#دورهء_محرم#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام#محمد_جواد_غفورزادهالا! که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سیر و شتاب از تو گرفت
به جلوههای جمال توماه خیره شده ست
شکوه وحی در آئینهات ذخیره شده ست
تو عطر گلشن یاسین، شکوفۀ یاسی
تو با پیامبر عشق، اَشبَهُ النّاسی
به یک کرشمۀ چشم تو عقل مفتون شد
به یک نگاه تو لیلای عشق مجنون شد
نگاه گرم تو باغ بنفشهکاری بود
در آبشار صدای تو، وحی جاری بود
کسی به جزتو کجا حُسن مهرپرور داشت؟
ملاحتی که تو داری فقط پیمبر داشت
الا که سرو خرامانتر از تو، باغ ندید
کسی که روی تو را دید، درد و داغ ندید
تو بازتاب سپهر چهار معصومی
تو سایهپرور مهر چهار معصومی
تجلّیات یقینت به اُوج میزد اُوج
امید در دل و جان تو موج میزد موج
ظهور وجلوۀ ایمانِ مطلق ازتو خوشست
ترانۀ«اَوَالَسنا عَلَی الحَق»از توخوش ست
همین که منطق تو منطق رسول خداست
حساب حُسن تو ازدیگران همیشه جداست
بلاغت از سخنت میچکد گلابصفت
و گرمی از نفست خیزد آفتابصفت
کسی به کوی وفاچون تو راستقامت نیست
که قامتی که تو داری کم از قیامت نیست
حسین محو تماشای راه رفتن توست
مرو که خون تماشائیان به گردن توست
بخوان که بدر به پابوس تو هلال شود
بگو که محو اذان گفتنت بِلال شود
بزن رکاب به نرمی به اسب خویش، مباد
ز رفتن تو پرستو شکسته بال شود
بگو عُقاب برو تندتر خدا نکند
که خون ناحق پروانه پایمال شود
بگرد، تا که برآرم ز شب پرستان گرد
بچرخ، تا که مرا نوبت وصال شود
زبان به کام من از تشنگی گرفت آتش
به خیمه سر بزنم باز اگر مجال شود
بیا به صحبت اوّل به دوست برگردیم
به آن چه عشق خریدار اوست برگردیم
الا که نور و صفا آفتاب از تو گرفت
ستاره سرعت سیر و شتاب از تو گرفت
تو دل فریب تر از حُسن عافیت سوزی
تو در جهاد حیات و عقیده پیروزی
به کاروان شهادت دلیل، یعنی تو
شهید اوّل نسل خلیل، یعنی تو
تو را حسین عقیق زبان به کام گذاشت
حساب عاشقیات را کنار جام گذاشت
تو لب به چشمۀ آب حیات تر کردی
فدای حجّ وداعی که با پدر کردی
به احترام تو زینب طواف کرد آنجا
به زخم سینۀ خود اعتراف کرد آنجا
کسی که ناز تو را با دو چشم مست کشید
پس از فَراق تو از هرچه بود دست کشید
قسم به گردش چشمت قسم به لیل و نهار
زمین به دور تو گردید بیست و پنج بهار
جوانیات گل پا در رکاب این چمن ست
سرشک دیدۀ زینب گلاب این چمن ست
جوانی تو سپر شد که شب سحر گردد
که خودنگر به خود آید خدا نگر گردد
جوانی تو سپر شد که عشق زنده شود
حدیث دُر یتیم دمشق زنده شود
الا که گردش تو در مدار حق طلبی ست
تو زمزمی وجهان درکمال تشنه لبی ست
تبارک الَّه از آن خلقت پیمبروار
که حُسن خلق تو آئینهء خصال نبی ست
بگو جمال جمیل تو را نگاه کند
کسی که عاشق روی پیمبر عربی ست
شجاعت تو علیگونه بود روز نبرد
شهامت تو نشان نماز نیمه شبی ست
به عزّت تو و گلهای کربلا سوگند
که خال کُنج لبت مُهر هاشمی نسبی ست
«هزارمرتبه شستم دهان به مشک و گلاب
هنوز نام تو بُردن نشان بیادبی ست»
قسم به آینه ها نور مشرقینی تو
سفیرعشق، علی اکبر حسینی تو
🔹@deabelnews