Forwarded From " كِلكِســتان "
چون مَه شعبان ز سفر در رسید
مژده ی میلاد مکرّر رسید
سه گُلِ خورشید و دو قرص قمر
پنج گهر از صدفِ یک پدر
و ان صدف، او خود گهر بی مثال
داده به دریای خلایق جمال
سوم شعبان گهری زاده شد
اُسوه و الگوی هر آزاده شد
در حق او گفت گلِ سر سبد
احمدِ مُرسَل که نیایَش بُوِد
او زِ من است و من از اویم وجود
اوست مرا جمله ی بود و نبود
هست حسین آن گل عالی صفات
نور هُدا، کشتی راه نجات
راهبر و هادیِ اهل یقین
سروَر و سالار شهیدان دین
در خَمِ بُحبوحه ی کرب و بلا
کرد چه غوغای فتوّت به پا
مِهر پسر قامت او را شکست!
لیک از آن عرصه نه برداشت دست
بر اثرِ تیر که زد بد نهاد
غنچه ی شش ماهه به خاک او فتاد
ذکر مصیبت نَبُود چون مجال
جای دگر باز کنم این مَقال
ورنه که هرگُل به شهادت رسید!
زخم دلش رو به نهایت رسید
هرقدمی را که به میدان نهاد
لاله گُلی دید که پرپر فُتاد
عاقبت آن سروِ تمنّای دوست
داد سرش را به تماشای دوست!

#مثنوي
#ميلاد_امام_حسين (عليه السلام)
#سيد_مهدي_صدرالحفاظي

@Kelkestan
@Shahrah
Forwarded From " كِلكِســتان "
علی قطب میان آسیاب است!
(بخش اول)

▪️علی را با همه اوصاف بسیار
چگونه می توان گفتن، شنیدن؟
توان خواندن اگر یک یک فضایل
"شنیدن کی بود مانند دیدن"

علی قطب میان آسیاب است
چه ها جوشید از آن چشمه ی راز!
علی در آسمانِ علم و دانش
کسی چون او نخواهدداشت پرواز

▪️دگر مام فلک چون او نزاید
به مانندش بیاوردن عقیم است
خدا مردی که جز حق را نمی دید
سزاوار او چنین در این حریم است!

همان مردی که جز زهرا نباشد
برای او کسی هم قدر و همسان
نباشد بهر زهرا نیز مردی
چو حیدر همدل و هم رتبه هم شان

▪️همان مردی که از دنیای صد رنگ
طعامش نان جو، آب و نمک بود
اگر می خواست او از مغز گنجشک
برای خود غذا، نه جای شک بود!

همان مردی که در آدینه ای ظهر
چو خطبه خواند، پیراهن‌ تکان داد
تعجب کرد طفلی با پدر گفت
پدر پیراهن خیسش نشان داد

▪️که او با این مقام، امّا که دارد
همان یک پیرهن آن هم نیرزد
علی آن را بشُسته کرده بر تن
تکانش می دهد تاخشک گردد

همان مردی که چون شب جمله خفتند
به دوشش نان و خرما سوی اَیتام
به بستر چون گرسنه سر گذارند
نمی گردد علی آنگاه آرام

▪️همان مردی که درفضلش نبی گفت:
که دانش را منم شهر و علی در
هر آن کس خواهد آید داخل شهر
گذر باید کند از در بلی در

همان مردی که چون دشمن کمین کرد
که با قتل پیمبر ره گشاید
به امر حق شبی در بسترش خفت
که بر پیغمبر آسیبی نیاید...

#شهادت_اميرالمومنين(عليه السلام)
#سيد_مهدي_صدرالحفاظي

@Kelkestan
@Shahrah
Forwarded From " كِلكِســتان "
آقا دهید اجازه که من یارتان شوم؟
مرکز شما و من خطِ پرگارتان شوم؟

باشم مقیم کوی تو ای نازنین نگار!
فرمان به من دهید و جلودارتان شوم؟

افسوس می خورم که چه ایّام رفته ای
می خواستم که عبد سزاوارتان شوم!

از عمر مانده ام به خجالت نشسته ام
گویم مباد باعث آزارتان شوم!

