Forwarded From مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
🌟نکات و اشارات🌟

⏺ اصحاب اجماع (1)

آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی:
💥 بحث اصحاب اجماع در فقه ثمرات بسیاری دارد.
کشّی که در قرن چهارم می‌زیسته درباره‌ جماعتی که تعداد آنها به یک حساب هجده نفر و به حساب دیگر بیشتر می‌باشد گفته است که علماء اجماع کرده‌اند که آنها اجماع بوده که عصابه، آنها را در مرویاتشان تصدیق کنند و روایات آنها را تصحیح کنند. چون کلمه اجماع در مورد آنها وارد شده است نام آن عده را اصحاب اجماع گذاشته‌اند.

🔘 ما ابتدا باید عبارت کشی را بخوانیم و بعد بررسی کنیم که عدد آن جمعیت چقدر است و بعد ببینیم مراد کشی از آن عبارت چیست و بعد ملاحظه کنیم که آیا ادعای کشی که اجماع منقول است می تواند حجّت باشد یا نه.

کشی در سه جای کتاب خود این مطلب را نقل می‌کند:
1️⃣ یکی در اصحاب امام باقر و امام صادق علیهما السلام که آن را تحت عنوان تسمیة الفقهاء ذکر می‌کند و بعد شش نفر را ذکر می‌کند که اصحاب بر تصدیق آنچه آنها نقل می‌کنند اجماع کرده‌اند و به فقه بودن آنها اقرار کرده‌اند و بعد اضافه می‌کند که افقه آنها زراره می‌باشد. این دسته، طبقه ی اولی می‌باشد.(http://lib.eshia.ir/14015/2/507

✅ این شش نفر عبارتند از:
1. زراره
2. محمد بن مسلم
3. بُرید بن معاویه ی عجلی
4. فضیل بن یسار
5. معروف بن خرَّبوذ مکی
6. ابو بصیر

🔹منظور از ابوبصیر چه کسی است؟
کشّی نام ابو بصیر اسدی را می‌برد ولی در ذیل اضافه می‌کند که بعضی به جای ابو بصیر اسدی، ابو بصیر مرادی را ذکر کرده‌اند که همان «لیث بن البختری» است. البته هر دو ابو بصیر جزء اصحاب آن دو امام می‌باشند که گاه این دو را با هم اشتباه می‌گیرند. نام ابو بصیر اسدی، یحیی بن ابی القاسم اسدی است و ابو بصیر مرادی، لیث بن البَختَری است که البَختری نام پدر او است.

👈 بهترین کتاب و رساله‌ای که در مورد ابو بصیر نوشته شده است رساله‌ای است که جدّ پدری آیت‌الله خوانساری، مرحوم سید محمد مهدی خوانساری تألیف کرده است که نام آن: «رسالة عدیم النظیر فی احوال ابی بصیر» است(http://lib.eshia.ir/27368/1/275.
قاموس الرجال هم در مورد ابو بصیر تحقیقاتی دارد ولی به پایه‌ رساله‌ مزبور نمی‌رسد. ایشان در رساله‌ی مزبور تقویت می‌کند که کلام کشی صحیح باشد و مراد از ابو بصیر، اسدی باشد نه مرادی.

2️⃣ طبقه ی ثانیه جزء اصحاب حضرت صادق علیه السلام است که شش نفر در این طبقه وجود دارند که کشی در مورد آنها می‌گوید: «اجمتعت العصابة علی تصحیح ما یصح عنهم و تصدیقهم فیما یقولون و اقروا لهم بالفقه»(ر.ج: http://lib.eshia.ir/14015/2/673 .

✅ این شش نفر که در طبقه‌ شاگردان طبقه‌ قبل هستند عبارتند از:
1. جمیل بن درّاج
2. أبان بن عثمان
3. عبد الله بن بُکیر
4. عبد الله بن مُسکان
5. حمّاد بن عثمان
6. حمّاد بن عیسی
کشّی در جایی دیگر آنها را تحت عنوان تسمیة الفقهاء ذکر کرده است.

3️⃣ طبقه سوم که اصحاب امام رضا علیه السلام هستند (و بعضا از اصحاب امام کاظم و امام جواد علیهما السلام می‌باشند) شش نفر هستند(http://lib.eshia.ir/14015/2/830.

