Forwarded From دعبل
حضرت‌زینب سلام الله علیها
غلامرضاسازگار

دختر علم و کمال مادر صبر و رضاست
یک حسن ویک حسین یک علی مرتضاست
فاطمه ی دومی در بغل مصطفاست
هرسخنش یا حسین هر نفسش یا اخاست

فاضله و عالمه، فاطمه ی فاطمه
قبله ی جان همه، بر لب او زمزمه
زمزمه اش برده دل از شه گلگون کفن

آینه ی پنج تن طلعت زهرائیش
می برد از خلق، دل خلقت طاهائیش
سینه ی صحرایی و دیده ی دریائیش
همره مادر رواست ام ابیهائیش

صبر علمدار او، حلم گرفتار او
داغ شرر بار او، درد خریدار او
عصمت و زهد و حیا بر تن او پیرهن

از شب میلاد بود شعله ی تاب و تبش
پیشتر از جد و باب خوانده خدا زینبش
قصه ی کرببلا زمزمه ی هر شبش
فاطمه از جان و دل بوسه زند بر لبش

روح وروانش حسین،تاب وتوانش حسین
جان و جهانش حسین، ورد زبانش حسین
نطق و بیان علی در نفسش موج زن

عشق سرافراز او صبر زمینگیر او
اشک شب فاطمه ریخته در شیر او
زخم شهیدان عشق آیه ی تطهیر او
آیه ی بالای نی تشنه ی تفسیر او

درس نیاموخته، شمع صفت سوخته
چهره بر افروخته، دیده به ره دوخته
تا چه شبی با حسین کوچ کند از وطن

خون خدا شهر عشق زینب کبری درش
فخر کند فاطمه خوانم اگر کوثرش
شجاعت از حیدر و شهامت از مادرش
بر سر نی آفتاب گشته به دور سرش

کوفه کشد انتظار، می دهد از کف قرار
تا که شود آشکار، صبح وصال دو یار
گردش خورشید و ماه بین دو صد انجمن

ای هدف انبیاء زنده ز ایثار تو
چشم خدا نوک نی طالب دیدار تو
سرخی خون حسین زینت رخسار تو
معجزه ی حیدری منطق و گفتار تو

حیدر را حیدری، کوثر را کوثری
قرآن را منظری، زهرای دیگری
در ادب و در کمال در عمل و در سخن

هر که حسینی بود فطرت او زینبی ست
زنی که با عفت ست عفت او زینبی ست
حجاب اوزینبی‌ست عصمت اوزینبی ست
همت اوزینبی ست غیرت او زینبی ست

تو روح را مکتبی، تو علم را کوکبی
تو زین امّ و ابی، تو زینبی زینبی
زینب ظالم ستیز زینب دشمن شکن

فاطمه و احمد و پنج امام همام
از تو به اوج جلال گرفته اند احترام
نیست عجب گر خدا بر تو رساند سلام
صبر تو در قتلگاه خرید جان امام

تو زینبی کیستی؟، حور، ملک، چیستی؟
چو فاطمه زیستی، اگر تو او نیستی
چگونه نازد حسین به صبرت ای ممتحن

تو از چهل مرز عشق به شام کردی سفر
تو هر قدم داشتی نوید فتح و ظفر
در اختیارت قضا در اقتدارت قدر
به هیفده آفتاب رخ منیرت قمر

به سینه ات چنگ ها، به پیکرت سنگ ها
به عارضت رنگ ها، در همه ی جنگ ها
زنی نداده چو تو شکست بر اهرمن

تو مصحف کربلا تو آیت محکمی
تو دختر فاطمه تو مادر عالمی
تو در کلاس رضا فراتر از مریمی
تو آبروی حسین به موج درد و غمی

خون خجل از روی تو، صبر ثنا گوی تو
دشت بلا کوی تو، مقاومت خوی تو
تو در قیام حسین چو جانی اندر بدن

تو آفتاب حجاز تو ماه ویرانه ای
تو در کنار حسین چراغ هر خانه ای
تو لاله ی فاطمه بین دو ریحانه ای
تو بانگ خشم خدا به پور مرجانه ای

شفای جانها دمت، جهان محیط غمت
ثنای عالم کمت، چه آورد «میثمت»
ثنای همچون تویی کجابودحدّ من

#سازگار


@daebelnews
Forwarded From دعبل
حضرت زینب سلام الله علیها غلامرضاسازگار

حجاب فاطمه ازچادرش نموداراست
ز کودکی به علی مثل مادرش یار است
مقام ام‌ابیهایی‌اش سزاوار است
چو ذوالفقار، زبانش به خطبه کرار است
حسین از وی و وی ازحسین،سرشار است
نماز نافله‌اش را خدا خریدار است