بودم اگر نه موجب خشنودی شما
من قول می دهم که وفادارتان شوم

از درگه خدای تعالی طلب کنم
وضعی نباشدم که بدهکارتان شوم

شب را به شوق فکر تماشای ماهتان
سر می کنم که صبح، سپهدارتان شوم

آدینه ای که مژده ی روز طلوع توست
باشد تمام خواهشم ار یارتان شوم.‌..

#غزل
#امام_زمان
#سيد_مهدي_صدرالحفاظي

@Kelkestan
Forwarded From " كِلكِســتان "
✨به مناسبت لیله المبیت✨

خسته از راه ز مکه سوی طائف آمد!
بین جمعی که همه بود مخالف آمد
تاکه انجام دهد جمله وظائف آمد
کوله باری به دل از بحرِ معارف آمد
سعی کرد و سفرش حاصلی از کار نداشت
با دلی غمزده بر موطن خود پای گذاشت
جمع گشتند زهر جای بزرگان قریش
همه جنگاور و گُردان و سواران قریش
گشته هم عهد و قسم یکسره یاران قریش
شد ز هر طایفه یک فرد به عنوان قریش
چل نفر گشت مصمم همه بر قتل نبي
تا که بر بستر خود خفته کشندش به شبی
حق از آن نقشه نبی را چو خبر دار نمود
ماجرا را به رخ حیدر کرّار نمود
گفت چون حیله به من دشمن مکّار نمود
شب تو بر بستر من خُسب که دادار نمود
گفت حیدر که سر وجان به فدای تو دهم
هرچه دارم به بساطم به بقای تو دهم
گرد تا گرد به آن کوچه ی بیت نبوی
مستقر گشته همان چل نفر افراد قوی
تا به وقتش ببَرد حمله سرانِ بَدَوی
غافل از آنکه بخفته ست یلِ مرتضوی
همه شمشیر به دست و زره بر تن کرده
احتیاطاً شده شمشیر دگر آورده
شیرمردِ صف میدان هماورد و نبرد
پهلوانی که نیاورده کَسَش پشت به گَرد
آن یلی که زره برتن به گهِ رزم نکرد
آن دلیری که ندیدست کسی چون او مرد
جای آن علّت ِهستی شب دشوار بخفت
تا نبی ضربه نبیند عوض یار بخفت
ناکسان از در و دیوار ببردند هجوم
قصد حمله بنمودند به دریای علوم
تا نگردد کسی از آن درَکاتش محروم
همه با هم بنمایند نبی را معدوم
روبهان شیر که دیدند همه ترسیدند
مات و حیران شده از واقعه می پرسیدند
دست بُرد آن یل و چند از سر و گردن بگرفت
یکی از پیرهن و یا که ز دامن بگرفت
جنب و جوشی شد وهر کس رهِ رَستن بگرفت
تانگردند سوی کوچه و برزن بگرفت
خیل موشان همه از معرکه کردند فرار
یافت سوراخی و از مهلکه کردند فرار
آیه در شان نبی از سوی یزدان آمد
در خورِ میر عرب شاه دلیران آمد
" که ز مردم به فروشندگی جان آمد
تا که خشنود کند حضرت سبحان آمد"
این چنین است به قاموس همان ربِّ کریم
" که خداوند به هر بنده رئوف است و رحیم"
زان میان شاه دو عالم به سلامت ره برد
از همه دشمنی و بغض و عداوت ره برد
دور از هرچه که کردند ملامت ره برد
رفت بر اهل مدینه به هدایت ره برد
تا قیامت که بسی فتنه مکرّر باشد
مُهرِ تسلیم به پیشانی حیدر باشد...

#مسمط
#سيد_مهدي_صدرالحفاظي
#ليله_المبيت

@Kelkestan
Forwarded From " كِلكِســتان "
عيارِ يك شب قدر از هزار مَهْ برتر
رقم خورد چو در آن، سرنوشت يك سالت
به پاى خيز و كسالت مَوَرز و احياگير
يقين كه در گروي اين شب است احوالت!


