از بيانات حضرت استاد آیت الله سید احمد مددی:
1. مروان حکم طلحه را در جنگ جمل کشت (يقال: إنّ طلحة لمّا علم بانصراف الزبير همّ أن ينصرف، فعلم مروان بن الحكم ما يريده، فرماه بسهم، فوقع في ركبته، فنزف حتّى مات [الأخبار الطوال، ص 148، و نیز: تاريخ اليعقوبيّ، ج 2، ص 182]) و بعد از کشتن او به ابان بن عثمان گفت: کفیتك أحد قتلة أبیك [أنساب الأشراف، ج 2، ص 246؛ تاريخ المدينة، ج 4، ص 1171]. طلحه به اعتقاد عامّه از عشرۀ مبشَّره است (عشره في الجنة: أبو بكر في الجنة، وعمر في الجنة، وعليّ وعثمان والزبير وطلحة وعبد الرحمن وأبو عبيدة وسعد بن أبي وقاص... [سنن الترمذيّ، ج 5، ص 312، ح 3832]) . آیا قتل یکی از عشرۀ مبشره مهمتر است یا سب و مثلاً لعن آنها که اهل سنت شیعه را به خاطر آن سرزنش میکنند؟
2. عجیب اینجاست که با وجود آنچه گفتیم بخاری از مروان حدیث نقل میکند [صحيح البخاريّ، ج 1، ص 186 و...]. نمونۀ دیگر عمران بن حِطّان است که واقعاً مشکل دارد. از رؤسای خوارج است و در زمان بنیامیه چون از بزرگان خوارج بود اصلاً دنبالش بودند (وكان أصله من البصرة، فلما اشتهر بهذا المذهب طلبه الحجّاج، فهرب إلى الشام، فطلبه عبد الملك، فهرب إلى عمّان، وكان ينتقل إلى أن مات في تواريه [الأغاني، ج 18، ص 330]). با این همه در حالی که دربارۀ راوی شرط میدانند که عدل و ضابط باشد بخاری 2 روایت از او نقل میکند؛ یعنی از راس اشداء امیر المؤمنین (ع) (یعنی از سرکردۀ نواصب) حدیث نقل میکند (او همان خبیثی است که ابنملجم مرادی ـ لعنه الله ـ را مدح کرده و گفته است:
يا ضربةً من تقِيٍّ ما أراد بها
إلّا ليبلغَ من ذي العرش رضواناً
إني لأذكره يوماً فأحسبه
أوفی البريّة عند الله ميزانا
[مروج الذهب ومعادن الجوهر، ج 2، ص 415]).
عجیبتر اینجاست که هر دو موردش را هم از عایشه نقل میکند (صحيح البخاريّ، ج 7، ص 45 و 65). عداوت با امیر المؤمنین (ع) او را به این جاها رسانده. (حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی الموسوی حفظه الله ، خارج اصول فقه 1۳۹۷/۱۰/۱۸)
#اهل_سنت
#تعارض_گفتار_و_رفتار
1. مروان حکم طلحه را در جنگ جمل کشت (يقال: إنّ طلحة لمّا علم بانصراف الزبير همّ أن ينصرف، فعلم مروان بن الحكم ما يريده، فرماه بسهم، فوقع في ركبته، فنزف حتّى مات [الأخبار الطوال، ص 148، و نیز: تاريخ اليعقوبيّ، ج 2، ص 182]) و بعد از کشتن او به ابان بن عثمان گفت: کفیتك أحد قتلة أبیك [أنساب الأشراف، ج 2، ص 246؛ تاريخ المدينة، ج 4، ص 1171]. طلحه به اعتقاد عامّه از عشرۀ مبشَّره است (عشره في الجنة: أبو بكر في الجنة، وعمر في الجنة، وعليّ وعثمان والزبير وطلحة وعبد الرحمن وأبو عبيدة وسعد بن أبي وقاص... [سنن الترمذيّ، ج 5، ص 312، ح 3832]) . آیا قتل یکی از عشرۀ مبشره مهمتر است یا سب و مثلاً لعن آنها که اهل سنت شیعه را به خاطر آن سرزنش میکنند؟
2. عجیب اینجاست که با وجود آنچه گفتیم بخاری از مروان حدیث نقل میکند [صحيح البخاريّ، ج 1، ص 186 و...]. نمونۀ دیگر عمران بن حِطّان است که واقعاً مشکل دارد. از رؤسای خوارج است و در زمان بنیامیه چون از بزرگان خوارج بود اصلاً دنبالش بودند (وكان أصله من البصرة، فلما اشتهر بهذا المذهب طلبه الحجّاج، فهرب إلى الشام، فطلبه عبد الملك، فهرب إلى عمّان، وكان ينتقل إلى أن مات في تواريه [الأغاني، ج 18، ص 330]). با این همه در حالی که دربارۀ راوی شرط میدانند که عدل و ضابط باشد بخاری 2 روایت از او نقل میکند؛ یعنی از راس اشداء امیر المؤمنین (ع) (یعنی از سرکردۀ نواصب) حدیث نقل میکند (او همان خبیثی است که ابنملجم مرادی ـ لعنه الله ـ را مدح کرده و گفته است:
يا ضربةً من تقِيٍّ ما أراد بها
إلّا ليبلغَ من ذي العرش رضواناً
إني لأذكره يوماً فأحسبه
أوفی البريّة عند الله ميزانا
[مروج الذهب ومعادن الجوهر، ج 2، ص 415]).
عجیبتر اینجاست که هر دو موردش را هم از عایشه نقل میکند (صحيح البخاريّ، ج 7، ص 45 و 65). عداوت با امیر المؤمنین (ع) او را به این جاها رسانده. (حضرت آیت الله استاد حاج سید احمد مددی الموسوی حفظه الله ، خارج اصول فقه 1۳۹۷/۱۰/۱۸)
#اهل_سنت
#تعارض_گفتار_و_رفتار