✅این افراد عبارتند از:
1. عبد الله بن مُغیره
2. صفوان بن یحیی بَجَلی که اهل قبیله بَجلیه بوده است
3. احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی
4. محمد بن ابی عمیر
5. حسن بن محبوب
6. یونس بن عبد الرحمان



📌ادامه دارد...


▪️برگرفته از : دروس رجال معظم له در سال 62، جلسه 11
#نکات_اشارات
#دروس_رجال
#رجال
#اجماع

—------—

🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»:
👉@mfeqhi
Forwarded From مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
🌟نکات و اشارات🌟

⏺ آیا احادیث اصول کافی نیازمند بررسی سندی نیست؟ (4)


آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی:
🔘 از جمله چیزهایی که نقطه ی مثبتی برای محدثین است این است که فقط از ثقات نقل کنند و در مقابل نقل از ضعفاء و اعتماد به مراسیل جزء نقاط ضعف محدثین شمرده شده است. بله این کار با عدالت منافات ندارد ولی با وثاقت محدث منافات دارد. بنابراین وقتی کلینی اوثق الناس فی الحدیث است یعنی او این صفت را بیشتر از ما بقی داشته است. حاجی می‌گوید که نجاشی تصریح می‌کند که گاه دیده است که اصحابش فردی را تضعیف می‌کنند و در نتیجه از او نقل نکرده است.

✅ پاسخ:
خود نجاشی کلامی دارد که مدعای حاجی نوری را رد می‌کند و حاجی آن عبارت را نقل نکرده است.

🔸 توضیح اینکه: یک مسأله این است که اشخاص، از ضعفاء بلا واسطه اخذ حدیث می‌کردند یا نه در این مورد ممکن است گفته شود که ثقات متعارف، شیخشان که روایات بسیاری دارد را از افراد ضعیف انتخاب نمی‌کردند ولی شیخ شیخ ممکن بود که از ضعفاء باشد. یعنی این گونه نبوده است که در بین مشایخ رسم باشد که همواره به سراغ افراد ثقه روند و اخذ حدیث کنند.

🔹 خود نجاشی تصریح می کند که من دیدم که شیوخ ما فلان راوی را تضعیف می‌کنند و من هم تصمیم گرفتم که از او بدون واسطه نقل نکنم و در نتیجه با واسطه از آن نقل کنم.

▫️ احمد بن محمد بن عیسی که می‌گویند برقی را به سبب نقل روایت از ضعفاء از قم بیرون کرده است (که البته هرچند می‌دانیم او را از قم بیرون کرده است ولی نمی‌دانیم علت آن نقل برقی از ضعفاء بوده است یا نه؟) او از پدر برقی نقل حدیث می‌‌کند و حال آنکه محمد بن خالد از ضعفاء نیز نقل کرده است. حتی افراد بسیاری از او مانند سعد بن عبد الله نقل حدیث می‌کنند و او را به عنوان شیخ خود قرار داده‌اند. بنابراین اگر بناء محدثین این بوده است که هم شیخ بلا واسطه‌شان ثقه باشد و هم آن شیخ از غیر ثقات نقل نکند احمد بن محمد نمی‌بایست محمد بن خالد را به عنوان شیخ انتخاب می‌کرد.

▫️ محمد بن احمد بن یحیی بن عمران اشعری صاحب کتاب نوادر الحکمة که قبل از کافی، کتاب معروف شیعه به حساب می‌آید، کسی بوده است که اشخاص بسیاری از او نقل حدیث کرده‌اند و حال آنکه او از ضعفاء نقل حدیث می‌کرد و بر احادیث مرسله اعتماد می‌نمود.

▫️ حتی مربوط به صفوان و ابن ابی عمیر و بزنطی و امثال ایشان نیز نمی‌توان چنین ادعایی کرد که همواره شیوخ با واسطه آنها هم از غیر ثقات نقل نمی‌کردند.
عبد الله بن جعفر حمیری رئیس محدثین بوده است و حتی با حضرات معصومین مکاتبه داشته است و او احمد بن محمد بن خالد را به عنوان شیخ خود انتخاب کرده است که با شیوخ او با واسطه از ضعفاء نقل می‌کردند.