#سيد_مهدي_صدرالحفاظي
#شب_قدر

@Kelkestan
✨اعياد شعبانيه (٤)✨

یازدهم روز ز شعبان ماه
شمس که تابید به وقت پگاه
از صدف افتاد یکی گوهری
نام نهادند علی اکبری
چهره چو مَه منطقی آرام داشت
سرو قدی در کَرَم ابرام داشت!
بر سخنش گوش هر آن کس نهاد
یاد نبی موقع صحبت فُتاد
کرد پدر چون که قیاسی ز مرگ
گفت مرا نیست هراسی ز مرگ
تا که به میدان شده با مرکبی
خلق بگفتند بیامد نبی
بود نخستین نفر از خاندان
در ره محبوب فدا کرد جان
زین غمِ بسیار حسین آب شد!
داد علی اکبر و بی تاب شد!

#مثنوي
#حضرت_علي_اكبر(عليه السلام)
#سيد_مهدي_صدرالحفاظي

@Kelkestan
Forwarded From " كِلكِســتان "
✨آن شب ستاره روشنى ديگر نمى داد
آن مرغ شب ديگر نوايى سر نمى داد
آن شب فروغ ماه خود منظر نمى داد
ماتم مجالِ نور بر اختر نمى داد
بويى به جز بوى دمِ خنجر نمى داد
آن شب على ره جز سوى داور نمى داد
آرى على دل هيچ بر بستر نمى داد!

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

چون شد سحر چشمك زنان شد هر ستاره
پيچان همه برگ درختان با اشاره
مَه بانگاهى مات و حيران در نظاره
مرغان خانه پَر فشان از غم هماره
انگار مى ديدند فرقش گشته پاره
جز صبر نبْوَد در مصيبت هيچ چاره
ترسى به دل از ماجرا حيدر نمى داد!

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

بارى على در فكرت اسلام گرديد
در آخرين فرصت فرازِ بام گرديد
الله اكبر گفت و خود آرام گرديد
چند آن نواى دلنشين در كام گرديد
بر خانه ها آگنده آن گلبام گرديد
بانگ اذانش در پسين ايام گرديد
زان پس سحر بانگى از آن رهبر نمى داد!

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

مردم صفا صف منتظر آماده بودند
در انتظارِ سرورى آزاده بودند
دل در صفاى شاه مردان داده بودند
سجّاده با شوق و شعف بگشاده بودند
خاضع به پيش رهبرى افتاده بودند
سر بر فرود از هيبتش بنهاده بودند
كس آن خبر از ساقى كوثر نمى داد

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

پشت ستونى ابن ملجم در كمين شد
تا قلب نا پاكش ز سجده در يقين شد
آماده ى ضربت ز كينه آن لعين شد
در خون خضاب از سر اميرالمؤمنين شد
از دل صداى ناله اى زار و حزين شد
"فُزتُ وَ ربِّ الكعبه " آرى اين چنين شد
از هوش رفت و جنبشى پيكر نمى داد!

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

بايد كه خون از ديده ها يكباره باريد
از درد فقدانِ اميرى پاك پيچيد
بايد كه بر آزاده اى مظلوم گرييد
بايد كه پيراهن به تن از سوگ درّيد
بايد كه از اندوه بس جانكاه ناليد
آواره ى كوه و بيابان ها بگرديد
از ماتمى كاين سان به ما باور نمى داد!

#شهادت_اميرالمومنين(عليه السلام)
#سيد_مهدي_صدرالحفاظي
#مسمط
@Kelkestan
Forwarded From " شاهـــراه "
غروب روز عاشورا به روزى
نشستم با حكيمِ دل فروزى
بگفتا با من از اندوه و سوزى:
"گِلى خوشبوى در حمام روزى
رسيد از دست محبوبى به دستم"

نهادم گِل درون يك حصيرى
چو شد خشتى معطّر بى نظيرى
قرارش دادم آن را در حريرى
" بدو گفتم كه مُشكى يا عبيرى
كه از بوى دلاويز تو مستم"

به هر بيمار آن را چون بسودم
شفا مى داد و آن را مى ستودم
بگفتم چيستى اى تار و پودم؟
بگفتا من گِلى ناچيز بودم
وليكن مدّتى با گُل نشستم"

