پلی بر رودخانۀ درینا
#ایوآندریچ
ترجمۀ #رضا_براهنی
@litera9
Forwarded From ادبیاتliterature9@
@literature9

آقای گلشیری، کمی از این کلیات خارج شویم. می‌خواهم نظرتان را راجع به سه چهره مطرح ادبیات معاصر بپرسم:
آقای دولت‌آبادی، خانم دانشور و آقای براهنی.
در مورد #سیمین_دانشور صحبت‌هایم را کرده‌ام. از داستان‌های ایشان خوشم نمی‌آید. یکی دو تایش را بد می‌دانم و به نظر من کاش در نمی‌آمد. ولی خانم دانشور وحشت دارد که یک کتابی بماند ولی نباید وحشت داشته باشد. اشکالی ندارد یک نویسنده «یک‌کتابی» باشد. البته دانشور بیش از یک کتاب دارد. چند داستان کوتاه درخشان دارد. تجدید چاپ داستان‌های بیست‌سی‌سال پیش و ضعیف فایده‌ای ندارد. همه دارند او را تحسین می‌کنند. من هم همین طور. چون استاد همه ما هستند ولی من ضعفش را می‌گویم. خواننده‌هایش هم بیخودی به او تعارف نکنند.

در مورد #محمود_دولت_آبادی هم قبلا گفته‌ام. «جای خالی سلوچ» را تأیید می‌کنم البته با دویست صفحه حذف. بقیه کارهایش بی‌ارزش است، یعنی کار اساسی نیست. در مورد «کلیدر گفتم، امروز هم تثبیت شده، نقالی و زیاده‌گویی است. قرن هجدهمی است. کار بعدش هم شکست مطلق بود، یعنی «روزگار سپری شده مردمان سالخورده» به نظر من «روزگار سپری شده» رمان‌نویس بود. دولت آبادی به جای اینکه برگردد و به شیوه‌های من داستان بنویسد، باید جای خالی سلوچ را ادامه می‌داد. متأسفانه بی‌دلیل مَرعوب من شد. خواست تکنیک تازه‌ای به کار ببرد در حالی که اصلا این کاره نیست. جای خالی سلوچ دولت آبادی جزو بهترین داستان‌های ایرانی است. دولت آبادی یک داستان‌نویس ایرانی است و من با او هیچ مشکلی ندارم.

اما کار #رضا_براهنی اصلا برای من جدی نیست. کتاب اخیرش را من تا صفحه پنجاه خواندم و دیدم کلا زیاد است. بعد دوستان به من گفتند بقیه‌اش را بخوان. حالا می‌گویم چشم؛ بقیه‌اش را هم می خوانم ولی پنجاه صفحه اول زائد است. بی‌معنی است. ساده‌ترین معیار من برای خواندن داستان این است که اول ببینم نویسنده فارسی می‌داند یا نه. بعد نگاه می‌کنم ببینم چقدر زیادی نوشته، کار آخیر آقای براهنی همین پنجاه صفحه‌ای که خواندم از هر سه سطر دو سطرش اضافی است و واقعا می‌توانم ثابت کنم. من به خود براهنی هم گفته‌ام که چرا هُل می‌زنی؟ چرا این قدر پرگویی می‌کنی و چرا اینقدر پُر می‌نویسی؟ چرا در هر مجله باید عکست باشد؟ شعرت باشد؟ چرا هر سال باید یک کار جدیدی در بیاوری؟ ممکن است بگویند به خاطر زندگی و مالیات و این حرفها، ولی من می‌گویم برای امرار معاش، شغل‌های دیگری هم وجود دارد که شرافتمندانه‌تر است. اینها به نظر من دلیل نمی‌شود. من در ادبیات بی‌رحمم و با کسی تعارف تکه پاره نمی‌کنم. وقتی می‌گویم پنجاه صفحه این رمان زیادی است، واقعا زیادی است. بعد داخل متن که می‌شوم می‌بینم دعوایی را که با من دارد، در داستان می‌خواهد تصفیه کند. اسم کاراکترش را می‌گذارد هوشنگ. چهره‌اش را هم وصف می‌کند و بعد حرف‌هایی را هم به او نسبت می‌دهد...!

گفتگوی #میترا_شجاعی با #هوشنگ_گلشیری
تاریخ گفتگو نامعلوم
تاریخ انتشار : مهرماه 1379
دنا
Forwarded From آوازی در فرجام[کارنامه نُصرت رحمانی]



@Nosrat_Rahmaani

#نصرت_رحمانی
یک شاعر عصیانگر، یک شاعر نیمایی
مصاحبه با #رضا_براهنی
توسط #محمد_تنگستانی

تلفنی با دکتر رضا براهنی صحبت می‌کردم. پیش از آن‌که بحث نصرت رحمانی در میان بیاید، از شعر بلند «اسماعیل»، از شعرهای قدردیده و شناخته‌شدهٔ براهنی یاد کردم. براهنی گفت: «شعر است دیگر». مثل این بود که گفته باشد «نور چشم است دیگر». بعد کم‌کم حرف نصرت رحمانی را پیش کشیدم. آیا او به‌راستی یک شاعر نیمایی بود؟

_ آقای براهنی، نظرتان درباره شعر نصرت رحمانی چیست؟

_ نصرت علاوه بر این‌که شعر کلاسیک را به‌خوبی می‌شناخت، شعر نیمایی را هم درک کرده بود. کوتاه و بلند کردن مصرع‌ها را از نیما آموخته بود. در آن زمان، شعر فارسی از یک ذات رمانتیک هم برخوردار بود. نصرت از این هم به‌خوبی در شعرش استفاده کرده. مثلث مشیری، نادرپور، نصرت رحمانی اصولاً رمانتیسم را به‌خوبی در شعر فارسی به‌کار گرفته. نصرت اما در رفت‌وآمدی که با شاعران جدید‌تر پیدا کرده بود، خودش را از آن نگاه رمانتیک رهایی داد. به ‌طور کلی‌ دو نوع شعر داشت: چارپاره‌هایی که از شاعرانی مثل فریدون توللی یاد گرفته بود و شعر نیمایی.

