حجه الاسلام علي مهديان :

صبحکم الله حاج آقا

🔹شاید حدود هفت هشت سال پیش بود که یکی از دوستان طلبه فاضل خود را دیدم، پرسیدم چه کار میکنی؟
گفت با استادی آشنا شده ام به نام #اکبرنژاد ، گفتم چه میکنید؟
گفت بنا دارد فقه و اصول را تا عرصه #تمدن_سازی امتداد دهد.
معتقد است تمدن سازی از دالان فقه باید عبور کند.
اولین پرسشی که به نظرم رسید این بود که این شخص متعلق به چه جریان فکری حوزوی است؟ پرسیدم استادش کیست؟
با افتخار گفت هیچ کس. تفکرات خودش است.

🔹به رفیقم گفتم، به عقیده من دانش یک فرآیند تاریخی و اجتماعی است.
در امتداد اندیشه و علوم تجمیع شده ما قبل است.
حتی کسانی که در تاریخ علم فقه و یا فلسفه موثر بوده اند، اندیشه پیشین را اخذ کرده اند و ارتقا داده اند.
مباحث امام در فقه و عرفان را ببینید قطعا نقش اساتید مثل مرحوم شاه آبادی یا شیخ عبدالکریم را در کارش میتوانید ردیابی کنید.
شهیدصدر مباحثش را بر بستر مرحوم خویی و نایینی سامان داده.
اینکه یک نفر دستگاه معرفتی دیگری را بخواهد ارایه کند قطعا ناظر به متن آن دانش باید چنین کند.
این با آزاد اندیشی و حریت در کار علمی هم سازگار است.
من همینطور به عنوان یک گپ دوستانه حرفهایی که به نظرم میرسید گفتم.

🔹این رفیقم اصرار کرد که یکی از جزوه های استادش را ببینم و نظر بدهم.
جزوه مفصلی نبود. الان هم چیز زیادی یادم نیست. فقط یادم میآید حرفهای شاذی در آن جزوه بود.
مثلا اندیشه« انسداد »را که امروز خیلی طرفدار ندارد به تقریری پذیرفته بود.
یادم میآید جمع بندی من این بود که این استاد با ابتداییات فقه و اصول هم آشنایی ندارد
و درست نفهمیده است.
همین را هم به دوستم گفتم. چیزی نگفت ولی احساس کردم ناراحت شده.

🔹چند سال بعد متوجه شدم این استاد بزرگوار موسسه ای را بنا کرده و با همین شاگردان مشغول ترویج اندیشه های خود است.
چندین بار دوستان ما در #خانه_طلاب_جوان را دعوت کردند
من نرفتم ولی جمع بندی رفقایم بدون اینکه با من مباحثه کنند شبیه فهم من بود.
رفقا معتقد بودند این استاد عزیز به لحاظ فقهی قوی نیست.
مهم نبود.
نظر ما آن قدر پژوهشگرانه نبود که بنشینیم همه آثار ایشان را بخوانیم اما تصمیم گرفتیم این اندیشه را ترویج نکنیم و سکوت کنیم.

🔹طرح جناب #اکبرنژاد کم کم تبدیل به یک خرده گفتمان شد.
دلزدگی طلاب جوان از فضای کرخت و بی تفاوت حوزه نسبت به انقلاب
و بی توجهی بزرگان علمی به نیازهای دانشی انقلاب
این حرف های با ظاهر انقلابی را میپسندید.
کم کم سر کلاس تدریس اصول میدیدم ذهن برخی طلاب مبتدی بیش از آنکه مشغول فهم همدلانه مباحث باشد
در پی اثبات بی فایدگی مباحث است.
مجبور میشدم آهسته و درگوشی بگویم خود را به این جریان نبندید.
اشتباه است.
طلبه ای که از نقطه شروع با یک اندیشه شاذ بی اصل و نسب شروع کند معلوم نیست به نتیجه برسد.
این حرفها برای دوران پژوهش خوب است در دوران تحصیل بدانید و ببینید ولی تکیه نکنید.

🔹با این حال احساس میکردیم نقدهای این مجموعه برای حوزه علم میتواند مفید باشد ولو خودمان این قدر حرفها را در نگاه اول ارزشمند ندیدیم که رویش متمرکز شویم الان هم چنین هستیم. تا اینکه....

🔹تا اینکه گفتگوی جناب اکبرنژاد با مجید باباخانی که در فضای رسانه ای دست به دست میشد
و در میان ضد انقلاب با تمجید یاد میشد را دیدم.
حرفهایی درباره سنجش رشد دینداری مردم در دوران پس از انقلاب.
انصافا مایه خجالت بود.
یک حاج آقا با آن قیافه و وجنات هنوز بلد نیست میزان رشد #دینداری مردم را محاسبه کند
و با کمال وقاحت بن بست و نا امیدی را نه با استدلال
که با بیانات سخیف رسانه ای تئوریزه میکرد. باورم نمیشد این جناب اکبرنژاد باشد. ولی بود.

🔹حرکت انقلابی حوزه مدتها است شکل گرفته و ارزشمند هم هست.
اما سرعت تحول حوزه خیلی کمتر از سرعت حرکت انقلاب است
و این مقوله تبعاتی دارد که امثال اکبرنژاد ها یکی از آن تبعات است.
کاش بزرگان و مراجع و مسوولین حوزه متوجه خطراتی که به دلیل کم کاری در مقوله #تحول حوزه متوجه طلاب جوان حوزوی است میبودند. خطراتی که باعث میشود بخشی از جوانان انقلابی اسیر دام اندیشه های حوزه سکولار و غیر انقلابی شوند
و بخشی دیگر نیز به دام جریانهای اکبرنژادی حوزه بیفتند.

@ali_mahdiyan