Forwarded From کتابخانه جامع الکترونیکی
?مسئله ی حجاب

نویسنده: استاد #مرتضی_مطهری

#برشی_از_کتاب

1. آيا پوشش از مختصات اسلام است و پس از ظهور اسلام از مسلمين به غيرمسلمين سرايت كرده است؟ يا از مختصات اسلام و مسلمين نيست و در ميان ملل ديگر قبل از اسلام نيز وجود داشته است؟

2. علت پوشش چيست؟

چنانكه میدانيم در ميان حيوانات هيچ گونه حريمى ميان جنس نر و جنس ماده وجود ندارد، آنها آزادانه با يكديگر معاشرت می‏كنند.

قاعده اوّلى طبيعى اين است كه افراد انسان نيز چنين باشند. چه موجبى سبب شده كه ميان جنس زن و مرد حريم و حائلى به صورت پوشيدگى‏ زن يا به صورت ديگر به وجود آيد؟

اختصاص به پوشش ندارد، در مطلق اخلاق جنسى جاى چنين سؤالى هست. درباره حيا و عفاف نيز همين پرسش هست. حيوانات در مسائل جنسى احساس شرم نمیكنند ولى در انسان بالاخص در جنس ماده حيا و شرم وجود دارد.

3. فلسفه پوشش از نظر اسلام.

4. ايرادها و اشكالها.

5. حدود پوشش اسلامى چيست؟

آيا اسلام طرفدار پرده نشينى زن است همچنانكه لغت «حجاب» بر اين معنى دلالت می‏كند، يا اسلام طرفدار اين است كه زن در حضور مرد بيگانه بدن خود را بپوشاند بدون آنكه مجبور باشد از اجتماع كناره گيرى كند؟ و در صورت دوم حدود پوشش چقدر است؟ آيا چهره و دو دست تا مچ نيز بايد پوشيده شود يا ماوراى چهره و دو دست بايد پوشيده شود اما چهره و دو دست تا مچ پوشيدنش لازم نيست؟ و در هر حال آيا در اسلام مسأله‏اى به نام «حريم عفاف» وجود دارد يا نه؟ يعنى آيا در اسلام مسأله سومى كه نه «پرده نشينى» و «محبوسيّت» و نه «اختلاط» باشد وجود دارد يا خير؟ و به عبارت ديگر آيا اسلام طرفدار جدابودن مجامع زنان و مردان است يا نه؟

اينها پرسشهايى است كه اين كتاب بدانها پاسخ می‏گويد.(ص15و16)

تاریخچه حجاب در قبل از اسلام

...قدر مسلّم اين است كه قبل از اسلام در ميان بعضى ملل حجاب وجود داشته است.

تا آنجا كه من در كتابهاى مربوطه خوانده ‏ام در ايران باستان و در ميان قوم يهود و احتمالًا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت‏تر بوده است، اما در جاهليت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسيله اسلام در عرب پيدا شده است.(ص19)

فلسفه حجاب

 علت و فلسفه پيدا شدن حجاب چيست؟ چطور شد كه در ميان همه يا بعضى ملل باستانى پديد آمد؟ اسلام كه دينى است كه در همه دستورهاى خويش فلسفه و منظورى دارد چرا و روى چه مصلحتى حجاب را تأييد و يا تأسيس كرد؟(ص31)

*نظریه های مختلف درباره حجاب

 در باب علت پيدا شدن حجاب نظريات گوناگونى ابراز شده است و غالباً اين علتها براى ظالمانه يا جاهلانه جلوه دادن حجاب ذكر شده است. ما مجموع آنها را ذكر مى‏كنيم.
نظرياتى كه به دست آورده ‏ايم بعضى فلسفى و بعضى اجتماعى و بعضى اخلاقى و بعضى اقتصادى و بعضى روانى است كه ذيلًا ذكر مى‏شود:

1. ميل به رياضت و رهبانيت (ريشه فلسفى).

2. عدم امنيت و عدالت اجتماعى (ريشه اجتماعى).

3. پدرشاهى و تسلط مرد بر زن و استثمار نيروى وى در جهت منافع اقتصادى مرد (ريشه اقتصادى)

4. حسادت و خودخواهى مرد (ريشه اخلاقى).

5. عادت زنانگى زن و احساس او به اينكه در خلقت از مرد چيزى كم دارد، به علاوه مقررات خشنى كه در زمينه پليدى او و ترك معاشرت با او در ايام عادت وضع شده است (ريشه روانى).

