Forwarded From روزگار من
ای بزرگ خاندان آب‌ها
آشنای مهربان آب‌ها

در مقام شامخ سقایی‌ات
بند می‌آید زبان آب‌ها...

بر ضریح دست تو پیچیده‌اند
التماس گیسوان آب‌ها

می‌رسید از دور بر اهل حرم
جملۀ «سقّا بمان» آب‌ها...

مشک و ختم فاتحه هرگز نبود
این تصوّر در گمان آب‌ها

بعد لب‌های تبسم‌ریز تو
گریه افتاده به جان آب‌ها

از وداع تو حکایت می‌کند
دست‌های پرتکانِ آب‌ها...


#شب_تاسوعا
#حضرت_ابالفضل_العباس_ع
#علی_اکبر_لطیفیان
Forwarded From روزگار من
ای بزرگ خاندان آب‌ها
آشنای مهربان آب‌ها

در مقام شامخ سقایی‌ات
بند می‌آید زبان آب‌ها...

بر ضریح دست تو پیچیده‌اند
التماس گیسوان آب‌ها

می‌رسید از دور بر اهل حرم
جملۀ «سقّا بمان» آب‌ها...

مشک و ختم فاتحه هرگز نبود
این تصوّر در گمان آب‌ها

بعد لب‌های تبسم‌ریز تو
گریه افتاده به جان آب‌ها

از وداع تو حکایت می‌کند
دست‌های پرتکانِ آب‌ها...


#شب_تاسوعا
#حضرت_ابالفضل_العباس_ع
#علی_اکبر_لطیفیان
Forwarded From روزگارِ من
ای بزرگ خاندان آب‌ها
آشنای مهربان آب‌ها

در مقام شامخ سقایی‌ات
بند می‌آید زبان آب‌ها...

بر ضریح دست تو پیچیده‌اند
التماس گیسوان آب‌ها

می‌رسید از دور بر اهل حرم
جملۀ «سقّا بمان» آب‌ها...

مشک و ختم فاتحه هرگز نبود
این تصوّر در گمان آب‌ها

بعد لب‌های تبسم‌ریز تو
گریه افتاده به جان آب‌ها

از وداع تو حکایت می‌کند
دست‌های پرتکانِ آب‌ها...


#شب_تاسوعا
#حضرت_ابالفضل_العباس_ع
#علی_اکبر_لطیفیان
Forwarded From روزگارِ من
ای بزرگ خاندان آب‌ها
آشنای مهربان آب‌ها

در مقام شامخ سقایی‌ات
بند می‌آید زبان آب‌ها...

بر ضریح دست تو پیچیده‌اند
التماس گیسوان آب‌ها

می‌رسید از دور بر اهل حرم
جملۀ «سقّا بمان» آب‌ها...

مشک و ختم فاتحه هرگز نبود
این تصوّر در گمان آب‌ها

بعد لب‌های تبسم‌ریز تو
گریه افتاده به جان آب‌ها

از وداع تو حکایت می‌کند
دست‌های پرتکانِ آب‌ها...


#شب_تاسوعا
#حضرت_ابالفضل_العباس_ع
#علی_اکبر_لطیفیان