📌 ادامه دارد...


(بخش‌های پیشین این بحث:
1️⃣ https://t.me/mfeqhi/347
2️⃣ https://t.me/mfeqhi/349
3️⃣ https://t.me/mfeqhi/352

▪️برگرفته از : دروس رجال معظم له در سال 62، جسله 4
#نکات_اشارات
#دروس_رجال
#رجال

—------—

🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»:
👉 @mfeqhi
Forwarded From مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
🌟نکات و اشارات🌟

⏺ آیا احادیث اصول کافی نیازمند بررسی سندی نیست؟ (5)



آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی:
🔘مهمترین دلیلی که بر اعتبار احادیث کافی اقامه شده است این است که کلینی خود بر صحت کتابش شهادت داده است و به حجیّت آن حکم کرده است.

🔸ما باید ابتدا باید بحث کنیم که آیا کلینی چنین حکمی کرده است یا نه و مقصود او از جملاتی که فرموده است چیست و دوم اینکه اگر حکم کرده است آیا حجّت است یا اشکالی در آن وجود دارد.

✅ پاسخ:
به طور خلاصه می‌توان گفت ما نمی‌توانیم به شهادت کلینی اکتفاء کنیم زیرا:

1️⃣ اولا نمی‌دانیم که ضابطه‌ی صحت نزد کلینی چیست؟ کما اینکه در کتب سنی‌ها مناط صحت در صحیح مسلم و بخاری با هم متفاوت است. مثلا بخاری شرایطی که برای صحت ذکر می‌کند مضیّق‌تر از شرایطی است که مسلم ذکر می‌کند. بنابراین ممکن است ضابطه‌ای که کلینی برای صحت در نظر داشته است با ضابطه‌ای که ما برای صحت می‌دانیم فرق داشته باشد. بله ممکن است کلینی در کتاب رجال خود ضابطه‌ای که مدّ نظرش بوده است را ذکر کرده باشد ولی ما به آن کتاب دسترسی نداریم.

2️⃣ ثانیا: شهادت باید از حس یا از طریق مبادی قریب به حس باشد که ذاتا در این گونه شهادات خطای کمتری واقع می شود؛ ولی ما احتمال می‌دهیم که شهادت به صحت بر اساس قرائن داخلی و محسوس نباشد بلکه از طریق قرائن خارجی و اجتهادیه باشد، چون نمی‌توانیم به یک سری از قرائن خارجیه اعتماد کنیم و خطا در آنها زیاد است. بنابراین نمی‌توانیم به این گونه شهادات اعتماد کنیم.

3️⃣ ثالثا: اگر شهادت کلینی از روی حس بوده باشد چون در موارد بسیاری خلاف آن ظاهر شده است، شهادت مزبور حتی اگر از روی حس است قابل اعتماد نمی باشد. البته اگر معارض نبود، آن شهادت را قبول می‌کردیم.

▪️ بله اشکالات دیگری که بر کلینی بار می شود کما اینکه حاجی نوری از آنها جواب داده است قابل رد می باشد ولی اشکالات فوق مهم است.

👈 نتیجه اینکه نمی‌توان به کلام کلینی به تنهایی اکتفاء کرد و ما به علم رجال احتیاج داریم و به شهادت کلینی نمی توانیم از مراجعه به کتب رجال در مورد اسناد کافی بی نیاز باشیم.




(بخش‌های پیشین این بحث:
1️⃣ https://t.me/mfeqhi/347
2️⃣ https://t.me/mfeqhi/349
3️⃣ https://t.me/mfeqhi/352
4️⃣ https://t.me/mfeqhi/353




▪️برگرفته از : دروس رجال معظم له در سال 62، جلسه 5 و 10
#نکات_اشارات
#دروس_رجال
#رجال

—------—

🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»:
👉 @mfeqhi
Forwarded From مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
🌟نکات و اشارات🌟

⏺ اصحاب اجماع (3)
🔸بررسی منشأ برخی از اشتباهات در نسخ خطی

آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی:
▪️ حاجی نوری می‌گوید: کشی در رجال در ترجمه حمدان بن احمد می‌گوید: انه من خاصّة الخاصّة اجمعت‌ العصابة على تصحيح ما يصحّ عنه و الإقرار له بالفقه في آخرين. ولی ما در رجال کشی که در دست ماست چنین چیزی را نمی‌یابیم و شاید این مطلب در اصل رجال کشی بوده باشد ولی آنچه در دست ماست اختیار الرجال است که خلاصه‌ای است که شیخ طوسی از کتاب او کرده است. ولی ابن داود که اصل رجال کشی را داشته است شاید این مطلب را از آن نقل کرده باشد.

