از کـوفه برون آیید،
در تفـرقه پوسـیدیم
از «اشـهد ان مـولا» ،
مـا هیچ نفهمیدیم
با نـام عـلی بردند،
با نـام عـلی خـوردند
ما چشم فروبستیم،
در همهمه خوابیدیم
پشت «هُبل» و «عُزّی»،
از نام علی لرزید
جنس تن ما ازچیست؟
کز او نهراسیدیم
او نان شب خـود را،
میداد بـه مسکینان
مـا نان گـــدا را هـم،
در بادیـه دزدیدیم
جز خرقه نپوشـیدیم،
جز مهر نبوســیدیم
از بحر عـلی امـا،
یک قطـره ننوشــیدیم
شمشیر عــلی ناحق
بر سینه نمیرقصـید
مـا پیـــرو او بـا تیـغ،
بر قافـلـه تازیـدیم
آیین علی این نیست،
ابزارعلی دین نیست
یک عمر در این منزل،
جز بت نپرستیدیم
او بـود که صـد طوفان
از جای نمیبردش
ماییـم که با یک باد،
صد دایره چرخیدیم...
#روزبه_بمانی
در تفـرقه پوسـیدیم
از «اشـهد ان مـولا» ،
مـا هیچ نفهمیدیم
با نـام عـلی بردند،
با نـام عـلی خـوردند
ما چشم فروبستیم،
در همهمه خوابیدیم
پشت «هُبل» و «عُزّی»،
از نام علی لرزید
جنس تن ما ازچیست؟
کز او نهراسیدیم
او نان شب خـود را،
میداد بـه مسکینان
مـا نان گـــدا را هـم،
در بادیـه دزدیدیم
جز خرقه نپوشـیدیم،
جز مهر نبوســیدیم
از بحر عـلی امـا،
یک قطـره ننوشــیدیم
شمشیر عــلی ناحق
بر سینه نمیرقصـید
مـا پیـــرو او بـا تیـغ،
بر قافـلـه تازیـدیم
آیین علی این نیست،
ابزارعلی دین نیست
یک عمر در این منزل،
جز بت نپرستیدیم
او بـود که صـد طوفان
از جای نمیبردش
ماییـم که با یک باد،
صد دایره چرخیدیم...
#روزبه_بمانی