_ آیا نصرت رحمانی تحت تأثیر شاملو هم بود؟

_ به ‌نظر من نصرت تحت تأثیر شاملو نبود، به‌دلیل این‌که هیچ‌وقت شعر بی‌وزن نگفت. او اغلب از قرارد‌ادهای وزنی که نیما به‌وجود آورده بود استفاده می‌کرد.

_ یعنی نصرت رحمانی «شعر سپید» ندارد؟

_ شاملو در شعر‌هایی که در سا‌های ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ سروده، تحت تأثیر شعر نیما بوده‌است. در ادبیات ایران بی‌خود اسم شعر «بی‌وزن» را گذاشتند «شعر سپید». «شعر سپید»، هم در زبان فرانسه، هم در زبان انگلیسی‌، شعری‌ است که وزن دارد ولی‌ قافیه ندارد. «بودن یا نبودن» شکسپیر در وزن آزاد یا «بلنک‌ورس» (Blank verse) نوشته شده. در زبان فارسی این اصطلاح را ترجمه کرده‌اند: «شعر سپید»، بعد هم تبدیلش کردند به شعر بی‌وزن. نمونه‌ٔ عالی شعر آزاد، خود نیماست. نیما البته چارپاره هم گفته. اصولاً دو شاخهٔ شعری از نیما منشعب شده که یکی از این دو شاخه‌ چارپاره‌سازی‌ است. بعضی‌‌ها مثل نادر نادرپور و نصرت رحمانی و حتی در ابتدا احمد شاملو شعرهایی به شکل چارپاره گفته‌اند. من هم یکی‌ دو تا چارپاره گفتم که بعد پاره کردم و دور ریختم.

_ شما با نصرت رحمانی چگونه آشنا شدید؟

_ تازه به تهران آمده بودم و دوران سربازی‌ام را می‌گذراندم که با نصرت رحمانی آشنا شدم. گاهی‌ می‌رفتم کافه نادری، یا کافه پیروز، شاعران و نویسنده‌ها را می‌دیدم که یکی از آن‌ها هم نصرت رحمانی بود. برای هم‌ شعر می‌خواندیم. شعر خواندنش ‌جور خاصی‌ بود. خوشم می‌‌آمد از شعر خواندنش. با لحنی رقیق و در همان حال صدای قَوی شعر می‌خواند و یک‌ذره هم روی بعضی از کلمات تأکید می‌کرد. نصرت در شعر، ریسک می‌کرد و آن ریسک‌ها به ‌نظر من جذابش می‌کرد و شعر او را از چارچوب‌های قراردادی بیرون می‌آورد. در تقطیع شعر به خوبی عمل می‌کرد. چندین‌ بار هم نیما را دیده بود و شعر‌هایش را برای او خوانده بود.

_ شخصیت نصرت رحمانی چگونه بود؟

_ نصرت عصبیت‌های خاصی‌ داشت ولی‌ آدم صادقی بود. لوطی‌مسلک هم بود. روی‌هم‌رفته روراست بود. در ذاتش درون‌گرایی نبود، پس زود عصبانی‌ می‌شد و به‌‌ همان سرعت فراموش می‌کرد. وقتی‌‌ کسی جوک خوبی تعریف می‌کرد، غش می‌کرد از خنده.

_ شهرت نصرت، چه‌قدر مدیون شخصیت سیاسی و حزبی نصرت بود و چه‌قدر مدیون شخصیت ادبی‌ و تفکر شعری‌اش؟

_ نصرت رحمانی هیچ‌وقت آدم حزبی نبود. نصرت را می‌شود شباهت داد به شاعران نسل «بیت»؛ شاعرانی که عصیان داشتند. این خیزش از انگلیس و فرانسه شروع شد و بعد کشیده شد به آمریکا. آلن گینزبرگ که از دوستان من هم بود، از شاعران شاخص این خیزش اعتراضی است. شاعر برجسته‌ای بود، اما بسیار عاصی بود، هم از نظر نوع کلامی که به‌کار می‌برد، و هم از نظر موضعی که می‌گرفت در برابر خفقان.

_ شعر نصرت رحمانی در سیاهی و تباهی فرورفته. آیا اعتیاد او به تریاک، فضای شعرش را هم سیاه کرده بود؟

_ اعتیاد به برخی‌ از شاعران و شعرشان لطمه‌ زد و با این‌حال بعضی‌ از شعرهای این شاعران در ادبیات نمونه‌های درخشانی شدند.


مصاحبه با #رضا_براهنی
ویژه‌نامهٔ #نصرت_رحمانی
زیر نظر #حسین_نوش‌آذر و #محمد_تنگستانی
سایت ایران‌وایر، صفحات ۱۴ _ ۱۵.
ـــــــــــــــــــــــ

@Nosrat_Rahmaani