Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
پرسیدم ازخرد که چرا اکبرحسین
خوابیده دور ازشهدا دربرِ حسین
دادش جواب گفت حسین چون که سرنداشت
اکبر به پاش خفته به جایِ سرحسین

ازبیاضی درمرثیه

#علیّ #اکبر

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
یوسف آل نبیّ

صورتی دیدم که صورتگر چه نیکو آفریده
عالَمی را کرده روشن تا چنین رو آفریده

کرده صحرا را معطّر گیسوانِ عنبرینش
مُشک را گویا خدا ازاین دو گیسو آفریده

یوسفِ مصری اگردیدی چنین رویِ نکو را
پرده می پوشیدبرحُسنی که دراو آفریده

قادرِ قُدرت نما درشب نموده روز ظاهر
بررخِ ماهش هلال آسا دو ابرو آفریده

نقطهء توحید برپشتِ لبش بهرِ هدایت
درمیانِ نورِ ایمان ،خالِ هندو آفریده

صاحبِ خُلقِ عظیم ،این گوئیا باشد پیمبر
کاین چنین اورا خدا خوشبو و خوشخو آفریده

یاعلیّ باشد که درمیدان دلیری می نماید
لوحش الله ،کن تماشا تیغ و بازو آفریده

منّت ایزد را که مدّاحی نموده قسمتِ من
درجهان سیّاح را مرغ سخنگو آفریده

اشاره :
یوسفِ مصری اگردیدی چنین رویِ نکو را.....

حقّ مطلب درباب شبهِ پیامبرقول شاعرعرب است که گفت :
ان کان یوسفُ فی الجمالِ مقطّعُ الا..
یدی فانتَ مقطّعُ الاکبادِ

اگرزنان مصری جمالِ یوسف رادیدند ودست خویش بریدند اگرتورا می دیدند دلها را می بریدند .

#علیّ #اکبر

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
یاعلیّ اکبر روحی فِداک

نوحه

ارغمِ اکبر قلبِ من تنگ است
اکبرم امروز عازمِ جنگ است

ازدل ودیده ژاله می بارد
دامنم ازخون بازگلرنگ است

روبهان باشیر پنجه می گیرند
اکبرمرا جنگِ باشما ننگ است

این همه اعدا اکبرم تنها
گوییا دلها سخت تر از سنگ است

عرصهء جولان ،صفحهء امکان
یارب این میدان برعلی تنگ است

یاحسین بنگر ،می رود اکبر
دستِ لیلا بر گردنش چنگ است

ساربان بگشا این جرسها را
نالهء لیلا خوشتراز زنگ است

هرزمان وزنی می کنی انشا
باز ای سیّاح این چه آهنگ است

مرحوم سیّاح خراسانی

#علیّ #اکبر

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
یاحسین شهید

دانی که چرا قبرِ علیِّ اکبر
باشد به میانِ تربتِ پاکِ پدر
می خواست که در ممات "مانندِ حَیات"
گیرد پسرِ عزیزِ خود را در بَر

ازبیاضی درمرثیه ،نسخهء خطّی مجلس

باسپاس از استادلوامع که در گروهِ تراثی زحمتِ خوانش این رباعی را کشیدند .فللّه اجره

#علیّ #اکبر

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
ابنُ بنتِ النّبیّ ویعقوبُ النّبیّ

أنّى يُضاهِي ابنَ طه أو يماثلُه
في الحزن يعقوبُ في بدءِِ وفي عقبِ

إن حَدَّبَت ظهرَه الأحزانُ أو ذهبَت
عَيناه في دمعهِ والرأسُ إن يَشَبِ

فإنَّ يوسفَ في الأحياءِ كان سِوى
إن الفراقَ دهَى أحشاهُ بالوَصَبِ

هذا ويحضرُه من وُلدِه فئةٌ
وإنه لنبيُُّ كان وابنُ نبي

فكيف حالُ ابنِ بنتِ الوحيِ حينَ رأی
شبيه أحمدَ في خَلق وفي خُطَب

مُقَطَّعاً جسمُه بالبيضِ مُنفلِقاً
بضربةِِ رأسُه ملقىً على الكَثَب

هناك نادى على الدُّنيا العفا فَغَدی
يكفكف الدمعَ إذ ينهلُّ كالسُّحُبِ


الشیخ عبدُ الحسین الشّکر رحمه الله علیه

ترجمه :

