Forwarded From " شاهـــراه "
شروع می کنم این شعر را اگر بشود
در انتهای غزل از تو یک خبر بشود

نمیشود که همیشه نمی شود بشود
چقدر گریه کنم شعر شعر تر بشود

درست نیست بگویم تو آمدی که خدا
به فکر بخشش عصیان یک نفر بشود

چرا که چوبه ی گهواره ی تو کافی بود
پر شکسته ی فطرس دوباره پر بشود

فقط نیامده ای تا حضور محشری ات
دلیل محکم بخشیدن بشر بشود

نیامدی که به یمن دعای تو آقا
زمین تشنه ی باران کوفه تر بشود

نتیجه این که فقط یک دلیل می ماند
تو آمدی که علی باز هم پدر بشود

تو آمدی نوه ی دختری پیغمبر
خدا بخواهد و این بار هم پسر بشود

به داغ عشق گرفتار آمدیم اما
به هرکجا که غمی بود غمگساری بود

شبیه شعله ی پاشیده در حریم فراق
شکسته های دلم گرم بی قراری بود

بدون سجده به سوغات شهر کرب و بلا
به این نماز چه جای امیدواری بود

شنیدم از اثر بوسه های پیغمبر
همیشه زیر گلوی تو سیب کاری بود

در آن زمان اگر آزادگی نمی کردی
هنوز نوبت دوران برده داری بود

زمان بازی تو واجبات مستحب اند
وگرنه بین نماز این چه انتظاری بود

به لطف حضرت خورشید و ذره پروری اش
چه می شد این دل ما در حرم غباری بود

به شیر ماتمتان کودکی من رد شد
به این دلیل گدای شما زبانزد شد

چقدر فاصله داریم مهربان ها را
چه بال ها که نداریم آسمان ها را

خلاصه اش بکنم "کل من علیها فان"
بگو چگونه دهم شرح جاودان ها را


ولادت سيد و سرور جهانيان #امام_حسين عليه السلام
سروده آقايان رستمى و پاشازاده


@Shahrah
Forwarded From سفير مهربانى 🕊
جانِ دشت، ملتهبِ دلشوره ای عظیم است؛ عظیم تر و تلخ تر از هر دلشوره ای که دنیا چشیده!
حسین راه می رود در بیابان...
حسین خارها را می کنَد با دست...
حسین می بوسد بچه ها را...
حسین قرآن می خواند...
حسین...
هر چه هست حسین است!
تا چشم کار می کند حسین است!!
از سویدای دل اصحاب گرفته تا کوچه پس کوچه های دلدادگی های رباب!
از تپش های قلب آشفته ی زینب گرفته، تا دست به سینه گذاشتن های عبّاس!
بیش از هزار سال است، چون امشبی که می شود،
بی قراری هایمان، گره می شود در گلو و دست مصیبت، بی اختیار کوفته می شود به سینه!
هر قدر هم که می گرییم، این غم، سبک شدنی نیست که نیست!
چشممان حسین می شناسد فقط!
تاریخ زندگی ما، سراسر حسین است!
حرارتی به غایت سرخ، که به سردی نخواهد گرایید!
کاش...
کاش صبحِ امشب، به سپیدی ننشیند...
عظیم ترین غم دوران، فردا رقم خواهد خورد!
مکن ای صبح طلوع!

#س_مهدى_نژاد
#امام_حسين عليه السلام ✨

مى خواهم سفير مهربانىِ او باشم🔻
@Safir_e_Mehrabani 🕊
Forwarded From " شاهـــراه "
گریه اصغر، صدای هلهله، با تیر خویش
حرمله باید صدا را در صدا پنهان کند
 