زهی نماز شب آن حقیقت زهرا
که سیدالشهدا گفت التماس دعا

جمال اوست به چشم علی تماشایی
خطابه‌‌هاش همه حیدری و زهرایی
نکرده شوی بود مادر شکیبایی
گرفته سایه‌اش از آفتاب زیبایی
نهاده چهر به خاک درش توانایی
نخوانده درس، معلم بود به دانایی

ز خردسالی پرواز کرده تا حیدر
به ذوالفقار زبانش نوشته یا حیدر

در آسمان علی اختری چنین باید
ز کوثر نبوی کوثری چنین باید
کنار خون خدا خواهری چنین باید
به حلم وصبر و رضا مادری چنین باید
به بانوان جهان رهبری چنین باید
به حق که فاطمه، دختری چنین باید

نه صبر رفت زدستش؛به صبر فرمان داد
کنار مقتل خون بر امام خود جان داد

توکیستی که علی‌گونه رهبری کردی؟
به صبر و همت و ایثار، مادری کردی
سلام بر تو که خون را پیمبری کردی
تو با خطابه‌‌ات اعجاز حیدری کردی
تو با امام شهیدان برابری کردی
تو مثل فاطمه اسلام‌پروری کردی

حسین،فلک نجات است وناخداش تویی
علی زبان خدا باشد و صداش تویی

سلام برتو که تو هم فرشته هم بشری
سلام برتو که هم تیغ خشم وهم سپری
سلام بر تو که در صبر، مادر و پدری
سلام بر تو که بر هفت شهر نور،دری
سلام بر تو که در بحر معرفت گهری
سلام بر تو که تیغ زبان دادگری

سلام بر تو که آیینۀ حسینی تو
شرار سوختۀ سینۀ حسینی تو

تو مثل مادر خود بی‌نهایتی زینب
تو کل کرب‌ و‌ بلا را حکایتی زینب
تو چون حسین،چراغ هدایتی زینب
تو در صحیفۀ ایثار، آیتی زینب
تو بحر موج‌فزای عنایتی زینب
تو فوق مدح و ثنا و روایتی زینب

مصائب تو به چشمت قلیل بود قلیل
سر بریده به چشمت جمیل بود جمیل

صدای توست صدای خدای ذوالمنت
سلام گرم همه انبیا به جان و تنت
زبان تو تبر و خطبه‌های بت‌شکنت
روان و روح بزرگ علی‌ست در بدنت
یزید، لاشۀ مردار گشت با سخنت
حسین بوسه زد از زیر چوب بر دهنت

هماره تا که بود آب و خاک و آتش و باد
نثار خاک رهت اشک چشم «میثم»باد!


#سازگار
#حضرت_زینب

#deabelnews
Forwarded From دعبل
حضرت زینب سلام الله علیها

امشب خدا به کوثر خود داد کوثری
در بر گرفته فاطمه زهرای دیگری
یا این که در لباس زن آمد پیمبری
یا اینکه حق به حیدر خودداد حیدری

این شیردختری‌ست که شمشیرحیدر ست
سر تا قدم امام حسین مکررست

این پاک تر ز حاجر و حوا و مریم است
سر تا قدم صحیفۀ آیات محکم است
در وصف او مدیحۀ جن و بشر کم است
ام المصائب است نه ام المحرم است

این سیب سرخ باغ بهشت محمد است
آب و گلش تمام سرشت محمد است

زهراست جان احمدواین جان فاطمه ست
ریحانۀ محمد و ریحان فاطمه ست
طاها و قدر و کوثر و فرقان فاطمه ست
گویی تمام وحی به دامان فاطمه ست

تنها فهیمه ای که ندیده مفهمه
از کودکی است عالمۀ بی معلمه

بی او درخت سبز ولایت ثمر نداشت
دریای آرزوی نبوت گهر نداشت
انگار روز حادثه کم از پدر نداشت
الحق که صبرمادر از این خوب تر نداشت

وقت سکوت هم نفسش انفجار بود
شمشیر اگر نداشت خودش ذوالفقار بود

ام الکتاب صبر و رضا کیست زینب ست
فصل الخطاب کرب وبلاکیست زینب ست
فریاد خون خون خدا کیست زینب ست
آیینۀ حسین نما کیست زینب ست

زینب که لحظه لحظه شده غرق درحسین
در گاهواره چشم گشوده است بر حسین

زینب که چشم یوسف زهرابسوی اوست
حبل المتین شیر خدا تار موی اوست
آیینۀ جمال خداوند روی اوست
هرجا حسین جلوه کند گفتگوی اوست
آبی که دارد آبرو از خاک کوی اوست

زین اب است و زین رسول خداست این
آیینه دار عرصۀ کرب و بلاست این

زینب زنی که بوده به مردان امامتش
اعجاز سید الشهدا در کرامتش
هر روز هست روز بزرگ قیامتش
دین سرفراز آمده در ظل قامتش

با خون نوشته اند شهیدان مکتبی
زینب حسینی است و حسین است زینبی

غلامرضا سازگار "میثم"
#حضرت_زینب
#سازگار

@deabelnews