Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#سید_هاشم_وفایی

ای آفتاب دیدۀ روشنگرم حسین
کرده شرار داغ تو خاکسترم حسین

با دیدن مزار تو بعد از یک اربعین
آتش فتاده است به چشم ترم حسین

هر لحظه از فراق تو سالی به ما گذشت
با آن که نیست دوری تو باورم حسین

گفتی صبور باشم و بودم، ولی ببین
داغت چه کرده با دل غم پرورم حسین

بال و پری نمانده برایم، ولی هنوز
«تا پر نشسته تیر غمت در پرم حسین»

بار دگر به ساحل تف دیدۀ فرات
سوزد به یاد حنجر تو حنجرم حسین

آثار تازیانه و سیلی هنوز هست
بر روی کودکان تو و پیکرم حسین

پرسی اگر ز کودک دُردانه ات ز من
پرپر زد او کنار سرت در برم حسین

همراه ناله های من و کودکان تو
آید صدای زمزمۀ مادرم حسین

در این حصار درد «وفائی» به ناله گفت
در روز اربعین تو نوحه گرم حسین
@deabelnews
Forwarded From دعبل
#امام_حسین_علیه_السلام
#بازگشت_به_مدینه
#سید_هاشم_وفایی

مدینه رو به سوی تو دوباره آوردم
به همرهم دل پر از شراره آوردم

مدینه باز مکن دربه روی من زیرا
ز کوی عشق غمی بی شماره آوردم

مدینه سوی تواین کاروان عاشق را
گهی پیاده و گاهی سواره آوردم

من این سفینۀ درخون نشسته راباخود
ز موج خیز بلا تا کناره آوردم

مدینه این چمن غنچه های پرپر را
ز زیر تیغ غم و سنگ و خاره آوردم

ستاره های شب افروزمن به خون خفتند
کنون خبر ز شب بی ستاره آوردم

پس ازشکفتن لبخندخون گرفتۀ عشق
خبر ز کودک و از گاهواره آوردم

در این رسالت عظمی، تمام عالم را
به پای خطبه خود بر نظاره آوردم

دلم زغارت گلچین لبالب ازخون ست
اگر اشاره ای از گوشواره آوردم

اگر ز یوسف زهرا نشانه میطلبی
نشانه پیرهنی پاره پاره آوردم

«وفائی»ازغم ودردم اگرسخن گفتم
ز صد هزار سخن یک اشاره آوردم
@deabelnews
Forwarded From 🌿 مطالب ناب در منبر..
#اسارت_اهلبیت_علیهم‌السلام
#با_زینب_علیهاالسلام
#دو_خط_روضه
#مصائب_شام
#اشعار_زینبی

شامیان سنگ جفابرسرطفلان نزنید
خنده براشک یتیمان پریشان نزنید

گرکه مرهم به روی زخم دل ماننهید
نمک ازکینه به زخم دل طفلان نزنید

خاروخاشاک نریزید به روی سرما
این قدر آتش غم بردل سوزان نزنید

ازچه ای سنگدلان سنگ گرفتد به دست
سنگ بر رأس پدر پیش یتیمان نزنید

سوره ی نور کند جلوگری بر سر نی
شرمتان باد زحق، سنگ به قرآن نزنید

سوی ناموس خداوند تماشا نکنید
زخم دیگر به دل زخمی و نالان نزنید

ز شما ریخته شیرازه‌ی قرآن از هم
دم بیهوده ز قرآن و ز ایمان نزنید

شامیان روز شما باد سیه‌تر از شام
که دگر طعنه به ماسوخته جانان نزنید

بی «وفایی» شما شهره‌ی عالم شده است
لکه‌ی ننگ دگربر روی دامان نزنید
#سید_هاشم_وفایی

🔆 کانال #مطالب‌ناب‌درمنبر
#با_افتخار_عبدالحسینم
🆔 @matalebe_nab_dar_menbar
Forwarded From دعبل
مصطفی فاطمیان مداح:
#امام_حسین_علیه_السلام
#مصائب_شام
#سید_هاشم_وفایی

دلم گرفته و جانم ز زندگی سیر است
هوای شام چرا اینقدر نفس گیر است

لباس عید به تن کرده اند مردم شام
فضای شهر چراغان و غرق تزویر است

نوای هلهلۀ مردمان همانندِ
صدای نیزه و تیر و صدای شمشیر است

ز بام ها ز چه باران سنگ می بارد
به سوی ما همه جا سیل غم سرازیر است

ز دست و پای گلی روی ناقه خون ریزد
حدیث غُربت او ناله های زنجیر است

چه غافلند که بر اشک و آه ما خندند
که در کمان دل خستگان همین تیر است

قسم به آیۀ ناب"لیِذهِبَ عَنکُم"
به روی نیزه سری از تبار تطهیر است

پی هدایت مردم ز روی نی آید
نوای قاری قرآن که غرق تفسیر است

به عرش دوست زده تکیه قدر ما، امّا
هنوز دشمن بیدادگر زمین گیر است

مس وجود «وفایی» اگر که آوردی
غبار درگه این آستانه اکسیر است
🍀🍁 *#حضرت_علی‌اصغر_علیه‌السلام*

روز عاشورا در آن جوش و خروش
شد زمین از خون یاران لاله‌پوش
آمد آوائی از آن صحرا به گوش
باغبان باغ گل‌ها زد خروش
گل‌فروشم گل‌فروشم گل‌فروش

گرچه گردیدند یارانم شهید
حق که گل‌های مرا پرپر بدید
با نگاهی لاله‌هایم را خرید
در چنین باغی که گشته لاله‌پوش
غنچه‌ای دارم که از سر برده هوش

غنچه‌ام از هر گلی زیباتر است
عطر او از هر گلابی بهتر است
گرچه از باد حوادث پرپر است
از عطش پژمرده و زین رنگ و روش
می‌کشم کوهی ز درد و غم به دوش

تشنه است امّا لبش آب بقاست
کودک است امّا پُر از قدر و بهاست
از غمش در خیمه‌ها ماتم‌سراست
غم از این غم می‌زند در سینه جوش
تیر گل‌چین کرده جای آب نوش

کیست تا از جان مدد‌کارش شود؟
کیست تا عاشق به رخسارش شود؟
کیست تا آنکه خریدارش شود؟
ناگه او را مژده‌ای آمد بگوش
شد بلند از هاتف غیب این سروش

غم مخور ای باغبان داور منم
بر تو و این باغ ِ گل یاور منم
مشتری غنچه‌ی پرپر منم
ای مبارک باغبان سخت‌کوش
این چمن را می‌خرم با گل‌فروش

ناگهان شد دشت از خون لاله‌گون
شد بلند از باغبان باغ خون
نغمه‌ی انا الیه راجعون
ای «وفائی» تا که گردید او خموش
شد تمام آسمان پر از خروش

#سید_هاشم_وفایی