#جامعیت_قرآن
💠 جامعیت قرآن (قسمت سوم)
♦️ديدگاه دوم: جامعيت حداقلى (همه مسائل اخلاقى و معنوى)
✅ قرآن، فقط مسائل ارزشى و اخلاقى را بيان كرده و به ديگر موضوعات كارى نداشته است؛ مانند عالمى اخلاقى كه به مسائل سياسى، اجتماعى و اقتصادى نمىپردازد و به بيان اوصاف پسنديده و نكوهيده انسانى بسنده كرده و در نهايت ممكن است به منشأ و آثار آنها اشاره كند. صاحبان اين ديدگاه معتقدند كه رسالت و هدف اصلّى انبيا (و به تبع آن هدف قرآن) معنابخشى به زندگى انسانى است و انسان خود مىتواند نظامهاى اجتماعى و اقتصادى و سياسى را به شكل صحيحى برگزيند و به كار گيرد. بنابراين شأن قرآن، ساختن بعد معنوى آدمى، نه بيان نظامهاى اجتماعى است. اشاراتى هم كه در قرآن به مسائل دنيايى و اجتماعى شده است، امورى تطفلى يا مقطعى بوده است. برخى از قائلان به اين نظريه مىگويند:
«قرآن كه ثمره و خلاصه دعوت و زبان رسالت است، نه تنها سفارش و دستورى براى دنيا به ما نمىدهد، بلكه ما را ملامت مىكند كه چرا اين اندازه به دنيا مىپردازيد و آخرت را كه بهتر است و ماندگارتر، فراموش و رها مىكنيد.»
🌼 نقد
🔹 اين نوع نگارش و تفسير از آموزههاى اسلام و قرآن، همسو و تحت تأثير نگرش برخى دانشمندان غربى به رابطه دين و دنياست كه پس از عصر نوزايى در غرب رواج يافت و به جدايى دين و سياست و منزوى كردن دين از صحنه اجتماع انجاميد.
🔹🔹 اين روشنفكران به دليل عدم حل كارشناسانه و بررسى همهجانبه اين مسئله در خصوص اسلام و ناتوانى از پاسخگويى به شبهات و ادله غربيان در اين حوزه، تحت تأثير آنان قرار گرفته و پنداشتهاند كه چنين برداشتى نه تنها با آموزههاى اسلام و قرآن ناسازگار نيست، بلكه مقتضاى برخى از آموزههاى مذكور در آيات و روايات و نيز معلومات عقلى مورد تأييد دين است، غافل از آنكه:
1️⃣ مقدار آموزههاى اجتماعى قرآن كه ناظر به مسائل دنيايى است، به قدرى فراوان است كه اندك تأمل موشكافانه در آنها، نادرستى ديدگاه يادشده را برملا مىسازد. آموزههايى مانند زكات، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر، تولى و تبرى، مرابطه و غير آنكه با صراحت و وفور در قرآن مطرح شده است. علامه طباطبايى رحمه اللّه در تفسير شريف الميزان موارد فراوانى از اين موضوعات را ذيل آيات مربوط به آنها مطرح كرده و ذيل آيه آخر سوره آل عمران به صورت مستقل با عنوان «كلام فى المرابطه فى المجتمع الاسلامى» به تبيين اين مسئله پرداختهاند كه اسلام در تمام ابعادش، اجتماعى است و نگرش اجتماعى، بر همه آموزههاى اسلام حاكم است؛
2️⃣ آموزههاى قرآنى و روايى، به روشنى بر آميخته بودن و عدم جدايى سعادت آخرتى از زندگى اجتماعى دلالت دارند و راه دستيابى به سعادت آخرتى را پرداختن به مسائل دنيوى در چارچوبه آموزههاى اسلامى معرفى مىكنند. اين آيات و روايات، گاه به بيان رابطه مثبت يا منفى برخى رفتارهاى اجتماعى با سعادت انسان مىپردازند؛ مانند: 🍀«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ* إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ* فَمَنِ ابْتَغى راءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ؛ به راستى كه مؤمنان رستگار شدند، آنان كه در نمازشان خاشعند و آنان كه از بيهوده روى گردانند و آنان كه زكات مىدهند و آنان كه شرمگاه خود را (از آميزش حرام) حفظ مىكنند، مگر بر همسران يا كنيزان خود كه (به خاطر آن) سرزنش نمىشوند و آنان كه در پى غير از اين (ارتباط با همسر و كنيز خود) باشند، تجاوزگرند و آنان كه پاسدار امانتها و پيمان خويشند و آنان كه از نمازهاى خود مواظبت مىكنند».
