•
•
@Nosrat_Rahmaani
#نصرت_رحمانییک شاعر عصیانگر، یک شاعر نیمایی
مصاحبه با
#رضا_براهنیتوسط
#محمد_تنگستانیتلفنی با دکتر رضا براهنی صحبت میکردم. پیش از آنکه بحث نصرت رحمانی در میان بیاید، از شعر بلند «اسماعیل»، از شعرهای قدردیده و شناختهشدهٔ براهنی یاد کردم. براهنی گفت: «شعر است دیگر». مثل این بود که گفته باشد «نور چشم است دیگر». بعد کمکم حرف نصرت رحمانی را پیش کشیدم. آیا او بهراستی یک شاعر نیمایی بود؟
_ آقای براهنی، نظرتان درباره شعر نصرت رحمانی چیست؟
_ نصرت علاوه بر اینکه شعر کلاسیک را بهخوبی میشناخت، شعر نیمایی را هم درک کرده بود. کوتاه و بلند کردن مصرعها را از نیما آموخته بود. در آن زمان، شعر فارسی از یک ذات رمانتیک هم برخوردار بود. نصرت از این هم بهخوبی در شعرش استفاده کرده. مثلث مشیری، نادرپور، نصرت رحمانی اصولاً رمانتیسم را بهخوبی در شعر فارسی بهکار گرفته. نصرت اما در رفتوآمدی که با شاعران جدیدتر پیدا کرده بود، خودش را از آن نگاه رمانتیک رهایی داد. به طور کلی دو نوع شعر داشت: چارپارههایی که از شاعرانی مثل فریدون توللی یاد گرفته بود و شعر نیمایی.
_ آیا نصرت رحمانی تحت تأثیر شاملو هم بود؟
_ به نظر من نصرت تحت تأثیر شاملو نبود، بهدلیل اینکه هیچوقت شعر بیوزن نگفت. او اغلب از قراردادهای وزنی که نیما بهوجود آورده بود استفاده میکرد.
_ یعنی نصرت رحمانی «شعر سپید» ندارد؟
_ شاملو در شعرهایی که در ساهای ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ سروده، تحت تأثیر شعر نیما بودهاست. در ادبیات ایران بیخود اسم شعر «بیوزن» را گذاشتند «شعر سپید». «شعر سپید»، هم در زبان فرانسه، هم در زبان انگلیسی، شعری است که وزن دارد ولی قافیه ندارد. «بودن یا نبودن» شکسپیر در وزن آزاد یا «بلنکورس» (Blank verse) نوشته شده. در زبان فارسی این اصطلاح را ترجمه کردهاند: «شعر سپید»، بعد هم تبدیلش کردند به شعر بیوزن. نمونهٔ عالی شعر آزاد، خود نیماست. نیما البته چارپاره هم گفته. اصولاً دو شاخهٔ شعری از نیما منشعب شده که یکی از این دو شاخه چارپارهسازی است. بعضیها مثل نادر نادرپور و نصرت رحمانی و حتی در ابتدا احمد شاملو شعرهایی به شکل چارپاره گفتهاند. من هم یکی دو تا چارپاره گفتم که بعد پاره کردم و دور ریختم.
_ شما با نصرت رحمانی چگونه آشنا شدید؟
_ تازه به تهران آمده بودم و دوران سربازیام را میگذراندم که با نصرت رحمانی آشنا شدم. گاهی میرفتم کافه نادری، یا کافه پیروز، شاعران و نویسندهها را میدیدم که یکی از آنها هم نصرت رحمانی بود. برای هم شعر میخواندیم. شعر خواندنش جور خاصی بود. خوشم میآمد از شعر خواندنش. با لحنی رقیق و در همان حال صدای قَوی شعر میخواند و یکذره هم روی بعضی از کلمات تأکید میکرد. نصرت در شعر، ریسک میکرد و آن ریسکها به نظر من جذابش میکرد و شعر او را از چارچوبهای قراردادی بیرون میآورد. در تقطیع شعر به خوبی عمل میکرد. چندین بار هم نیما را دیده بود و شعرهایش را برای او خوانده بود.
_ شخصیت نصرت رحمانی چگونه بود؟
_ نصرت عصبیتهای خاصی داشت ولی آدم صادقی بود. لوطیمسلک هم بود. رویهمرفته روراست بود. در ذاتش درونگرایی نبود، پس زود عصبانی میشد و به همان سرعت فراموش میکرد. وقتی کسی جوک خوبی تعریف میکرد، غش میکرد از خنده.
_ شهرت نصرت، چهقدر مدیون شخصیت سیاسی و حزبی نصرت بود و چهقدر مدیون شخصیت ادبی و تفکر شعریاش؟
_ نصرت رحمانی هیچوقت آدم حزبی نبود. نصرت را میشود شباهت داد به شاعران نسل «بیت»؛ شاعرانی که عصیان داشتند. این خیزش از انگلیس و فرانسه شروع شد و بعد کشیده شد به آمریکا. آلن گینزبرگ که از دوستان من هم بود، از شاعران شاخص این خیزش اعتراضی است. شاعر برجستهای بود، اما بسیار عاصی بود، هم از نظر نوع کلامی که بهکار میبرد، و هم از نظر موضعی که میگرفت در برابر خفقان.
_ شعر نصرت رحمانی در سیاهی و تباهی فرورفته. آیا اعتیاد او به تریاک، فضای شعرش را هم سیاه کرده بود؟
_ اعتیاد به برخی از شاعران و شعرشان لطمه زد و با اینحال بعضی از شعرهای این شاعران در ادبیات نمونههای درخشانی شدند.
مصاحبه با
#رضا_براهنیویژهنامهٔ
#نصرت_رحمانیزیر نظر
#حسین_نوشآذر و
#محمد_تنگستانیسایت ایرانوایر، صفحات ۱۴ _ ۱۵.
ـــــــــــــــــــــــ
@Nosrat_Rahmaani
•
•