علل نامبرده يا به هيچ وجه تأثيرى در پيدا شدن حجاب در هيچ نقطه از جهان نداشته است و بى‏جهت آنها را به نام علت حجاب ذكر كرده‏اند و يا فرضاً در پديدآمدن بعضى از سيستمهاى غيراسلامى تأثير داشته است در حجاب اسلامى تأثير نداشته است يعنى حكمت و فلسفه‏اى كه در اسلام سبب تشريع حجاب شده، نبوده است.(ص31و32)

#لینک_دانلود

https://goo.gl/rDuZkC

بهترین و کاملترین کتاب درباره #حجاب

#کتابخانه_جامع_الکترونیکی

https://telegram.me/joinchat/BUmYsDwBCxkIcRApuUWE.8w
🔰#برش_از_کتاب🔰

✂️برشی از کتاب دو چشم ناتمام

✍نویسنده:محبوبه زارع

📌عبدالله و قاسم فرزندان امام حسن (علیه السلام) هستند.

📌عبدالله فرزند کوچک امام در پی یافتن پاسخی برای سوالات خود در مورد علت صلح پدر و عدم مبارزه‌اش با ظلم روانه کربلا شد.

📌عبدالله که دلی پر سوال داشت ابتدا از مادر جویای علت صلح پدر می‌شود مادر توان سخن گفتن را در خود نمی‌بیند اشک بر چشمانش حلقه می‌زند که من به این کودک چه بگویم تا بفهمد که پدرش چقدر غریب بود.

🔸عبدالله به خودش قول می‌دهد که حتما از عمویش پرس و جو کند.

📌 شبی عبدالله که دیگران توان صبر را نداشت دست ابا عبدالله (علیه السلام) را می‌گیرد و او را در پشت خیام می‌برد تا دیگر کسی مزاحم پرسش او نباشد.

🔸عمو چرا بابا نجنگید و صلح کرد؟ اصلا تا قبل از آن بابای من به میدان نبرد رفته است اباعبدالله (علیه السلام) پاسخ می‌دهد بله پدر شما در میدان جنگ مبارزه کرده است مثلا در جنگ صفین شجاعت بسیاری از خود نشان داد.

📌 اما در مورد علت صلح، پدرت غریب بود به طوری که خود با اشاره به گله گوسفندانی که از جایی کوچ داده می‌شدند فرمود: اگر تنها این مقدار یار داشتم جهاد می‌کردم.

#برشی_از_کتاب
#دو_چشم_ناتمام

💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :

🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
Forwarded From کتابخانه جامع الکترونیکی
?سيد الشهداء
حضرت امام حسين(عليه السلام)

?گروه مؤلفان:
(سيد منذر حكيم با همكارى وسام بغدادى و عدى غريباوى)

?مترجم: عباس جلالى

#برشی_از_کتاب

مردم کوفه! مرگتان باد; اين شما بوديد که با ابراز عشق و علاقه از ما درخواست کمك کرديد و آن گاه که ما به دادخواهى شما پاسخ مثبت داده و بى درنگ و با احساسى انسانى به يارى تان شتافتيم، شمشيرهاى آخته اى را که از آنِ خود ما بود بر ضد ما به کار گرفتيد و آتش فتنه اى را که دشمن مشترك ما و شما برافروخته بود، شعله ور ساختيد و به حمايت از دشمنان و بر ضد پيشوايان خود بپاخاستيد، بى آن آه دشمنان گامى در راه عدل و داد به سود شما بردارند و يا اميد آينده اى بهتر از آنان داشته باشيد جز اين که متاع حرامى از دنيا به شما رسانده و اندکى از عيش و نوش دنيايى را به کامتان چشاندند...

#کتابخانه_جامع_الکترونیکی

? Telegram.me/islamicsources
🔰#برشی_از_کتاب🔰

✂️برشی از کتاب حضرت زینب(س)صبورتر از ایوب(ع)

📆به مناسبت سالروز وفات حضرت زینب کبری(س)

✍نویسنده:سید شمس الدین اطهاری و مهدی تقوی ملائی

🔸در بخشی از کتاب حضرت زینب (س) صبورتر از ایوب (ع) می‌خوانیم:

📌عمر بن سعد کاروان اسراء را، به گونه‌ای ترتیب داده بود تا سپیده دم دوازدهم محرم الحرام به شهر کوفه برسند. کاروان خسته و غم بار از مشکلات و دشواری‌های روزهای قبل در حالی که سرهای مقدّس و مطهّر شهداء بر نیزه‌ها بود، نزد عبیدالله بن زیاد برده شدند. او با چوبی که در دست داشت به لب‌ها و دندان‌های سر مبارک حضرت سید الشهداء (ع) می‌زد!؟

📌حضرت زینب (س) که کهنه‌ترین جامه‌های خود را پوسیده بود با اُبّهت و جلالی هر چه تمام‌تر، قدم پیش نهاد و در گوشه‌ای نشست! عبیدالله بن زیاد (لع) سؤال کرد این زن کیست؟ پاسخی نشنید تا اینکه یکی گفت: این زینب دختر علیّ (ع) و فاطمه (س) است. عبید الله گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت!؟. حضرت زینب (س) اظهار داشت: سپاس خداوندی را که نبیّ خاتم حضرت محمد بن عبدالله (ص) را گرامی داشت و ما را پاک و پاکیزه نمود. تو‌ ای عبیدالله، تبه‌کار، رسوا و بدکاره‌ای؟ عبیدالله گفت: ببین خدا با خانواده‌ات چه کرد؟ حضرت فرمود: «ما رأیت الاّ جمیلا...» یعنی؛ غیر از زیبایی چیزی نمی‌بینم. مطمئن باش که به زودی خداوند میان آنان (شهداء) و تو قضاوت خواهد کرد. مادرت به عزایت بنشنید‌ای پسر مرجانه!

