✅بحث انتساب شعر به دیگران از منظر دکتر
#عبدالحسین_زرین_کوب?(27 اسفند 1301- 24 شهریور 1378)?
یکی از آثار مهم دکتر عبدالحسین زرینکوب در حوزۀ نقد شعر، کتاب نقد ادبی است. در این کتاب ایشان درباره مطالب مهم نقد ادبی و سیر تاریخی آن بحث کردهاند. بحث سرقتهای ادبی و انتحال نیز بخشی از این کتاب است و ایشان این موضوع را از این منظر شایان اهمیت میدانند که اگر منتقدی با این مسأله آشنا نباشد، در نقد خود احتمالاً دچار اشتباه خواهد شد. یکی از مباحثی هم که دکتر زرینکوب در این زمینه به آن پرداختهاند، بحث "انتساب شعر به شاعران دیگر" است. استاد پس از بحثی مختصر در زمینه انتساب شعر به دیگران، این نتیجه را بیان میکنند که تصحیح علمی متون و تشخیص شعر درست شاعران از لوازم اصلی کار منتقد ادبی است.
به چند نکته از آرای ایشان صرفاً در حوزۀ انتساب شعر به دیگران (و نه سرقات ادبی و ...) در کتاب نقد ادبی اشاره میشود.
«تحقیق در صحت و سقم نسبت از مباحث مهم نقد ادبی به شمار میآید و آن را می توان اولین قدم در انتقاد دانست. گاه اثری را به شاعری یا نویسندهای نسبت میدهند که از وی نیست یا اثری هست که گوینده و نویسنده آن مجهول است. در تاریخ ادبیات ملل نمونه این امر بسیار است. نویسندۀ این درامهای بیمانند که بهنام شکسپیر شهرت دارد کیست؟ اشعاری که از شاعران جاهلی روایت کردهاند آیا واقعاً مربوط به آن اعصار است؟ ... وقتی منتقد میخواهد اثری را چنانکه هست بشناسد و نقادی کند، باید صاحب اثر را بشناسد و محیط و عصر و مقتضات اجتماعی و مختصات فردی او را ادراک کند. ناچار اولین قدم او در کار انتقاد آن است که از صحت انتساب اثر به صاحب آن مطمئن گردد» (ص 89). ایشان سپس راهحلهایی برای شناخت آثار انتسابی از آثار اصلی، بر مبنای آثار منتقدان را ارئه میدهند.
دو دلیل مهم که دکتر زرین کوب برای جعل شعر به دیگران ذکر می کنند، بدین قرار است:
1- تعصب سیاسی و حزبی: یعنی کسانی به واسطۀ تعلق خاطر به یک نحلۀ فکری سیاسی، اشعار و نوشتههایی را به آن گروه سیاسی منتسب میکنند که از آنها نیست. برای نمونه نهضت شعوبیه، اشعار و آثاری را به شاعران عرب نسبت دادهاند که امروزه اثبات شده که بسیاری از اشعار از آن شاعران نیست.
2- تأثیر آراء و عقاید دینی: برای نمونه اشعاری به شاعران جاهلی نسبت دادهاند که ظهور پیامبر را پیشبینی کرده و امروزه اثبات شده، خیلی از این اشعار جعلی است. انتساب اشعاری با صبغۀ دینی به یک شاعر نیز در این طبق قرار میگیرد (ص 92). البته هر چند که دلایل بسیار دیگری هم برای این موضوع وجود دارد، ایشان در تاریخ شعر فارسی این دو دلیل را مهمتر میدانند.
3- شباهت شعر به اشعار دیگران: «در بعضی موارد، عامه به حکم عادت و ظن و سابقه ذهنی خویش، شعری را که از جهتی با اشعار شاعری شباهت دارد به او نسبت میدهند. نمونه این امر بسیار است... انتساب منظومه یوسف و زلیخا به فردوسی و نسبت دادن داستان ویس و رامین فخر گرگانی به نظامی گنجوی و ... درباره خیام و حافظ نیز تا اندازه ای همین کار را کرده اند، چنان که هر رباعی که مضمون آن را با آنچه شبیه به خیام بوده است شبیه می یافته اند، وقتی گوینده آن را نمی شناخته اند به خیام نسبت می داده اند و بسا غزلیات مجعول و مجهول نیز از همین طریق در دیوان حافظ راه یافته است» (ص 92). این مورد سومی را که استاد بیان میکنند، شاید در دوران ما که رسانه های اجتماعی گسترش بیشتری یافته، شاید امروزه خیلی مهمتر از دو مورد نخست باشد.
4- انتساب آگاهانه اشعار به دیگران: در این مورد نیز کسانی بودهاند که فارغ از ایدئولوژیهای سیاسی یا مذهبی، شاعرانی بودهاند که بنابر تسلطی که در شعر داشتهاند، سبک یک شاعر را به بهترین وجهی تقلید میکرده و اشعاری را بهنام آن شاعر میسرودهاند. استاد در این مورد به چند شاعر عربی استناد میکنند: «در کتب عربی از روات شعر نیز که خود ابیاتی می سروده اند و به قدما نسبت می داده اند سخن گفته اند. اگر چه این دعوی را بعضی رد کرده اند و احتمال این را که کسی شعر زیبا بگوید و آن را به دیگری نسبت کند و خود را فقط حافظ و راوی آن جلوه دهد درخور قبول ندانستهاند؛ لیکن شواهد و مدارک زیادی در این باب می توان در کتب به دست آورد... باری ابیات و اشعاری که بعضی از کتّاب و نساخ از پیش خود بر دواوین و کتب شعرا الحاق کردهاند از همین گونه است و از این روست که برای منتقد، قبل از هر کار تحقیق در صحت و سقم نسبت هر اثر بیش از همه چیز اهمیت دارد» (نقد ادبی، ص 93).
منبع: نقد ادبی (جلد اول و دوم)، دکتر عبدالحسن زرینکوب، انتشارات امیرکبیر، چاپ هفتم، 1382.
(توضیحات از علی اصغر بشیری از کارشناسان ادبی کمپین مبارزه با نشر جعلیات)
@jaliyat
@jaliyat