💠 جامعیت قرآن (قسمت سوم)
♦️ديدگاه دوم: جامعيت حداقلى (همه مسائل اخلاقى و معنوى)
✅ قرآن، فقط مسائل ارزشى و اخلاقى را بيان كرده و به ديگر موضوعات كارى نداشته است؛ مانند عالمى اخلاقى كه به مسائل سياسى، اجتماعى و اقتصادى نمىپردازد و به بيان اوصاف پسنديده و نكوهيده انسانى بسنده كرده و در نهايت ممكن است به منشأ و آثار آنها اشاره كند. صاحبان اين ديدگاه معتقدند كه رسالت و هدف اصلّى انبيا (و به تبع آن هدف قرآن) معنابخشى به زندگى انسانى است و انسان خود مىتواند نظامهاى اجتماعى و اقتصادى و سياسى را به شكل صحيحى برگزيند و به كار گيرد. بنابراين شأن قرآن، ساختن بعد معنوى آدمى، نه بيان نظامهاى اجتماعى است. اشاراتى هم كه در قرآن به مسائل دنيايى و اجتماعى شده است، امورى تطفلى يا مقطعى بوده است. برخى از قائلان به اين نظريه مىگويند:
«قرآن كه ثمره و خلاصه دعوت و زبان رسالت است، نه تنها سفارش و دستورى براى دنيا به ما نمىدهد، بلكه ما را ملامت مىكند كه چرا اين اندازه به دنيا مىپردازيد و آخرت را كه بهتر است و ماندگارتر، فراموش و رها مىكنيد.»
🌼 نقد
🔹 اين نوع نگارش و تفسير از آموزههاى اسلام و قرآن، همسو و تحت تأثير نگرش برخى دانشمندان غربى به رابطه دين و دنياست كه پس از عصر نوزايى در غرب رواج يافت و به جدايى دين و سياست و منزوى كردن دين از صحنه اجتماع انجاميد.
🔹🔹 اين روشنفكران به دليل عدم حل كارشناسانه و بررسى همهجانبه اين مسئله در خصوص اسلام و ناتوانى از پاسخگويى به شبهات و ادله غربيان در اين حوزه، تحت تأثير آنان قرار گرفته و پنداشتهاند كه چنين برداشتى نه تنها با آموزههاى اسلام و قرآن ناسازگار نيست، بلكه مقتضاى برخى از آموزههاى مذكور در آيات و روايات و نيز معلومات عقلى مورد تأييد دين است، غافل از آنكه:
1️⃣ مقدار آموزههاى اجتماعى قرآن كه ناظر به مسائل دنيايى است، به قدرى فراوان است كه اندك تأمل موشكافانه در آنها، نادرستى ديدگاه يادشده را برملا مىسازد. آموزههايى مانند زكات، جهاد، امر به معروف و نهى از منكر، تولى و تبرى، مرابطه و غير آنكه با صراحت و وفور در قرآن مطرح شده است. علامه طباطبايى رحمه اللّه در تفسير شريف الميزان موارد فراوانى از اين موضوعات را ذيل آيات مربوط به آنها مطرح كرده و ذيل آيه آخر سوره آل عمران به صورت مستقل با عنوان «كلام فى المرابطه فى المجتمع الاسلامى» به تبيين اين مسئله پرداختهاند كه اسلام در تمام ابعادش، اجتماعى است و نگرش اجتماعى، بر همه آموزههاى اسلام حاكم است؛
2️⃣ آموزههاى قرآنى و روايى، به روشنى بر آميخته بودن و عدم جدايى سعادت آخرتى از زندگى اجتماعى دلالت دارند و راه دستيابى به سعادت آخرتى را پرداختن به مسائل دنيوى در چارچوبه آموزههاى اسلامى معرفى مىكنند. اين آيات و روايات، گاه به بيان رابطه مثبت يا منفى برخى رفتارهاى اجتماعى با سعادت انسان مىپردازند؛ مانند: 🍀«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ لِلزَّكاةِ فاعِلُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ* إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ* فَمَنِ ابْتَغى راءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ* وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ؛ به راستى كه مؤمنان رستگار شدند، آنان كه در نمازشان خاشعند و آنان كه از بيهوده روى گردانند و آنان كه زكات مىدهند و آنان كه شرمگاه خود را (از آميزش حرام) حفظ مىكنند، مگر بر همسران يا كنيزان خود كه (به خاطر آن) سرزنش نمىشوند و آنان كه در پى غير از اين (ارتباط با همسر و كنيز خود) باشند، تجاوزگرند و آنان كه پاسدار امانتها و پيمان خويشند و آنان كه از نمازهاى خود مواظبت مىكنند».