? توجه به لکنت زبان در ادبیات منظوم فارسی
?
#حامد_اعتصامتنها ۲۰ سال از اختصاص روزی جهانی به دارندگانِ
#لکنت_زبان میگذرد. هرچند تصور یک ایرانیِ الکن در عصر
#هخامنشی هنگام تلفّظ واژهی «خْخْخْشایَیَیَیَثیَهْ» (شاه) یا «اَاَاَاَرتَتَتَتَخْشِشِشِری پاپاپاپکان» (اردشیرِ بابکان) در دورهی
#ساسانیان کمی غریب و چهبسا خندهدار باشد، این
#اختلال_گفتاری، قطعاً پدیدهای نوظهور یا مدرن نیست و در سدهها و هزارههای قبل هم وجود داشته؛ اما تا جایی که نگارنده خبر دارد، سندی مکتوب یا مصوّر از توجه به این اختلال گفتاری از زمانهای دور به زمانهی ما نرسیده است.
خوشبختانه یک نمونه از توجه به
#لکنت را در
#ادبیات_منظوم_فارسی دورهی قاجار سراغ داریم.
#قاآنی_شیرازی، شاعر خوشقریحهی دربار فتحعلیشاه، محمدشاه و ناصرالدینشاه –که افزون بر تبحر در فقه و ادب و ریاضیات به زبان فرانسه نیز آشنا بوده– گفتوگوی پیرمردی و کودکی الکن را به نظم درآورده که هم طنزی است ناب هم سندی تاریخی که فواید فرهنگی و اجتماعی دارد (از جمله «شاهد»ی است بر رواجِ «شاهدبازی» و «خوارداشتِ جنسِ مونّث» در جامعهی
#مردسالارِ #جمالپرستِ ایران). بررسی بازتاب لکنت زبان در ادبیات مللِ دیگر و نحوهی مواجهه با آن در طول تاریخ نیز جالب است و موضوع پژوهشی درازدامن.
?
پیرکی لال سحرگاه به طفلی اَلکن
میشنیدم که بدیننوع همیراند سخن:
کهیْ ز زلفَت صُصُصُبحَم شاشاشام تاریک
ویْ ز چهرَت شاشاشامم صُصُصُبحِ روشن
تتتریاکی ام و بی شششهدِ للبت
صصبر و تاتاتابم رررفت از تتتن!
طفل گفتا: مَمَمَن را تُتُو تقلید مکن
گُگُگُم شو ز بَرَم ای کککمتر از زن!
میمیمیخواهی مُمُشتی به ککلّت بزنم
که بیفتد مَمَمغزَت میمیانِ ددهن؟!
پیر گفتا: وووالله که معلومست این
که که زادم منِ بیچاره ز مادر الکن
هههفتاد و ههشتاد و سه سالست فزون
گگگنگ و لالالال ام به خَخَلاقِ زَمَن
طفل گفتا: خُخُدا را صَصَدبار شُشُکر
که برَستم به جهان از مَمَلال و مِمِحن
مَمَمَن هم گگگنگ ام مممثلِ توتوتو
توتوتو هم گگگنگ ای مممثلِ مَمَمَن
• @zinkelkexialangiz •