✅پاسخ به اشکال حاجی نوری
نقول: اصلا رجال کشی نه دست علامه بوده است و نه دست ابن داود. آنی که دست آنها بوده است همان اختیار الرجال بوده است. در تمامی رجال ابن داود فقط از کتاب فوق نقل قول می شود و در بعضی جاها از نسخه احمد بن طاوس که نسخه‌ای از اختیار الرجال را داشته است نقل می‌کند.

🔸 بنابراین آنچه ابن داود نقل می‌کند از باب سهوی بوده است که در کتاب او رخ داده است و این سهو یا توسط خود ابن داود رخ داده است و یا توسط نسّاخ و آن اینکه وقتی او وقتی می‌خواهد حماد بن عیسی را نقل کند به دنبال آن حمدان بن احمد را ذکر می‌کند و بعد عبارت فوق را به دنبال نام حمدان نقل می‌کند.

به نظر ما این عبارت به دنباله عبارت حمّاد بن عیسی است و به اشتباه نام حمدان در این وسط فاصله شده است. حمّاد بن عیسی بلا اشکال از اصحاب اجماع است و بسیار بعید است که ابن داود عبارت فوق را در مورد حمّاد بن عیسی از کشی نقل نکند و حال آنکه همه، آن عبارت را برای او نقل کرده‌اند و بعد که به نام حمدان می رسد آن عبارت را نقل کند در حالی که هیچ کس این عبارت را در مورد او نقل نکرده است.

🔶منشأ برخی اشتباهات در نسخ خطی
این گونه پس و پیش شدن در نسخ بسیار زیاد است و علت آن این است که گاه عبارتی از اصل کتاب از قلم می‌افتد و بعد متوجه می‌شوند و آن را در حاشیه می‌نویسند و بعد جای اصلی آن را گم می‌کنند و نمی‌دانند که اگر بخواهند آن را وارد متن کنند دقیقا باید در کجا قرار دهند.
حتی گاه هنگام استنساخ، چند ورق از قلم می‌افتاد و بعد سعی می‌کردند که آن را در جای خود در متن بگنجانند. حتی در نسخ کافی این اتفاق بسیار رخ داده است.
مثلا در کتاب فقه الرضا که گفته شده است که از امام رضا علیه السلام است، در اواسط آن عباراتی است که هیچ ارتباطی به فقه الرضا و بحث‌های آن ندارد و مشخص است که اوراق در آن پس و پیش شده است و بعد از همان استنساخ شده است.
👈 غالب یا شایع کتب خطی‎ که ما با آنها سر و کار داشتیم، دیده‌ایم که اوراق در آن پس و پیش شده است و بعد از همان صفحات عکس برداری کرده و بعد به مشکل افتاده‌اند. مثلا در مُنطلقة الطالبیین این اشتباه رخ داده است.


📌ادامه دارد...


▪️برگرفته از : دروس رجال معظم له در سال 62، جلسه 11
#نکات_اشارات
#دروس_رجال
#رجال
#اجماع
#نسخ_خطی

—------—

🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»:
👉@mfeqhi
Forwarded From مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
🌟نکات و اشارات🌟

⏺ آیا احادیث اصول کافی نیازمند بررسی سندی نیست؟ (6)



آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی:
🔘کلینی در مقدمه کافی به این نکته اشاره می‌کند که فردی از او درخواست کرده بود که کتابی بنویسد که برای شیعه کافی باشد و مشکلات دینی مردم را حل کند. مرحوم کلینی بعد از نوشتن کتاب به او می‌گوید که هدف او حاصل شده است و کتابی که تقاضا کرده بود نوشته شده است و می‌فرماید:
🔸 و قُلْتَ: إِنَّكَ تُحِبُّ أَنْ يَكُونَ عِندَكَ كِتَابٌ كَافٍ يُجْمَعُ فِيهِ‌ مِنْ جَمِيعِ فُنُونِ عِلْمِ الدِّينِ
و بعد می فرماید:
بِالْآثارِ الصَّحِيحَةِ عَنِ الصَّادِقِينَ عليهم السلام
(البته در مستدرک، الصادقَین علیهما السلام است که اشتباه می‌باشد زیرا کتاب کافی منحصر به روایات صادقَین نیست بلکه از همه‌ی معصومین نقل می‌کند.)

🔹 و السُّنَنِ الْقَائِمَةِ الَّتِي عَلَيْهَا الْعَمَلُ، وَ بِهَا يُؤَدَّى‌ فَرْضُ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- وَ سُنَّةُ نَبيِّهِ صلى الله عليه و آله‌ الی ان قال: وَ قَدْ يَسَّرَ اللَّهُ – وَ لَه الْحَمْدُ – تَأْلِيفَ مَا سَأَلْتَ. وَ أَرْجُو أَنْ يَكُونَ بِحَيْثُ تَوَخَّيْت‌ (همان‌گونه که انتظار داشتی) فَمَهْمَا كَانَ فِيهِ مِنْ تَقْصِيرٍ فَلَمْ تُقَصِّرْ نِيَّتُنَا فِي إِهْدَاءِ النَّصِيحَةِ اذ کانت واجبة لاخواننا لاهل ملتنا (زیرا اهداء نصیحت واجب است.)
خلاصه اینکه کلینی می‌گوید که ما حسن نیّت خود را در تألیف این کتاب عملی کردیم از این رو اگر اشتباهی در جایی باشد به سبب این است که بشر از اشتباه خالی نیست.

🔲 البته در مقدمه‌ی من لا یحضر آمده است که من فقط مطالبی را که عمل می‌کنم نقل می‌کنم؛ اما وحید بهبهانی می‌فرماید: بعدا دیده شده است که ایشان مطابق بعضی از آنها عمل نکرده است از این رو شاید از آن عدول کرده باشد. یعنی ابتدا احادیثی را نقل کرده است که مفتی به او بوده است و بعد در آن تجدید نظر صورت گرفته و به قول دیگری اعتقاد پیدا کرده است.

🔸 باید در نظر داشت که این امری عادی در نوشتن کتاب است که بین ابتدای کتاب تا آخر، برای مؤلف تجدید نظرهایی رخ می دهد. مخصوصا اگر کتابی باشد که در سنین متمادی تألیف شده باشد. از این رو سبکی که انسان در ابتدا اتخاذ می‌کند را معمولا تا انتها ادامه نمی‌دهد. مثلا شیخ در تهذیب ابتدا سندها را نوشته و بعد سندها را به مشیخه موکول کرده است. گاه نویسنده‌ی کتاب هدفی در نظر دارد و بعد از آنچه در نظر داشته است غفلت می‌کند و این امری است که احتمال آن بعید نیست.

از همین رو حاجی نوری می‌فرماید: اگر کسی مقدمه را ابتدا بنوسید و بعد وارد نوشتن کتاب شود، این احتمال در مورد او هست که یا نظرش بعدها تغییر کند و یا از آنچه در مقدمه گفته بود غفلت کرده باشد. ولی اگر کسی مقدمه را بعد از اتمام کتاب بنویسد هیچ یک از دو احتمال بالا در مورد او صحیح نیست.
از عبارت فوق کلینی که می‌فرماید: وَ قَدْ يَسَّرَ اللَّهُ – وَ لَه الْحَمْدُ – تَأْلِيفَ مَا سَأَلْتَ استفاده می‌شود که او مقدمه را بعد از تألیف کتاب نگاشته است.
البته ممکن است او در شهادتی که داده است سهو کرده باشد ولی این هم صحیح نیست زیرا چه بسا او کتاب را از اول تا آخر دوباره بررسی کرده باشد و دیده باشد که مطالب کتاب مطابق نظر و هدف او بوده است. بنابراین شهادت او به مجموع صحیح است و او بعد هم از این شهادت عدول نکرده است.

