Forwarded From جوادهاشمی"تربت"
👆۲۹ اسفند: سال‌روز درگذشت #ریاضی_یزدی.

🌷او از مشاهیر شاعران آیینی و ملک‌الشّعرای آستان #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها بود.

🌿پدرش سیّد ابراهیم نام داشت. طبع شعر از نوجوانی در او آشکار گشت. تا ۱۶ سالگی در یزد به تحصیل علوم دینی و حوزوی پرداخت. در ۱۷ سالگی به اصفهان سفر کرد و با توقّف یک ساله موفّق به کسب سیکل اوّل شد. سپس به خدمت نظام درآمد و بعد از آن بار سفر به تهران بست و در دانشکده معقول و منقول دانشگاه تهران در رشته‌ی الهیّات به تحصیل پرداخت و به کسب مدرک کارشناسی علوم تربیتی نائل آمد.

🔸پس از اخذ لیسانس در دانشگاه تهران، صاحب جمع اموال دانشکده پزشکی شد و سالیانی در این منصب بود تا بازنشسته شد.

◼️متولّد ۱۲۹۰ش یزد و متوفّی ۲۹ اسفند ۱۳۶۰ که در قبرستان ابن بابویه دفن شد.

✳️دو قصیده‌ی او بر درهای حرم #حضرت_امام_رضا_علیه‌السلام و یک قصیده در کتیبه‌ی بالاسر حرم #حضرت_معصومه_سلام‌الله‌علیها منقوش است.

(به نیابتش برای فرج، صلوات)

#ریاضی_یزدی
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
Forwarded From جوادهاشمی"تربت"
💠۴ #رباعی با یک #ضرب‌المثل💠

⚛چقدر باید شعر دیده باشی تا این چهار استقبال را بیابی😉

چون ذات علی، ولیّ حق، مظهر هوست
گر نام ورا خدا علی خواند نکوست
در خانه‌ی حق، علی به دنیا آمد
"از کوزه همان برون تراود که در اوست"
#ریاضی_یزدی
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹

دریاست علیّ و جمله هستی چون جوست
مغز است همه علیّ و عالم همه پوست
در کعبه اگر علی به دنیا آمد
"از کوزه همان برون تراود که در اوست"
#حسین_آزادگان
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹

تا حبّ علی مرا بُوَد در رگ و پوست
رنجم ندهد سرزنش دشمن و دوست
جز نام علی، لب به سخن وا نکنم
"از کوزه همان برون تراود که در اوست"
#محمدعلی_مردانی
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹

گفتم به خرد: ای که تو را رأی نکوست!
آثار خداست در علی یا هُوَ هوست؟
گفتا به خدا! که او خدا نیست ولی
"از کوزه همان برون تراود که در اوست"
#پرتو_اصفهانی (ظاهرا")
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹

#اميرالمؤمنين_حضرت_علی_علیه‌السلام
#بازنشر
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
Forwarded From دعبل
#پیامبر_اعظم_صلی_الله_علیه_وآله
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#ریاضی_یزدی

ماه صفرگذشت وافق رنگ دیگرست
عالم سیاه پوش به سوگ سه سرورست

ذرّات غم نشسته به رخسارآفتاب
ازداغ آن که بردوجهان سایه گسترست

زمزم هنوز زمزمه دارد به زیر لب
وز سیل اشک وخون جگرچشم اوترست

سنگ حجرزداغ دل قبله قیرگون
کعبه سیاه پوش عزا،پای تاسرست

ماه عزای زادهء طاها و هل اتی
دوم امام وروشنی چشم حیدرست

شدسرخ چهرهءشفق ازقطره قطره خون؟
یاپاره پارهءجگرسبط اکبرست؟

ماه شهادت شه دنیا و دین رضا
سلطان ارتضاکه نگهبان کشورست

زهرجفاچه بادل شمس الشموس کرد
درطوس هم مصیبت عظمای دیگرست

ماه سقیفه آمد و افروخت آتشی
که دودآن به چشم بشرتابه محشرست

داغ سقیفه معجز شقّ القمر نمود
این معجزه زشقّ قمر نیز برترست

خودماه چیست؟یک کرهءکوچکی زخاک
درپیش کاینات زیک ذرِّه کمترست

آن جادونیمه شدمه وپیوندیافت باز
اعجازهم زشخص شخیص پیمبرست

اینجاکتاب وعترت،ازهم جداشدند
این ثقل اکبرآمدوآن ثقل اصغرست

شددست مرتضی زکتاب خدا جدا
این یک کتاب داوروآن دست داورست

جزراه اوبه سوی خداوندراه نیست
یعنی که شهرعلم نبی را،علی،درست

ازپشت در،طنین صدامیرسدبه گوش
خاکم به سر که نالهءزهرای اطهرست

آن هم دری که روح امین اذن میگرفت
والله جای گفتن الله اکبرست

گویندتهمتی ست که ماشیعه میزنیم
پس آتش خیام حسین ازچه اخگرست؟

راه علی بپوی«ریاضی»که آن ولی
خلق خدای رابه خداوندرهبرست

@deabelnews
🔹