشغول بررسى نسخ خطى بودم كه زنگ در به صدا در آمد و بلافاصله خادم مدرسه آقا میرزا ولی گفتند با صدای بلند گفتند که آقای صدرایی مهمان دارید. بنده بلافاصله از طبقه پنجم داستم به طبقه پائين می رفتم که در راه پله هاى طبقه سوم با چهره خندان استاد روبرو شدم و ايشان در حال خستگی ناشی از مسافرد در حال بالا آمدن از پله ها بودند و نفس نفس مى زدند. بالاخره با زحمت حضرت استاد به طبقه پنجم رسیدند و بلافاصله به مخزن نسخ خطى وارد شدند.
اصرار ما براى استراحت ايشان فايده اى نداشت و استاد از همان لحظه شروع به ملاحظه نسخ نمودند و در مدت سه روز اقامت شان در شهر خوی تمام هشتصد نسخه كتابخانه مذكور را از نظر گذراندند و يادداشتهاى سودمندى برداشتند كه در كتابشان ثمرات الاسفار ايشان مسطور است.
محل اقامت ایشان در طى اين سه روز يكى از حجرات طبقه پنجم مدرسه نمازی بود و شب سوم را در منزل پدر زن مرحوم حقير واقع در محله قاضى گذراندند حقيقتاً آن شبها از شبهاى به ياد ماندنى عمر حقير مىباشند.
در طی آن سه روز حضرت استاد با علماى خوى از جمله امام جمعه محترم حضرت آيت اللَّه محمد صادق نجفى و حجت الاسلام و المسلمين شيخ جليل هنرور و امام جمعه اروميه حجت الاسلام و المسلمين حسنى ملاقات داشتند و از مسجد جامع اروميه ديدن نمودند.
☘️سفر ديگر حقير با استاد براى ملاحظه نسخه هاى خطى مدرسه صدر بابل صورت گرفت در اين سفر كه به مدت سه روز به طول انجاميد اقامت استاد در يكى از حجرات مدرسه مذكور بود و باز تمامى نسخه های خطی مدرسه مذکور را ملاحظه نمودند و يادداشتهايى مرقوم نمودند كه در كتاب مذكور درج شده است. در اين مدت با علماى بابل از جمله امام جمعه وقت شيخ هادى روحانى و بانى مدرسه فيضيه آيت اللَّه فاضل و امام جمعه بندرگز آيت اللَّه محمدى ديدار داشتند.
☘️در قم نيز معمولا هر ماه يك يا دو بار به محضرشان مى رسيديم. محضر ايشان همیشه محضر افاده و استفاده بود و سيره مستمره ايشان اين بود كه هميشه سعى داشت خدمتى به ديگران انجام دهد و در اين مورد خاطراتى از ايشان موجود است كه در حد خوارق عادت است. همچنين ايشان فردى خوش خلق بودند و به همين دليل هر كس يك بار خدمتش مىرسيد ديگر محضرش را ترك نمىگفت.
✅ استاد عاقبت در ۷ رمضان 1416 در اثر عارضه قلبى دار فانى را وداع و در جوار بارگاه مطهر حضرت معصومه (ع) در شهر مقدس قم، مدفون گرديد.
🌷براى شرح حالش بنگريد: الغدير فى التراث الاسلامى، تالیف حضرت استاد که در آخر آن زندگی خودشت شان را درج نمودت اند؛ مجله وقف ميراث جاويدان ش 10 (1375 ش)، مقاله «خزان در گلشن تحقيق»؛ گنجينه دانشمندان، شريف رازى، جلد نهم؛ گنج پنهان ويژه نامه اربعين فوت علامه سيد عبد العزيز طباطبائى؛ مجله آئينه پژوهش ش 36 (بهمن - اسفند 1374) ص 108-107. (علی صدرایی خویی)
@D_sadraiy
🌷هفتم رمضان مصادف با سالگرد درگذست استاد فقید آیت الله سید #عبد #العزیز #طباطبایی است. بدین مناسبت یادداشتی که در ایام درگذشت ایشان در وفیات المعاصرین مرقوم گردیده در اینجا درج می گردد. یادش گرامی و روانش غریق رحمت ایزدی باد.
✅ نگارنده در سالهاى آخر عمر آن استاد بى بديل توفيق ارتباط و آشنايى با آن سرور را
داشتم. آغاز آشنايى حقير چنان بود كه اینجانب فهرست مختصرى از نسخ خطى مدرسه نمازى خوى تهيه کرده و به صورت نامه ای به مجله تراثنا ارسال نموده بود.
حضرت استاد - که با مجله تراثنا مرتبط بوده - با مشاهده آن نامه با گرفتن آدرس پشت نامه، لطف فرموده سراغ منزل حقير را گرفته بودند. در بعد از ظهرى كه حقیر تنها در خانه استيجارى نشسته بودم، زنگ در بصدا در آمد، وقتى در را باز كردم روحانی موقری دم در بود ایشان اطلاع دادند كه استاد سید عبد العزیز طباطبایی قصد دیدن شما را دارند.
