#کی
#جورجو_آگامبن

@litera9
☝️به نظر میرسد دقیقأ همین پیوند الزامی بین شکنجه و حقیقت به طرز بیمارگونه ای توجه کافکا را به خود جلب کرده باشد. وی در نامه‌ای به میلنا در نوامبر سال ۱۹۲۰ مینویسد: «بله، شکنجه بسیار برایم مهم است، تنها مشغلهی ذهنی من شکنجه کردن و شکنجه شدن است. چرا؟... تا آن واژهی لعنتی را از دهان لعنتی بیرون بکشم». دو ماه پیش از این، کافکا تکه کاغذی حاوی طرح اولیه‌ی ماشین شکنجه،ی ابداع خودش را همراه با نامه می‌فرستد و کارکرد این ماشین را این گونه اعلان میکند: «درست وقتی آدم در جایش محکم نگه داشته شد، نیزه‌ها رو به بیرون فشار داده می‌شوند تا آدمی درست وسط ماشین تکه پاره شود». او نیز چند روز زودتر تأیید میکند که چنین شکنجه ای برای اعتراف گیری زورکی استفاده شده است و شرایطش را با شرایط انسانی قیاس میکند که کله اش در گیرهای با دو پیچ در شقيقه اش سفت شده است: «تنها تفاوت در این است که... منتظر فریاد خود نمیمانم تا آنها با سفت ترکردن پیچها مرا به اعتراف وادارند؛ در واقع، پیشاپیش دارم در آن دقیقه ای به فریاد درمی آیم که از دوردست چیزی شروع به حرکت می کند...»
Forwarded From کتب فلسفی Philosophic Books
وسایل بی هدف


نویسنده: جورجو آگامبن

مترجم: امید مهرگان، صالح نجفی

تعداد صفحات: 143

این کتاب به لحاظ فشردگی و ایجاز در طرح مضامین خاص آگامین در میان کتاب‌های او جایگاه کمابیش یکتایی دارد. بسیاری از این مضامین یا پیش‌تر به طور کامل بسط داده شده‌اند یا موضوع کارهای آتی آگامبن‌اند. بنابراین می‌توا گفت این کتاب کوچک تا اندازه‌ی زیادی حاوی همه‌ی دغدغه‌ها و مضامین اصلی تفکر آگامبن‌اند، از مفهوم قدرت دولت و حاکمیت در سنت غربی گرفته تا الاهیات و ماتریالیسم، والتر بنیامین و سیاست مسیحایی، سن‌پل و مارکس، ایده‌ی زبان و ایده‌ی تفکر و ...

#جورجو_آگامبن
👇👇👇👇👇
@philosophic_books
@litera9
#همبودگی_آینده
#جورجو_آگامبن

آگامبن همبودگی را نه صرفاً نوعی عامل مقاومت، بلکه بیش از آن، واجد وجهی رخدادگون (رستگاری بخش) در نظر می‌گیرد، وجهی که حاکی از آیندگی همبودگی (در کنار غیر اجرایی بودن آن) است. او برای تبیین مفهوم همبودگی آینده و مفاهیم بر سازندهٔ آن، مبنا را فراتر رفتن از تقابل های مفهومی ای قرار می‌دهد که به طور سنتی سد راه چنین اندیشیدنی هستند. اما این فراترروی نه شباهتی به روایت کلیشه ای از دیالکتیک هگلی دارد و نه هیچ ربطی به واسازی دریدایی؛ چرا که قطب تراگذرنده آگامبنی نه سنتزی است که تضاد تز و آنتی‌تز را «حفظ - رفع» کند، و نه مبین تلاشی است برای عیان سازی سلطهٔ بر سازندهٔ تضادهای مقوم متافیزیک حضور؛ بل ناحیه ای است که در آن تقابل های موجود رنگ می بازند و تشخیص ناپذیر می‌گردند. در چنین ناحیه ای است که می توان به زبانی دیگر، همرسانی ای دیگر، توانمندی ای دیگر و در نهایت به همبودگی آیندهٔ فارغ از هر پیش فرضی اندیشید، ناحیه ای که در آن یگانه شرط تعلق متقابل تکینگی ها همان در - زبان - بودن آنها به مثابهٔ امر همگانی است.

از این روست که آگامبن در مقالهٔ «ایدهٔ زبان» می‌نویسد: هیچ همبودگی انسانی راستینی ممکن نیست بر اساس پیش فرضی به وجود اید - چه این پیش‌فرض ملتی باشد چه زبانی، یا حتی همرسانی پیشینی که هرمنوتیک از آن سخن میگوید. آنچه هستندگان انسانی را در میان خویش متحد میسازد نه طبیعتی است، نه اوایی و نه محبوس شدن در زبانی دلالتگر، بلکه بصیرتی است به نفس زبان و، از این رو، تجربهٔ حد زبان، تجربهٔ نهایت آن. همبودگی راستین تنها میتواند همبودگی ای باشد از پیش نامفروض.