یعقوب درحزن وغمخواری کجا به فرزند طه می رسد نه درابتدا ونه درانتها به فرزند پیامبرنمی رسد .
اگر غم ها وغصّه ها پشت اورا خم کرد وچشمانش سپید گشت و موی سرش سفید گردید .
یوسف او زنده بود که فراق، جگراو را خسته ساخت
این به کنار ،چندین فرزند او زنده بودند وخود، پیامبر و فرزند پیامبر بود .
امّا حال پسرِ دخترپیامبر چگونه بود وقتی که شبیهِ پیامبر، احمدِ مرسل، را درخَلق و خلق دید .
دیدکه جسمش ازاثرِ شمشیرها پاره پاره گشته وسرش از اثرضربه شکافته شده وبربلندی افتاده بود .
آنجابود که ندابردنیا زد که خاک برتو باد و اشکش را که چونان ابرها راه گرفته بودند را پاک می کرد .

شاعرپارسی گوید :

یک پسرگم کرد یعقوب ازفراقش کور شد
چون نگریم من که یک دنیا پدر گم کرده ام

توضیح بعضِ اللّغات :

ضاهاه : ضاهأه ؛ شابهَه ، شاكله ، فعل مثل فِعْله أو اعتقد مثل عقيدته
حدِب الشَّخصُ : تقوّس عمودُه الفقاريّ إلى الخلف فصار ذا حَدَبة حدِب ظهرُه 
وَصَب: (اسم)الجمع : أَوصابٌ ،الوجعُ والمرض ،التَّعبُ والفتورُ في البدن
کفکف :عن کذا :صرفه و منعه ،کفکف الدّمعَ:مسحه مرّه بعدمرّه

#علیّ #اکبر

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
وداعِ حضرتِ سیّدالشهداء {علیه السّلام} باحضرتِ علیّ اکبر {علیه السّلام}و مخاطبهء منظوم ازبیاضی خطّی

چون نازپرورِ فاطمهء زهرا را چشم برنازپرورِ خویش افتاد رنگ مبارکش متغیّر گردیده چون یعقوبی که برخود قرارِ فراقِ یوسف دهد ،یا چون خلیل که بارگرانِ ذبح بردوش نهد آغوشِ جان گشود وفرزندعزیزخویش رادربرکشید جبینِ اورا بوسه داد به زبانِ حال فرمود که ای عزیزمن :

دروداعِ جسم وجان ،گردادنِ جان مشکل است
دادنِ جان سهل باشد هجرِ جانان مشکل است
زندگانی گرمرا بعدازتو یک دم بیش نیست
زندگانی بی تو ای سروِ خرامان مشکل است
دردِ مرگِ دیگران را گر دوا کردم به صبر
ای پسر دردِ تو بالله هم زدرمان مشکل است


آن نوجوان سعادتمند درجوابِ پدربزرگوار عرض کرد پدرجان :

دادنِ جان نی به پای چون توجانان مشکل است
گرتو دربالین نباشی دادنِ جان مشکل است
تشنه لب سهل است درخون خفتن امّا بهرِ آب
نالهء زنهای بی کس ،آهِ طفلان مشکل است
ای خلیلِ ثانی ازکویِ تو اسماعیل وار
زنده برگردیدن وناگشته قربان مشکل است

اشاره :
بیت آخِر اشارتیست بدین بیت مشهور :

ای صبا از من به اسماعیلِ قربانی بگو
زنده برگشتن زکوی دوست شرطِ عشق نیست

#حسینی #علیّ #اکبر

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
قالَ الامامُ الحسین {علیه السّلام}:علی الدّنیا بعدَکَ العفا

وقال الشیخ علی الشّراره فی هذا المعنی :

عَلَی الدّینِ والدُّنیا العفا بعدَ سیِّدِِ
شبیهِ رسولِ اللهِ خَلقاً ومنطِقاً

امام حسین{علیه السلام} در شهادتِ علیّ اکبر {علیه السّلام}بسیار اندوهناك و متأثر گردید و در فراقش فراوان گریست و هنگامی كه سر خونین اش را در بغل گرفت، فرمود:ولدی علی عَلَی الدّنیا بعدك العفا.

خاک برفرق دین ودنیابادپس از آقایی که شبیه ترین مردمان ازحیث خلقت وگفتار به رسول خدا بود.