حقير تا آن زمان استاد را نديده بودم و فقط از طريق مقالاتشان در مجله تراثنا با نامشان آشنا بودم، متوجه شدم که حضرت استاد در پشت سر، این روحانی محترم تشریف دارند. بعد از چند لحظه حضرت استاد به منزل تشريف آوردند. استاد بلافاصله با كمال بزرگوارى فهرست تهیه شده را جويا شدند و وقتی در آن نظر كردند، آدرس منزلشان را به بنده دادند كه به خدمتشان شرفياب شوم و فهرست را تكميل و آماده چاپ كنم. از آن زمان آشنايى ما با استاد آغاز شد و هر چه بيشتر به استاد انس مىگرفتيم عظمت روحى ایشان برايمان بيشتر آشکار مى شد.
بعد از آن حضرت استاد برای تشویق این حقیر و براى بررسى نسخه هاى خطى مدرسه نمازى و تکیمل فهرست آن در دهه دوم محرم 1413 ق به شهر خوى تشريف آوردند.
كيفيت این سفر چنان بود كه:
بنده طبق معمول در ایام تعطیلات حوزه به شهر خوی می رفتم و معمولا به جهت مطالعه نسخ خطی مدرشه نمازی، به صورت شبانه روزی در مدرسه می ماندم. در آن ایام هم طبق معمول در طبقه پنجم ساختمان مدرسه مشغول بررسى نسخ خطى بودم كه زنگ در به صدا در آمد و بلافاصله خادم مدرسه آقا میرزا ولی گفتند با صدای بلند گفتند که آقای صدرایی مهمان دارید. بنده بلافاصله از طبقه پنجم داستم به طبقه پائين می رفتم که در راه پله هاى طبقه سوم با چهره خندان استاد روبرو شدم و ايشان در حال خستگی ناشی از مسافرد در حال بالا آمدن از پله ها بودند و نفس نفس مى زدند. بالاخره با زحمت حضرت استاد به طبقه پنجم رسیدند و بلافاصله به مخزن نسخ خطى وارد شدند.
اصرار ما براى استراحت ايشان فايده اى نداشت و استاد از همان لحظه شروع به ملاحظه نسخ نمودند و در مدت سه روز اقامت شان در شهر خوی تمام هشتصد نسخه كتابخانه مذكور را از نظر گذراندند و يادداشتهاى سودمندى برداشتند كه در كتابشان ثمرات الاسفار ايشان مسطور است.
محل اقامت ایشان در طى اين سه روز يكى از حجرات طبقه پنجم مدرسه نمازی بود و شب سوم را در منزل پدر زن مرحوم حقير واقع در محله قاضى گذراندند حقيقتاً آن شبها از شبهاى به ياد ماندنى عمر حقير مىباشند.
در طی آن سه روز حضرت استاد با علماى خوى از جمله امام جمعه محترم حضرت آيت اللَّه محمد صادق نجفى و حجت الاسلام و المسلمين شيخ جليل هنرور و امام جمعه اروميه حجت الاسلام و المسلمين حسنى ملاقات داشتند و از مسجد جامع اروميه ديدن نمودند.
☘️سفر ديگر حقير با استاد براى ملاحظه نسخه هاى خطى مدرسه صدر بابل صورت گرفت در اين سفر كه به مدت سه روز به طول انجاميد اقامت استاد در يكى از حجرات مدرسه مذكور بود و باز تمامى نسخه های خطی مدرسه مذکور را ملاحظه نمودند و يادداشتهايى مرقوم نمودند كه در كتاب مذكور درج شده است. در اين مدت با علماى بابل از جمله امام جمعه وقت شيخ هادى روحانى و بانى مدرسه فيضيه آيت اللَّه فاضل و امام جمعه بندرگز آيت اللَّه محمدى ديدار داشتند.
☘️در قم نيز معمولا هر ماه يك يا دو بار به محضرشان مى رسيديم. محضر ايشان همیشه محضر افاده و استفاده بود و سيره مستمره ايشان اين بود كه هميشه سعى داشت خدمتى به ديگران انجام دهد و در اين مورد خاطراتى از ايشان موجود است كه در حد خوارق عادت است. همچنين ايشان فردى خوش خلق بودند و به همين دليل هر كس يك بار خدمتش مىرسيد ديگر محضرش را ترك نمىگفت.
✅ استاد عاقبت در ۷ رمضان 1416 در اثر عارضه قلبى دار فانى را وداع و در جوار بارگاه مطهر حضرت معصومه (ع) در شهر مقدس قم، مدفون گرديد.
🌷براى شرح حالش بنگريد: الغدير فى التراث الاسلامى، تالیف حضرت استاد که در آخر آن زندگی خودشت شان را درج نمودت اند؛ مجله وقف ميراث جاويدان ش 10 (1375 ش)، مقاله «خزان در گلشن تحقيق»؛ گنجينه دانشمندان، شريف رازى، جلد نهم؛ گنج پنهان ويژه نامه اربعين فوت علامه سيد عبد العزيز طباطبائى؛ مجله آئينه پژوهش ش 36 (بهمن - اسفند 1374) ص 108-107. (علی صدرایی خویی)
@D_sadraiy