@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
اگر فرهنگ مغربزمین نبود...
[ به بهانهٔ ۲۰ مرداد زادروز نادرهٔ دوران مرحوم استاد عباس زریاب خویی]
▪️این مطالب را من برای تخطئهٔ فرهنگ و تمدن خود نمیگویم. این فرهنگ و همهٔ جلوههای آن برای من بسیار گرامی است. اما در این فرهنگ برای پرداختن به تحقیقات تاریخی محض، جایی نبود. کسانی که امروز در ایران خود را محقّق تاریخ میدانند وابسته به فرهنگ ما نیستند بلکه دستپرورده و یا پیرو فرهنگ جدید مغربزمین هستند.
فرهنگ گذشتهٔ ما بیشتر به اصولی توجه داشت که موجب نجات و فلاح انسان در این جهان یا در آخرت باشد و بدیهی است که کوشش در روشن کردن تاریخ هخامنشی و اشکانی از دیدگاه این اصول، اتلاف عمر عزیز است. بزرگان و دانشمندان ما سعی در اصلاح روح و حیات معنوی انسان داشتند و تحقیق در تاریخ فرمانروایان گذشته که در نظر ایشان جباران و ستمکاران بودند، فایدهای نداشت. آنان در نکتهها و شعرها و امثال و روایات و قصص و به نظر عبرت گرفتن و پند آموختن نگاه میکردند و این امر با توجه به مضمون شعر و نکته و محتوای قصه و داستان حاصل میشد، دیگر احتیاج نبود که دربارهٔ گویندهٔ واقعی آن و سال زاد و مرگ او و سفرهای او تحقیق کنند.
کسی که از خط و زبان عیلامی خبر ندارد و خطوط میخی آشوری و بابلی و سومری و اورارتو را نمیتواند بخواند فکر «تحقیق در تاریخ ماد» را باید از سر بیرون کند. برای تحقیق در تاریخ هخامنشیان اطلاع از کتیبههای پارسی باستان (نه از راه ترجمههای مسخ و فسخ و رسخ شده) و زبان یونانی، و زبانهای زندهٔ بزرگ جدید از قبیل انگلیسی و روسی و آلمانی و فرانسه و ایتالیایی برای آگاه شدن از نتایج تحقیقات علمای مغربزمین نهایت ضرورت را دارد.
اگر کسی مدعی شود که هم یونانیان و هم علمای مغربزمین مغرض بودند و هستند و بنابراین نتایج کار ایشان باید به دور انداخته شود، از حقایق امر بیخبر است. این کتیبههای بیستون و تخت جمشید و نقش رستم را ما نخواندهایم، آنها خواندهاند، اگر کتابهای هرودوت و گزنفن و نظایر ایشان نبود ما از هخامنشیان هیچ اطلاعی نداشتیم و بایستی به داستان ضحاک و جمشید بسنده میکردیم چنانکه صد سال پیش مورخان ما میکردند.
گفتگویی دربارهٔ تاریخ ایران
از کتاب «بزمآورد»
[شصت مقاله دربارهٔ تاریخ، فرهنگ و فلسفه]
تألیف دکتر عباس زریاب خویی
#دریغا_زریاب
ادامه دارد...
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
اگر فرهنگ مغربزمین نبود...
[ به بهانهٔ ۲۰ مرداد زادروز نادرهٔ دوران مرحوم استاد عباس زریاب خویی]
▪️این مطالب را من برای تخطئهٔ فرهنگ و تمدن خود نمیگویم. این فرهنگ و همهٔ جلوههای آن برای من بسیار گرامی است. اما در این فرهنگ برای پرداختن به تحقیقات تاریخی محض، جایی نبود. کسانی که امروز در ایران خود را محقّق تاریخ میدانند وابسته به فرهنگ ما نیستند بلکه دستپرورده و یا پیرو فرهنگ جدید مغربزمین هستند.
فرهنگ گذشتهٔ ما بیشتر به اصولی توجه داشت که موجب نجات و فلاح انسان در این جهان یا در آخرت باشد و بدیهی است که کوشش در روشن کردن تاریخ هخامنشی و اشکانی از دیدگاه این اصول، اتلاف عمر عزیز است. بزرگان و دانشمندان ما سعی در اصلاح روح و حیات معنوی انسان داشتند و تحقیق در تاریخ فرمانروایان گذشته که در نظر ایشان جباران و ستمکاران بودند، فایدهای نداشت. آنان در نکتهها و شعرها و امثال و روایات و قصص و به نظر عبرت گرفتن و پند آموختن نگاه میکردند و این امر با توجه به مضمون شعر و نکته و محتوای قصه و داستان حاصل میشد، دیگر احتیاج نبود که دربارهٔ گویندهٔ واقعی آن و سال زاد و مرگ او و سفرهای او تحقیق کنند.
کسی که از خط و زبان عیلامی خبر ندارد و خطوط میخی آشوری و بابلی و سومری و اورارتو را نمیتواند بخواند فکر «تحقیق در تاریخ ماد» را باید از سر بیرون کند. برای تحقیق در تاریخ هخامنشیان اطلاع از کتیبههای پارسی باستان (نه از راه ترجمههای مسخ و فسخ و رسخ شده) و زبان یونانی، و زبانهای زندهٔ بزرگ جدید از قبیل انگلیسی و روسی و آلمانی و فرانسه و ایتالیایی برای آگاه شدن از نتایج تحقیقات علمای مغربزمین نهایت ضرورت را دارد.
اگر کسی مدعی شود که هم یونانیان و هم علمای مغربزمین مغرض بودند و هستند و بنابراین نتایج کار ایشان باید به دور انداخته شود، از حقایق امر بیخبر است. این کتیبههای بیستون و تخت جمشید و نقش رستم را ما نخواندهایم، آنها خواندهاند، اگر کتابهای هرودوت و گزنفن و نظایر ایشان نبود ما از هخامنشیان هیچ اطلاعی نداشتیم و بایستی به داستان ضحاک و جمشید بسنده میکردیم چنانکه صد سال پیش مورخان ما میکردند.
گفتگویی دربارهٔ تاریخ ایران
از کتاب «بزمآورد»
[شصت مقاله دربارهٔ تاریخ، فرهنگ و فلسفه]
تألیف دکتر عباس زریاب خویی
#دریغا_زریاب
ادامه دارد...
https://www.instagram.com/shafiei_kadkani