#علیّ #اکبر

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
پرسیدم ازخرد که چرا اکبرحسین
خوابیده دور ازشهدا دربرِ حسین
دادش جواب گفت حسین چون که سرنداشت
اکبر به پاش خفته به جایِ سرحسین

ازبیاضی درمرثیه

#علیّ #اکبر

???@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
رباعی درمدحِ امام حسین {علیه السّلام} وحضرت علیّ اکبر وعلیّ اصغر {علیهما السّلام}

شاهی که شهانند گدایِ دراو
دِیهیمِ شهادت از ازل برسرِ او
اکبر زهمه جهان علی اصغرِ او
تاخود چه بود قدرِ علی اکبرِ او

اشراق آصفی ،دیوان ،صفحهء ۱۹۹

#علیّ #اکبر

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah
Forwarded From مدایح ومراثی اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السّلام
صلّی الله علیک یاعلیّ بن الحسین الاکبر روحی لکَ الفِداء

اشعار ابوالحسن التّهامی¹ اززبان حضرت یا ازلسان حال

يا كَوكَباً ما كانَ أَقصَرَ عُمرَهُ
وَكَذاكَ عُمرُ كَواكِبِ الأَسحارِ

إِنَّ الكَواكِبِ في عُلُوِّ مَكانِها
لَتُرى صِغاراً وَهيَ غَيرُ صِغارِ

وَلَقَد جَرَيتَ كَما جريتُ لِغايَةٍ
فبلغتها وَأَبوكَ في المِضمارِ

جاوَرتُ أَعدائي وَجاوَرَ رَبَّهُ
شَتّان بَينَ جِوارِهِ وَجِواري

فَإِذا نَطَقتُ فَأَنت أَوَّلُ مَنطِقي
وَإِذا سَكتُّ فَأَنتَ في إِضْماري

عَجِلَ الخُسوف عَلَيهِ قَبلَ أَوانِهِ
فَغشیهُ قَبلَ مَظَنَّة الإِبدارِ

فَكَأَنَّ قَلبي قبرُه وَكَأَنَّهُ
في طَيِّهِ سِرٌّ مِنَ الأَسرارِ

فَالعَيشُ نَومٌ وَالمَنِيَّةُ يَقِظَةٌ
وَالمَرءُ بَينَهُما خَيالٍ ساري

وَالنَفسُ إِن رَضِيَت بِذَلِكَ أَو أَبَت
مُنقادة بِأَزمَّة الأَقدارِ²

ترجمه :

علی ای ستارهٔ من، تو دراوّلِ جوانی
زچه رو غروب کردی زچه نامراد رفتی

چو ستارهٔ سحرگه ،زچه کوته است عمرت
که طلوع نانمودی ،زچه نامراد رفتی

چو ستارگان افلاک ،به نظر صغیر بودی
به خدا که اکبری تو،زچه نامراد رفتی

زبزرگی مقامت ،نشناخت قدرت افلاک
تو به دیده ها نگنجی ،زچه نامراد رفتی

به جوارِ دشمنانت ،من بینوا بماندم
به جوارِ حضرتِ حق،زچه نامراد رفتی

تو شدی زغصّه فارغ ،به بهشت آرمیدی
پدرت غریب وبی کس ،زچه نامراد رفتی

چو سخن کنم علی جان ،توئی اوّلِ کلامم
همه وِرد من توباشی ،زچه نامراد رفتی

تو هلالی ای علی جان ،زچه رو خسوف کردی
نبُدت زمانِ رفتن ،زچه نامراد رفتی

تو به باغ غنچه بودی ،زچه عمرِ تو خزان شد
نبدت زمانِ چیدن ،زچه نامراد رفتی

نشوی مکدّر ازمن ،که چرا به زیرِ خاکت
ننمودم ای علی جان ،زچه نامراد رفتی

همه عیشِ زندگانی،به مثل چو خواب باشد
نشدی زخواب بیدار ،زچه نامراد رفتی

همهٔ حیات جانا ،زپسِ ممات باشد
به خیالِ روت مردم ،زچه نامراد رفتی

به جز از رضای محبوب، هوسی به سر ندارم
غمِ تو مرا کمان کرد ،زچه نامراد رفتی

_____
1_درنسخهٔ خطّی ،کاتب اشعار را به ابن جوزی نسبت داده وحال آنکه اشتباه است.این ابیات از أبو الحسن علي بن محمد بن فهد التهامي متوفّی به سال ۴۱۶هجری است که دررثای پسرش سروده است وازغُررقصاید عربیست که دررثاء وحکمت سروده شده است.
2_کاتب مرحوم ،ترتیب اشعار این قصیده را رعایت نکرده است بلکه ابیاتی ازآن منتخب کرده وترجمه نموده است.
3_جنگ مراثی ،نسخهٔ خطّی کتابخانهٔ مجلس شورای اسلامی به شمارهٔ ۱۶۶۱۳،برگ ۲۷

#علی #اکبر

🌾🍃🍃@madihehvamarsiah