مشتی از خون علی را ریخت سمت آسمان
خواست تا جُرم زمین را در هوا پنهان کند
 
با غلاف خنجرش بابا پسر را دفن کرد
کربلا را خواست تا در کربلا پنهان کند
 
گیرم اصلا طفل خود را پشت خیمه دفن کرد
خنده‌های آخر او را کجا پنهان کند؟

#حضرت_على_اصغر عليه السلام
#امام_حسين عليه السلام



@Shahrah
Forwarded From " شاهـــراه "
شروع می کنم این شعر را اگر بشود
در انتهای غزل از تو یک خبر بشود

نمیشود که همیشه نمی شود بشود
چقدر گریه کنم شعر شعر تر بشود

درست نیست بگویم تو آمدی که خدا
به فکر بخشش عصیان یک نفر بشود

چرا که چوبه ی گهواره ی تو کافی بود
پر شکسته ی فطرس دوباره پر بشود

فقط نیامده ای تا حضور محشری ات
دلیل محکم بخشیدن بشر بشود

نیامدی که به یمن دعای تو آقا
زمین تشنه ی باران کوفه تر بشود

نتیجه این که فقط یک دلیل می ماند
تو آمدی که علی باز هم پدر بشود

تو آمدی نوه ی دختری پیغمبر
خدا بخواهد و این بار هم پسر بشود

به داغ عشق گرفتار آمدیم اما
به هرکجا که غمی بود غمگساری بود

شبیه شعله ی پاشیده در حریم فراق
شکسته های دلم گرم بی قراری بود

بدون سجده به سوغات شهر کرب و بلا
به این نماز چه جای امیدواری بود

شنیدم از اثر بوسه های پیغمبر
همیشه زیر گلوی تو سیب کاری بود

در آن زمان اگر آزادگی نمی کردی
هنوز نوبت دوران برده داری بود

زمان بازی تو واجبات مستحب اند
وگرنه بین نماز این چه انتظاری بود

به لطف حضرت خورشید و ذره پروری اش
چه می شد این دل ما در حرم غباری بود

به شیر ماتمتان کودکی من رد شد
به این دلیل گدای شما زبانزد شد

چقدر فاصله داریم مهربان ها را
چه بال ها که نداریم آسمان ها را

خلاصه اش بکنم "کل من علیها فان"
بگو چگونه دهم شرح جاودان ها را


ولادت سيد و سرور جهانيان #امام_حسين عليه السلام
سروده آقايان رستمى و پاشازاده


@Shahrah
Forwarded From " شاهـــراه "
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد

دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد

پس از بی مهری دریا، قسی القلب شد آتش
به جان دودمان رحمة للعالمین افتاد

خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسی ها نیست
که چشمش سوی خیمه، لحظه های واپسین افتاد

شکستن با غلاف تیغ را سربسته میگویم
زبانم لال...النگوی زنان از آستین افتاد

برای من نگه دار و بیاور زخمهایت را
اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد

نفهمیدند طه را... نفهمیند یاسین را
به چوب خیزران دندانه ای از حرف سین افتاد

#امام_حسين عليه السلام
سيد حميدرضا #برقعى

@Shahrah
Forwarded From " شاهـــراه "
رهسپارم سوی یارم
ای قرار دل بیقرارم ...
ای ابالفضل
تو دار و ندارم ...

مثلا یکی دو ساعت دیگر
به این پل می‌رسی
شوقِ چشمانت انگار می‌ریزد توی پاهای‌ات و رمق می‌شود برایشان تا پا بلندى كنى از دور تر و زودتر ببینی گنبد طلایِ #حضرت_ماه را!

وقتی دیدی،
یکهو کل #خستگی‌ات #اشک می‌شود و می‌ریزد زمین
جوری که انگار اصلا نبوده...
#زمین کربلا خاصیتش اینست
همه چیز را می‌خورد
-كه دق نکنی!-
البته غیر از خون #علی_اصغر!

همش دارى با خودت می‌گویی
من بی سر و پا کجا
#گنبد عباس کجا...
اما عباس اجازه می‌دهد که بیایی و برای غریب فاطمه پای گودی، مادری کنی! اما نه مادرش که بود...!
خواهری کنی! اما خواهرش هم بود...
زير بغل زينبش را بگيرى كه شايد ديگر زمين نخورد..
و بگويى خانم! بلا نبينيد!
و با چشمانش يك دنيا برايت روضه بخواند!
اما اگر نخواندى چشمانش را بدان
كه عمرت به دنيا باقى بوده!!