✅ پاسخ:
اما ممکن است اشکالی در عبارت فوق از کلینی به نظر برسد که بر اساس آن ادعا شود شهادت او مثمر نیست. و آن اینکه اصطلاح صحیح در متقدمین با آنچه در میان متأخرین رایج است متفاوت می‌باشد. متأخرین به حدیثی صحیح می‌گویند که راوی در آن امامی عدل باشد. بنابراین اگر کلینی که جزء متقدمین است شهادت بر صحت داده است صحت به سبک متقدمین از آن استفاده نمی‌شود.


(بخش‌های پیشین این بحث:
1️⃣ https://t.me/mfeqhi/347
2️⃣ https://t.me/mfeqhi/349
3️⃣ https://t.me/mfeqhi/352
4️⃣ https://t.me/mfeqhi/353
5️⃣ https://t.me/mfeqhi/361




▪️برگرفته از : دروس رجال معظم له در سال 62، جلسه 5
#نکات_اشارات
#دروس_رجال
#رجال

—------—

🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»:
👉 @mfeqhi
Forwarded From مرکز فقهی امام محمد باقر علیه السلام
🌟نکات و اشارات🌟

⏺ آیا احادیث اصول کافی نیازمند بررسی سندی نیست؟ (3)


آیت‌الله العظمی شبیری زنجانی:

🔘 صاحب مستدرک برای اعتبار کافی به نکاتی اشاره می‌کند. یکی این است که در مورد کافی گفته شده است: لم یُعمل مثله و یا اجل کتب الشیعة که علامت این است که امتیازاتی که سایر کتب دارد در کافی به مقدار بیشتری وجود دارد و گفته شده است اجل کتب بودن به سبب قدمت آن نیست بلکه به سبب داشتن امتیازات بیشتر است.

✅ پاسخ:
اگر ما بگویم که کتابی از کتاب دیگر بالاتر است و یا شخصی از شخص دیگر اعلم است مراد این نیست که هر چه مزیت در آن کتاب یا آن شخص هست، دیگری هم همه را دارد و ما زاد بر آن هم چیزهای دیگری را دارد. بلکه مراد این است که اگر کتابی پنج امتیاز دارد کتاب دیگر ده امتیاز دارد و بنابراین کتاب دوم بالاتر است. پس معنای جمله مذکور این نیست که کتاب دوم دقیقا همان پنج امتیاز را داشته باشد و پنج امتیاز دیگر نیز اضافه بر آن دارا باشد.

🔹 مثلا اگر فرض کنیم فردی در کتابی بیست حدیث متواتر را جمع آوری کرده باشد بعد بگوییم که کافی اجل کتب شیعه است معنای آن این نیست که تمامی احادیث کافی باید متواتر باشد یا احادیث متواتر آن بیش از بیست باشد. آنچه مراد است این است که کلینی در هدفی که داشته است از ما بقی بهتر عمل کرده است.

🔸 همچنین ممکن است که کسی در مورد علامه مجلسی که بحار الانوار را تنظیم کرده است بگوید: لم یُعمل مثله. زیرا حتی از کلینی هم احادیث بیشتری جمع کرده است ولی مراد این نیست که تمامی روایات بحار صحیح است بلکه مراد این است که علامه در هدفی که داشته که همان جمع آوری تمامی احادیث شیعه بوده است بر دیگران سبقت دارد.

🔹 نتیجه اینکه اجل کتب شیعه اگر کتب اصول بوده، کتاب کافی از آنها مهمتر بوده است زیرا در اصول، فروع و اخلاق حاوی روایات است و روایات صحیح در آن بسیار زیاد است ولی در اصول، بجز چند روایت خاص چیز دیگری استفاده نمی‌شود.



📌 ادامه دارد...


(بخش‌های پیشین این بحث:
1️⃣ https://t.me/mfeqhi/347
2️⃣ https://t.me/mfeqhi/349

▪️برگرفته از : دروس رجال معظم له در سال 62، جسله 4
#نکات_اشارات
#دروس_رجال
#رجال

—------—

🔍 کانال «مرکز فقهی امام محمد باقر(ع)»:
👉 @mfeqhi