#برشی_از_کتاب
#زینب_صبورتر_از_ایوب

💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :

🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
🔰#برشی_از_کتاب🔰

✂️برشی از کتاب حضرت زینب(س)صبورتر از ایوب(ع)

✍نویسنده:سید شمس الدین اطهاری و مهدی تقوی ملائی

🔸در بخشی از کتاب حضرت زینب (س) صبورتر از ایوب (ع) می‌خوانیم:

📌عمر بن سعد کاروان اسراء را، به گونه‌ای ترتیب داده بود تا سپیده دم دوازدهم محرم الحرام به شهر کوفه برسند. کاروان خسته و غم بار از مشکلات و دشواری‌های روزهای قبل در حالی که سرهای مقدّس و مطهّر شهداء بر نیزه‌ها بود، نزد عبیدالله بن زیاد برده شدند. او با چوبی که در دست داشت به لب‌ها و دندان‌های سر مبارک حضرت سید الشهداء (ع) می‌زد!؟

📌حضرت زینب (س) که کهنه‌ترین جامه‌های خود را پوسیده بود با اُبّهت و جلالی هر چه تمام‌تر، قدم پیش نهاد و در گوشه‌ای نشست! عبیدالله بن زیاد (لع) سؤال کرد این زن کیست؟ پاسخی نشنید تا اینکه یکی گفت: این زینب دختر علیّ (ع) و فاطمه (س) است. عبید الله گفت: سپاس خدایی را که شما را رسوا کرد و کشت!؟. حضرت زینب (س) اظهار داشت: سپاس خداوندی را که نبیّ خاتم حضرت محمد بن عبدالله (ص) را گرامی داشت و ما را پاک و پاکیزه نمود. تو‌ ای عبیدالله، تبه‌کار، رسوا و بدکاره‌ای؟ عبیدالله گفت: ببین خدا با خانواده‌ات چه کرد؟ حضرت فرمود: «ما رأیت الاّ جمیلا...» یعنی؛ غیر از زیبایی چیزی نمی‌بینم. مطمئن باش که به زودی خداوند میان آنان (شهداء) و تو قضاوت خواهد کرد. مادرت به عزایت بنشنید‌ای پسر مرجانه!

#برشی_از_کتاب
#زینب_صبورتر_از_ایوب

💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :

🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
🔰#برش_از_کتاب🔰

✂️برشی از کتاب دو چشم ناتمام

✍نویسنده:محبوبه زارع

📌عبدالله و قاسم فرزندان امام حسن (علیه السلام) هستند.

📌عبدالله فرزند کوچک امام در پی یافتن پاسخی برای سوالات خود در مورد علت صلح پدر و عدم مبارزه‌اش با ظلم روانه کربلا شد.

📌عبدالله که دلی پر سوال داشت ابتدا از مادر جویای علت صلح پدر می‌شود مادر توان سخن گفتن را در خود نمی‌بیند اشک بر چشمانش حلقه می‌زند که من به این کودک چه بگویم تا بفهمد که پدرش چقدر غریب بود.

🔸عبدالله به خودش قول می‌دهد که حتما از عمویش پرس و جو کند.

📌 شبی عبدالله که دیگران توان صبر را نداشت دست ابا عبدالله (علیه السلام) را می‌گیرد و او را در پشت خیام می‌برد تا دیگر کسی مزاحم پرسش او نباشد.

🔸عمو چرا بابا نجنگید و صلح کرد؟ اصلا تا قبل از آن بابای من به میدان نبرد رفته است اباعبدالله (علیه السلام) پاسخ می‌دهد بله پدر شما در میدان جنگ مبارزه کرده است مثلا در جنگ صفین شجاعت بسیاری از خود نشان داد.

📌 اما در مورد علت صلح، پدرت غریب بود به طوری که خود با اشاره به گله گوسفندانی که از جایی کوچ داده می‌شدند فرمود: اگر تنها این مقدار یار داشتم جهاد می‌کردم.

#برشی_از_کتاب
#دو_چشم_ناتمام

💢 به کتابخانه عمومی ایتا ( کتابیتا ) بپیوندید :

🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c