#امام_حسين عليه السلام
#حضرت_عباس عليه السلام
#حضرت_زینب سلام الله عليها
#ميم_كا
#سفرنامه

@Shahrah
Forwarded From درست راه
🔹 〰 🌀⚜ 📅 ⚜🌀 〰 🔹

📅 - ۴ محرم سالروز سخنرانی عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیهما در مسجد کوفه در سال ۶۱ ه . ق

در چنین روزی ﺍﺑﻦ ﺯﻳﺎﺩ ، ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﻛﻮﻓﻪ ﺧﻄﺒﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ برای حرکت به سوی کربلا و ﻛﺸﺘﻦ #امام_حسين علیه السلام ، ﺗشویق و تحریک ﻛﺮﺩ .

در برخی از کتب آمده است که ابن زیاد با استناد به فتوای شریح قاضی ⚖ ، مردم را به جنگ حضرت سیدالشهداء علیه السلام تشویق کرد .

شریح بن حارث کندی مشهور به شریح قاضی از علماي درباري بود که به دستور #عمر بن خطاب 🔥 ، قاضی کوفه شد و عمر هنگامی که شریح را به منصب قضاوت کوفه ‌فرستاد ، نامه ‌ای به او نوشت و نحوه قضاوت اسلامی را به او تعلیم داد ‼️ . عثمان 🔥 هم منصب قضای او را تثبیت کرد اما تنفیذ منصب قضاوت شریح از طرف #امیرالمومنین علیه السلام ، مشروط به نظارت حضرت بر نحوه قضاوت او بود و سرانجام به دلیل بعضی قضاوت ‌های نادرست توسط حضرت ، تبعید شد .

از مهم‌ترین قضایایی که در آن ، رفتار و عملکرد شریح توسط امیرالمومنین ، نکوهش شد تا جایی که امام با نوشتن نامه ‌ای به او از کار اشتباهش انتقاد نمود ، موضوع خرید خانه ‌ای مجلل به قیمت ۸۰ دینار در دوران تصدی مقام قضاوت بوده است که شرح آن ، همراه با نامه امام در نهج البلاغه آمده است .

معاویه پس از به دست گرفتن حکومت ، شریح قاضی را بر مسند قضای کوفه نشاند .

برخی فتوی او را از عوامل اصلی در بسیج مردم کوفه و شام علیه حضرت سیدالشهداء علیه السلام می ‌دانند و برخی در مقابل صدور چنین فتوایی از سوی شریح را به صورت کلی تکذیب کرده اند .

#تقویم_شیعه
goo.gl/Y97fyk
Forwarded From وصل در فصل فراق یار
چه جذبه‌ای ست در آغوش تو که این‌گونه
کشانده‌ای به تماشا جهان حیران را

تو را گرفته در آغوش خویش شش گوشه
چنان که جلد طلاکوب، متن قرآن را

#امام_حسين عليه السلام
فانا علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب انا ابن المذب
Forwarded From درست راه
.
📜 - مگر میشه سر بریده، قرآن بخونه ⁉️‼️🤔

حافظ ابن عساكر شافعی سنی از علمای بزرگ عامه، مى‏‌گويد:

سه روز سر مطهّر #امام_حسين عليه السلام را در شهر شام بر محلّى نصب كردند و از آن سر مطهّر، آيه شريفه «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقيمِ كانُوا مِنْ آياتِنا عَجَبًا؛ آيا گمان کردي اصحاب کهف و رقيم از آيات عجيب ما بودند؟» شنيده مى‏‌شد.

📕- ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا، ص۱۵۱ به نقل از ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج۶۰، ص۳۷۰

#نقد_وهابیت
.