مرا خود كربلا زير و زبر كرد
حسين آنجا چو جسمش مستقر كرد
همان بُبْريده سر بر من نظر كرد
" كمال همنشين در من اثر كرد
و گرنه من همان خاكم كه هستم"

#عاشورا
#تضمين_شعر_سعدي
#سيد_مهدي_صدرالحفاظي

@Kelkestan
@Shahrah
Forwarded From " كِلكِســتان "
علی قطب میان آسیاب است!
(بخش دوم)

🏴 همان مردی که در دور خلافت
برادر چون که سهمی بیشتر خواست
به نزدش آهن تفته بیاورد
ز بنیادش فغان و آه برخاست:

که بر من ای برادر آهن داغ
روا داری تو با این وضع و حالم؟
بگفت از آتش دنیا تو نالی
من از آن آتش دوزخ ننالم؟

🏴 همان مردی که بر دختش خروشید
به جُرم یک گلوبند عاریت را
به بیت المال داد و کرد توبیخ
خزینه دارِ بی مسولیت را

همان مردی که چون آن دو به نزدش
برای کسب پست و جاه رفتند
حساب پول بیت المال می کرد
که آنها محضرش ناگاه رفتند

🏴 بکرد او شمع بیت المال خاموش
یکی شمع دگر در محفل آراست
که یعنی کارتان شخصی است، آری
علی بیرون کشانَد موی از ماست

سپس بر هم نگه کردند و گفتند
که جای ما در این محفل نباشد
اگر با او بخواهیم آزمودن
به جز درماندگی حاصل نباشد

🏴 همان مردی که او فرمود این سان:
قسم بر ذات پاک کبریایی
اگر بر من تمام مُلک دنیا
دهند امّا که خواهندم جفایی

به آن موری که بر یک دانه گندم
تمام سعی خود را می نماید
علی هرگز نخواهد این ستم کرد
که از آن مور گندم را رُباید

🏴 همان مردی که او در جنگ خندق
چو یک ضربت بزد بر آن دلاور
خدا دروصف آن ضربت بفرمود:
ز انس و جن عبادت راست برتر

همان مردی که در هنگامه ی رزم
بسان شیر غرّید و بر آشفت
شد آنک مَرکب از بهر یتیمان
که تا بر چهره شان لبخند بشکفت

🏴 همان مردی که بعد از نازنین یار
سخن با هاله ای آه می گفت
کجا بودند پس سلمان و مقداد؟
که راز خویش را با چاه می گفت...

#شهادت_اميرالمومنين(عليه السلام)
#سيد_مهدي_صدرالحفاظي

@Kelkestan
@Shahrah
Forwarded From " كِلكِســتان "
چون مَه شعبان ز سفر در رسید
مژده ی میلاد مکرّر رسید
سه گُلِ خورشید و دو قرص قمر
پنج گهر از صدفِ یک پدر
و ان صدف، او خود گهر بی مثال
داده به دریای خلایق جمال
سوم شعبان گهری زاده شد
اُسوه و الگوی هر آزاده شد
در حق او گفت گلِ سر سبد
احمدِ مُرسَل که نیایَش بُوِد
او زِ من است و من از اویم وجود
اوست مرا جمله ی بود و نبود
هست حسین آن گل عالی صفات
نور هُدا، کشتی راه نجات
راهبر و هادیِ اهل یقین
سروَر و سالار شهیدان دین
در خَمِ بُحبوحه ی کرب و بلا
کرد چه غوغای فتوّت به پا
مِهر پسر قامت او را شکست!
لیک از آن عرصه نه برداشت دست
بر اثرِ تیر که زد بد نهاد
غنچه ی شش ماهه به خاک او فتاد
ذکر مصیبت نَبُود چون مجال
جای دگر باز کنم این مَقال
ورنه که هرگُل به شهادت رسید!
زخم دلش رو به نهایت رسید
هرقدمی را که به میدان نهاد
لاله گُلی دید که پرپر فُتاد
عاقبت آن سروِ تمنّای دوست
داد سرش را به تماشای دوست!

#مثنوي
#ميلاد_امام_حسين (عليه السلام)
#سيد_مهدي_صدرالحفاظي

@Kelkestan
@Shahrah