@litera9
میرزا رضا در میان مردمی که با او هم عقیده و هم خیال بوده اند، یک جا از وزرا وامرای لیبرال اصلاح طلب نام میبرد. و این حقیقتی است که در آن زمان ها کم نبودند رجالی که بدلایل گوناگون از لزوم تحول در جامعه سخن میگفتند. بعضی واقعاً هواخواه اصلاحات بودند منتها به سبک خود و بعضی دیگر(مثل حاج سیاح) میخواستند فی المثل ظل السلطان را شاه کنند و خود به آلاف و الوفی برسند. «چقدر از این ملل ها و دولتها و سلطنت ها با قلم و قدم و درم هم عهد شده بودند و می‌گفتند تا همه جا حاضریم». میرزا رضا معتقد است که این رجال - صرفنظر از اینکه در نیت خود صادق بودند با اغراض شخصی داشتند «همه نامرد هستند». آنها همیشه در مواقع سخت و بعبارت ديگر وقتی انقلاب اوج میگیرد» جا خالی می‌کنند: «تجربه کرده بودم که این مردم چقدر سست عنصر (ند) و حب جاه و حیات دارند.» نمونه آن اینست که «در آن اوقاتی که گفتگوی تنباکو و غیره در میان بود که مقصود فقط اصلاح اوضاع بود و ابدا خیال کشتن شاه و کسی در میان نبود» چطور همه داد سخن میدادند، «همین که دیدند برای ما گرفتاری پیدا شد همه خود را کنار کشیدند.» و این البته اختصاصی به لیبرالهای اصلاح طلب ایران ندارد . آنها در همه جای دنیا سیمای واحدی دارند و همیشه از یک راه میروند: سازش با دشمن در نیمه راه انقلاب!
#پنج_لول_روسی
#باقر_مومنی