Forwarded From 🌿 حیدریم حیدری
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#با_ام_البنین_علیهاالسلام
#13جمادی_الثانی
#اشعار_عباسی

مادرم در گوش من خوانده است: «یا ام البنین»
ذکر من تا روز محشر هست: «یا ام البنین»

هرکسی که توبه‌اش در محضر ربّ شد قبول
قبل از آن در زیر لب گفته است: «یا ام البنین»

مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار
بر گدایان درت پیوست یا ام البنین!

ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده‌ایم...
...هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین!

هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند
نوکر عباس تو دربست یا ام البنین!

در حمایت از غریب کربلا ، عباس تو
دست داده تا بگیرد دست یا ام البنین!

فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت
آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنین!

خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید
دست زینب را کسی می بست یا ام البنین!

بعد عباست برای غارت اهل حرم
حرمله با شمر شد همدست یا ام البنین!

گرچه قدّت تا شده از غصه‌ی زینب ولی
حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین!
#مهدی_علی_قاسمی

🔆 کانال #حیدریم‌حیدری
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @heydariam_heydari110
Forwarded From 🌿 حیدریم حیدری
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#با_ام_البنین_علیهاالسلام
#13جمادی_الثانی
#اشعار_عباسی

من اگر گریه برایت نکنم پس چه کنم
روضه خوانی به عزایت نکنم پس چه کنم

چه کنم مادرم و داغ جوان سنگین است
تا دمِ مرگ صدایت نکنم پس چه کنم

من که از قبر تو و کرببلا دورم دور
شهر را کرببلایت نکنم پس چه کنم

باز هم سائل هرساله تو پشت در است
یادِ آن دست عطایت نکنم پس چه کنم

ماهِ من ، بعد تو چشمم که می افتد بر ماه
تو بگو باز هوایت نکنم پس چه کنم

پسرم دست تو را دست خدا می بوسید
گریه بر دست جدایت نکنم پس چه کنم

تو سرت خورد عمود و سر من درد گرفت
گریه بر فرق دوتایت نکنم پس چه کنم

تیر بر مشک تو خورد و جگرم تیر کشید
من از آن تیر شکایت نکنم پس چه کنم

میرسید آب اگر خیمه نمی سوخت دلم
من به جای تو سِقایت نکنم پس چه کنم

رفت بر نیزه سرت زودتر از راس حسین
همه عمر دعایت نکنم پس چه کنم
.....

پسر فاطمه عالم به فدای سر تو
پسرم را که فدایت نکنم پس چه کنم

غم بی مادری از بی کفنی سخت تر است
جای او گریه برایت نکنم پس چه کنم
#عبدالحسین_میرزایی

🔆 کانال #حیدریم‌حیدری
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @heydariam_heydari110
Forwarded From 🌿 حیدریم حیدری
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#با_ام_البنین_علیهاالسلام
#13جمادی_الثانی
#اشعار_عباسی

چگونه وصف کنم، فخر بانوان عرب را
زنی که برده ابالفضل از او به ارث، ادب را

دوان دوان نگرد هاجران تشنه لب از پی
اگر که توسن فضلش کند نگاه، عقب را

سوادِ آینه ی عفت است چادر پاکش
بیاض دیده ی حجب است، بنگرید لقب را

زنی ز قوم رشادت، ز خاندان شجاعت
که شرح داده عقیل از همین قبیل، نسب را

یکی از آنهمه عامر که جدّ مادری اوست
که خود گرفته به بازی سرِ سنان غضب را

کمر به هزم ببندد حِزام، معنی اش این است
ابی که ام بنین پرورد، جلالتِ اب را!

بنی کلاب، همان شرزه شیر کز دم شمشیر
به بزم رزم، قفاخور کند سگان عرب را

مگر ز سفره ام البنین مدد شود این طبع
وگرنه خورده قلم طی کند چگونه تعب را

زنی که بر تن عباس کرده بافه ی غیرت
چنان که یاد علی کرد هر که دید سلب را

مهِ عشیره و عبدلله ست و جعفر و عثمان
هماره چارقد ستر، آن عفیفه ی رب را

یگانه ای ست که بسته ز چارسوی حوادث
چهار فرزندش، راهِ قوم جنگ طلب را

به شرح جنگ ابوفاضلش چه گویمت؟ این بس
که ذوالفقار علی واکند دومرتبه لب را

برید دشمن دون سر، از آن نخیل تناور
که مرگ را خوش می داشت، چون عرب که رطب را

برید دست و نبرید عهد دوست، گواهم
علم که دید یزید و سرود بانگِ عجب را

اگر چه او همه صبر و رضاست، شاکر از آنم
که چشم مادر غیرت ندید بزم طرب را

نگفت جعفر و عباس...گفت وای حسینم
به درک او نرسیدم ز من مپرس سبب را

چنان ز داغ حسینش گریست در همه ی عمر
که پلک زخم، بهم دوخت صبح و تیره ی شب را
#مسعود_یوسف_پور

🔆 کانال #حیدریم‌حیدری
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @heydariam_heydari110