دیروز شاعر اهل بیت علیهمالسّلام جناب #حسن_واشقانی_فراهانی بدرود حیات گفت. #سائل تخلّص میکرد و ساکن خیابان ایران بود.
چنان که به یاد دارم با ایشان از "انجمن نغمهسرایان مذهبی" آشنا شدم. غزلی که از ایشان در ج۵ از موسوعهی مخدّرات آوردهام را در ذیل بخوانید:
روحش شاد!
این شیرزن که اسوه بُوَد مثل مادرش
فرزانه است و زینب کبری است، خواهرش
در عصمت و عفاف بخوانش چو فاطمه
در منطق و کلام ببین مثل حیدرش
بیهوده نیست زینب صغری لقب گرفت
آتش گرفته خرمن دشمن ز آذرش
دشمن به کاخ هم نبُوَد در امان از او
با این که هست گوشهی ویرانه، سنگرش
این خطبه نیست، صاعقه خوانش که شعله زد
بر تار و پود هستیِ خصمِ برادرش
«کلثومِ» دل گرفته و یک کاروان، اسیر
جز خواهرش نمانده کسی یار و یاورش
میگوید از شقایق و از لالهزارها
آن صحنهها هنوز بُوَد در برابرش
بر بوم سینههای پُر از سوز میکشد
تصویری از شکستن نخل تناورش
اشکش مدام میچکد از چشم روزگار
وقتی که یاد میکند او از صنوبرش
«سائل»! ببین به بحر کمالش، کرانه نیست
این شیرزن که اسوه بُوَد مثل مادرش
#حضرت_امکلثوم_سلاماللهعلیها
#حسن_واشقانی_سائل
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat
چنان که به یاد دارم با ایشان از "انجمن نغمهسرایان مذهبی" آشنا شدم. غزلی که از ایشان در ج۵ از موسوعهی مخدّرات آوردهام را در ذیل بخوانید:
روحش شاد!
این شیرزن که اسوه بُوَد مثل مادرش
فرزانه است و زینب کبری است، خواهرش
در عصمت و عفاف بخوانش چو فاطمه
در منطق و کلام ببین مثل حیدرش
بیهوده نیست زینب صغری لقب گرفت
آتش گرفته خرمن دشمن ز آذرش
دشمن به کاخ هم نبُوَد در امان از او
با این که هست گوشهی ویرانه، سنگرش
این خطبه نیست، صاعقه خوانش که شعله زد
بر تار و پود هستیِ خصمِ برادرش
«کلثومِ» دل گرفته و یک کاروان، اسیر
جز خواهرش نمانده کسی یار و یاورش
میگوید از شقایق و از لالهزارها
آن صحنهها هنوز بُوَد در برابرش
بر بوم سینههای پُر از سوز میکشد
تصویری از شکستن نخل تناورش
اشکش مدام میچکد از چشم روزگار
وقتی که یاد میکند او از صنوبرش
«سائل»! ببین به بحر کمالش، کرانه نیست
این شیرزن که اسوه بُوَد مثل مادرش
#حضرت_امکلثوم_سلاماللهعلیها
#حسن_واشقانی_سائل
#جواد_هاشمی_تربت
@javadhashemi_torbat