شروع می کنم این شعر را اگر بشود
در انتهای غزل از تو یک خبر بشود
نمیشود که همیشه نمی شود بشود
چقدر گریه کنم شعر شعر تر بشود
درست نیست بگویم تو آمدی که خدا
به فکر بخشش عصیان یک نفر بشود
چرا که چوبه ی گهواره ی تو کافی بود
پر شکسته ی فطرس دوباره پر بشود
فقط نیامده ای تا حضور محشری ات
دلیل محکم بخشیدن بشر بشود
نیامدی که به یمن دعای تو آقا
زمین تشنه ی باران کوفه تر بشود
نتیجه این که فقط یک دلیل می ماند
تو آمدی که علی باز هم پدر بشود
تو آمدی نوه ی دختری پیغمبر
خدا بخواهد و این بار هم پسر بشود
به داغ عشق گرفتار آمدیم اما
به هرکجا که غمی بود غمگساری بود
شبیه شعله ی پاشیده در حریم فراق
شکسته های دلم گرم بی قراری بود
بدون سجده به سوغات شهر کرب و بلا
به این نماز چه جای امیدواری بود
شنیدم از اثر بوسه های پیغمبر
همیشه زیر گلوی تو سیب کاری بود
در آن زمان اگر آزادگی نمی کردی
هنوز نوبت دوران برده داری بود
زمان بازی تو واجبات مستحب اند
وگرنه بین نماز این چه انتظاری بود
به لطف حضرت خورشید و ذره پروری اش
چه می شد این دل ما در حرم غباری بود
به شیر ماتمتان کودکی من رد شد
به این دلیل گدای شما زبانزد شد
چقدر فاصله داریم مهربان ها را
چه بال ها که نداریم آسمان ها را
خلاصه اش بکنم "کل من علیها فان"
بگو چگونه دهم شرح جاودان ها را
ولادت سيد و سرور جهانيان #امام_حسين عليه السلام
سروده آقايان رستمى و پاشازاده
@Shahrah
در انتهای غزل از تو یک خبر بشود
نمیشود که همیشه نمی شود بشود
چقدر گریه کنم شعر شعر تر بشود
درست نیست بگویم تو آمدی که خدا
به فکر بخشش عصیان یک نفر بشود
چرا که چوبه ی گهواره ی تو کافی بود
پر شکسته ی فطرس دوباره پر بشود
فقط نیامده ای تا حضور محشری ات
دلیل محکم بخشیدن بشر بشود
نیامدی که به یمن دعای تو آقا
زمین تشنه ی باران کوفه تر بشود
نتیجه این که فقط یک دلیل می ماند
تو آمدی که علی باز هم پدر بشود
تو آمدی نوه ی دختری پیغمبر
خدا بخواهد و این بار هم پسر بشود
به داغ عشق گرفتار آمدیم اما
به هرکجا که غمی بود غمگساری بود
شبیه شعله ی پاشیده در حریم فراق
شکسته های دلم گرم بی قراری بود
بدون سجده به سوغات شهر کرب و بلا
به این نماز چه جای امیدواری بود
شنیدم از اثر بوسه های پیغمبر
همیشه زیر گلوی تو سیب کاری بود
در آن زمان اگر آزادگی نمی کردی
هنوز نوبت دوران برده داری بود
زمان بازی تو واجبات مستحب اند
وگرنه بین نماز این چه انتظاری بود
به لطف حضرت خورشید و ذره پروری اش
چه می شد این دل ما در حرم غباری بود
به شیر ماتمتان کودکی من رد شد
به این دلیل گدای شما زبانزد شد
چقدر فاصله داریم مهربان ها را
چه بال ها که نداریم آسمان ها را
خلاصه اش بکنم "کل من علیها فان"
بگو چگونه دهم شرح جاودان ها را
ولادت سيد و سرور جهانيان #امام_حسين عليه السلام
سروده آقايان رستمى و پاشازاده
@Shahrah