#دجال_بصره#احمد_الحسن#ارسالی_اعضا از سحر با خانواده در مسیر پیاده روی بودیم و حسابی خسته شده بودیم نزدیک عمود ۵۰۰ بودیم
و همراهان گفتند اینجا کمی استراحت کنیم...
من پیشنهاد دادم کمی تحمل کنید تا عمود ۵۱۹ برویم آنجا هم استراحت کنید هم با موجوداتی که توهم نجات دارند از نزدیک آشنا شوید
وارد موکب ۵۱۹ شدیم که پرچم البیعه لله بر فراز آن بود و بنرهایی به سه زبان فارسی و عربی و انگلیسی حدیث وصیت را نصب کرده بودند و دجال بصره به اسم احمد اسماعیل همبوشی را معرفی می کردند
در ابتدا برخی اشخاص که عرب زبان بودند برای خوش آمدگویی آمدند و با خوشرویی مهمان نوازی کردند و چون متوجه شدند فارس زبان هستیم از یکی از اعضای موکب خواستند به ما ملحق شود.
با توجه به اینکه سال هاست با فرقه ضاله درگیر هستیم و روش های آنان را مطالعه کرده ایم رفتارهای این جماعت شبیه ترین رفتار به مبلغان مسیحیت است و در مرام جمعی شبیه صوفیه هستند.
به محض اینکه به دور میزی دعوت شدیم شروع به خواندن حدیث وصیت کردم و شخص مبلغ هم مودبانه و پیگیر با چشمان و اشاره های سرش من را همراهی می کرد.
بعد از اینکه حدیث وصیت را تمام کردم آن مبلغ شروع کرد با این مقدمه که بشر دنبال ناجی است و الان ابلاغ دعوت یمانی کذاب یک تکلیف الهی است به ماجرای دعوتش آب و تاب داد و در انتها نظر من را خواست...
حالا نوبت من بود که به او درس خوبی بدم لذا از مقدمه ای که گفته بود چند سوال طرح کردم و پاسخی نداشت و جواب را ارجاع داد به مکتب نجف در عمود ۴۲ شارع المدینه که آنجا پاسخ به همراه منابع را خواهند داد
برگشتیم سراغ حدیث وصیت و چند سوال از سند و اضطراب متن از او پرسدیم و مجددا گفت من اینجا فقط دعوت را ابلاغ می کنم و شما باید برای تحقیق بیشتر به مکتب نجف بروید
در نهایت بحث به برخی آیات و روایات کشیده شد که متن را کامل نمی دانست و تحلیل بی ربط می کرد.
از او خداحافظی کردیم و از موکب خارج شدیم و چند قدمی دور نشده بودیم که سه نفر از پشت سر ما را صدا کردند و به ما نزدیک شدند و شروع کردند سوال و جواب که داخل موکب به شما چی گفتند و من هم پاسخ های نامربوط دادم چون این روش های پیگیری افراد تبلیغ شده در فرقه ها رایج است بعد از ۱۰۰ متر پیاده روی متوجه شدم یک آقا و پسرش از مخالفین دجال بصره و شخص دیگری که سمت راست من حرکت می کرد از مبلغین دجال بصره است لذا آنجا هم شروع کردم ادامه ادله و بحث های نقد مبنای اینها را طبق حدیث وصیت بیان کردم که ناگهان آن مبلغ ایستاد و گفت احمد الحسن حق است و برگشت و به او گفتم نرو و دفاع کن که شروع کرد عربی حرف زدن یعنی من فارسی نمی دانم ولی آن پدر و پسر محترم گفتند دروغ می گوید فارسی می داند و الان فرار کرد
آن پدر و پسر گفتند از شروع صبح مقابل موکب اینها منتظر می شوند تا افرادی که مورد تبلیغ قرار گرفتند ارشاد کنند و به این خاطر از پیاده روی و زیارت اربعین سلب توفیق شدند که بنده عرض کردم اجر جهاد شما کمتر از اجر پیاده روی ما ندارد چه بسا بیشتر باشد لذا به آنها وعده دادم از عمود ۵۱۹ تا روز آخر به نیابت آنها پیاده روی کنیم و هرچه ثواب عمل های خیر در این مسیر کسب کردیم با ایشان شریک باشیم
وقتی از همراهان خواستم نظر بدهند همه انها شهادت دادند آن شخص مبلغ داخل موکب حرف های بی ربط می زد و سواد نداشت و اینها اصلا حرف حسابی نداشتند و وقت تلف کردیم حتی حرف های آنها را گوش دادیم.
اگر این پیام را به اراذل دجال بصره نشان دادید و مدعی شد دروغ می گویند بگویید دو نشانه می دهیم
نشان به آن نشان که مبلغ آنها شخصی به اسم حسین بود و تصور می کرد از او در حال فیلم برداری هستیم و کمی ترسید و گفت فیلم نگیرید
دوم اینکه موقع بحث چای روی دست من ریخت و او نیز گفت این شیطنت از طرف شیطان است چون می خواهد تبلیغ کامل نشود و من منصرف شوم 😊
خلاصه ما برای شفا و هدایت این جماعت دعا می کنیم چون این مبلغین بیچاره در موکب اجیر عده ای مزدور شدند و تصور می کنند در حال نجات بشر هستند.
@shia_lib