🌲🌸🌲🌸🌲🌸🌲🌸🌲🌸🌲


توصیه حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام به فرماندار شهر رى



أبی علی بن طاهر الصوری در کتاب قضاء حقوق المؤمنین به اسناد خود از مردی از #اهل_ری نقل کرده، یکی از کاتبین یحیی بن خالد #فرماندار ری شد، من مقداری مالیات بدهکار بودم و ترسیدم که مرا مجبور به پرداخت کند و دارایی‌ام از دست برود. گفتند: او #شیعه است، ولی ترسیدم پیش او بروم چنین نباشد و در وضعیتی که دوست ندارم قرار بگیرم. در نهایت به نتیجه رسیدم که به سوی خانه خدا فرار کردم و حج انجام دادم و مولایم صابر، یعنی موسی بن جعفر علیه السّلام را ملاقات کردم و حال خود را به ایشان شکایت کردم، نامه ای با این مضمون برای او نوشتند به من دادند:

بسم الله الرحمن الرحیم. بدان که خداوند در #زیر_عرش خود #سایبانی دارد که در زیر آن سایبان قرار نمی گیرد مگر کسی که نسبت به #برادر_دینی خود #خوبی کند، یا #غمی از دل او بردارد، یا او را #شادمان کند. آورنده این نامه نیز برادر دینی تو است. والسلام.


از حج به شهرم بازگشتم و شبانه به در منزل او رفتم و اجازه ورود خواستم و گفتم به او بگویند: پیکی از طرف صابر علیه السلام آمده است. با پای برهنه بیرون آمد و درب را باز کرد و مرا بوسید و در آغوش گرفت و پیوسته پیشانی‌ام را می‌بوسید، و هر بار که از من می‌پرسید که آیا خودت ایشان را دیده ای و هر بار که به او می‌گفتم که ایشان سلامتند و احوالشان خوب است، بشارت می‌داد و خدا را شکر می‌کرد مرا در آغوش می‌گرفت و پیشانی‌ام را می‌بوسید. بعد مرا به خانه خود برد و در بالای مجلس نشاند خودش در مقابل من نشست. نامه امام علیه السلام را بیرون آوردم و به او دادم؛ آن را بوسید و در حالت ایستاده آن را خواند. بعد گفت که پول‌ها و لباس هایش را بیاورند و آن‌ها را دینار به دینار من درهم به درهم و لباس به لباس با من تقسیم کرد و چیزهایی که نمی شد تقسیم نمود قیمتش را به من داد و در تمام این تقسیم‌ها می‌گفت: ای برادر! آیا شادمانت کردم؟ و من می‌گفتم: آری به خدا، بیشتر از شادمانی انجام دادی، بعد گفت دفتر را بیاورند و هر چه به نام من نوشته بود را خط زد و نوشته ای مبنی بر این که من هیچ بدهی ندارم، از طرف خود به من داد. با او وداع کردم و برگشتم. با خود گفتم: محبت او را نمی توانم جبران بکنم، مگر این که سال آینده به حج بروم و برایش دعا کنم و با حضرت صابر علیه السّلام ملاقات کنم و به ایشان عرض کنم که او با من چگونه رفتار کرد. این کار را انجام دادم و به محضر مولایم صابر علیه السّلام رسیدم و شروع به نقل جریان برای ایشان کردم و دیدم صورت ایشان غرق شادی می‌شود. عرض کردم:
#مولای_من! آیا کار او شما را هم #شادمان کرد؟ فرمودند: آری به خدا، او من را شادمان کرده است و امیرالمومنین علیه السّلام را نیز شادمان نموده است، به خدا قسم رسول الله صلّی اللَّه علیه و آله را نیز #مسرور نموده و #خدا را هم مسرور کرده است.


بحارالأنوار , جلد 48 , صفحه 174


تَذَاكَرُوا وَ تَلاَقَوْا وَ تَحَدَّثُوا
فَإِنَّ اَلْحَدِيثَ
جِلاَءٌ لِلْقُلُوبِ

🌲🌸🌲🌸🌲🌸🌲🌸🌲🌸🌲

@yortchi_bosjin_pdf
چون #رسول #خدا صلي الله عليه و آله خبر داد #فاطمه #سلام الله علیها را از شهادت #حسين علیه السلام و مصائبي كه بر او وارد مي‌شود ، فاطمه-سلام الله عليها-سخت #گريست و عرض كرد: اي پدر، اين #حادثه كي واقع مي شود؟ 
فرمود: وقتي كه نه من باشم و نه تو و نه علي. #فاطمه بر شدت #گريه بيفزود و بیشتر گريست و عرض كرد:  اي پدر: پس چه کسی براي فرزندم گريه مي‌كند و مجلس عزا و مصيبت او را برپا مي‌كند؟
رسول خدا فرمود:اي فاطمه #زنان #امت من مي‌گريند بر زن هاي #اهل_بيت من و مردان امت من مي‌گريند بر مردان اهل بيت من و عزاي #فرزند مرا هر سال #طايفه اي بعد از طايفه اي تازه مي‌كنند. 
پس چون روز #قيامت شود تو #شفاعت زنان را مي‌كني و #من شفيع مي‌شوم مردان را، و هر كس بر حسين گريسته دست او را مي‌گيريم و در #بهشت در مي‌آوريم.اي فاطمه همه #چشم ها در قيامت #گريان است مگر چشمي كه بر حسين گريسته باشد. او #خندان و #شادمان به #نعيم بهشت خواهد بود.
متن حدیث:
في البحار قال: رايت بعض تاليفات بعض الثقات من المعاصرين يروي انّه: لما اخبر النَبي(صلي الله عليه و آله) ابنته فاطمه بقتل ولدها الحسين و ما يجري عليه من المحن بكت فاطمه بكاءً شديداً و قالت: يا ابه، متي يكون ذلك؟ قال: في زمان خال مني و منك و من علي. فاشتدّ بكائها و قالت: يا ابه فمن يبكي عليه و من يلتزم باقامة العزاءِ له؟
فقال النبي: يافاطمه، ان النساء امتي يبكين علي نساء اهل بيتي، و رجالهم يبكون علي رجال اهل بيتي، و يجددون العزاء جيلاً بعد جيل في كل سنة، فاذا كان يوم القيامةتشفعين انت للنساء و انا اشفع للرجال و كلْ من بكي منهم علي مصاب الحسين اخذنا بيده و ادخلناه الجنة.
يا فا طمه، كل عين باكية يوم القيامة، الا عين بكت علي مصائب الحسين فاّنها ضاحكة مستبشرة بنعيم الجنة. «بحار الانوار ، ج44 ، ص292 ، ح3»
@fotrosmediatv