🎧صوت جلسات فیلسوف تاریک
نوشته‌ی داریوش درویشی
با صدای زهره رضازاده
به سفارش محمدرضا ایران‌زاده

اثر حاضر، کوششی در جهت بازشناسی اندیشه های «هراکلیتوس»، فیلسوف یونانی قرن پنجم قبل از میلاد مسیح، براساس پاره های به جا مانده از اوست. «هراکلیتوس» در میان فلاسفه، به فیلسوف تاریک مشهور است.
نگارنده، پس از معرفی منابع دست اوّل و دست دوم مورد استفاده، مختصری پیرامون برگردان های فارسی موجود از پاره های هراکلیتوس توضیح می دهد.
در ادامه، زندگی نامة هراکلیتوس را شرح می دهد.

فصل هفتم اثر، به صورت بندی اندیشه های این فیلسوف اختصاص دارد. تأثیرات هراکلیتوس از زرتشت و تأثیرات او بر کسانی چون افلاطون، هگل، نیچه، پوپور و... در فصل ششم مورد مطالعه قرار گرفته است.
فصل پایانی نیز، به ذکر پاره های هراکلیتوس و برگردان های آن اختصاص یافته است.


هراكليتوس از شهر اِفِسوس است. او حدود شش قرن قبل از ميلاد زندگى مى كرد. خانواده او از اعيان و اشراف سلطنتى بود. وى برخلاف موقعيت اجتماعى و سياسى اش، به دنبال كسب مقام و رياست نرفت و آن را به برادرش واگذارد. از نظر ويژگى هاى شخصى، وى را فردى بدبين و بدگمان و انزواطلب به حساب مى آورند.

برخى بدبينى شديد او را ناشى از شرايط بد اجتماعى زمانش مى دانند; زيرا در آن زمان، جنگ بين ايران و يونان در جريان بود. مردم ايونيا برخلاف شهر افسوس براى مبارزه با تسلط ايرانيان بسيج شده بودند، ولى كارى ازپيش نبردند و دچارشكست گرديدند. در نتيجه، داريوش، پادشاه ايران، آن ها را مجازات سختى كرد.

مشاهده اين اوضاع از هراكليتوس شخصى گوشه گير و منزوى ساخت، تا جايى كه او به تحقير و توهين مردم مى پرداخت و به سبب همين برخوردهاى توهين آميزبوده كهوى در جامعه خود، فردى قابل تحمل و دوست داشتنى نبوده است.

شايد هم بدبينى و انزواطلبى او ناشى از تفكرات فلسفى اش بوده باشد; زيرا او از نظر فلسفى، معتقد به حركت و سيلان همه اشيا در هستى بود، به طورى كه هيچ دوام و ترديدى براى هيچ چيز قايل نبوده. اين اعتقاد وابستگى و علاقه مندى او را نسبت به زندگى تضعيف مى نمود.آن گونه نقل مى شود، هراكليتوس به دليل بى قرار و بى ثبات انگاشتن دنيا و امور زندگى، چشمانى اشك بار داشت. به همين دليل، به «فيلسوف گريان» شهرت يافته بود.»

هراكليتوس اگرچه از فيلسوفان بزرگ يونان است، اما همانند ساير فلاسفه، از افكار بعضى از هم قطاران پيش از خود متأثر شده بود; همان گونه كه در تفكرات فيلسوفان بعد از خود تأثير گذاشته بود. وى در جهان شناسى، سخنانى مشابه نظرات ملطيان دارد; مثلاً، در تبيين ستارگان مى گويد: آن ها (ستارگان) از طريق بخارهاى دريا كه به سوى بالا تصاعد مى كنند و در كاسه هاى فضايى متراكم مى شوند، به وجود مى آيند. وى هم چنين مى گويد: طرف گود اين كاسه ها به سمت ماست و شعله هايى از اين بخارهاى متراكم به سمت اهل زمين تلألؤ مى كند، اما شعله هاى خورشيد درخشان ترين و گرم ترين آن هاست.
هراكليتوس در تفسير خسوف و كسوف مى گويد: اين كاسه ها اگر متمايل شوند و طرف گود آن ها برخلاف جهت ما قرار گيرد، ما خورشيد يا ماه را بى نور و كدر مشاهده مى كنيم و حالات گوناگونماه هم بر اثر همين پشت و روشدن است.

وى همانند ملطيان معتقد است كه جهان صانع و آفريننده اى ندارد، بلكه هميشه بودهو كسى در پيدايش آن نقشى ايفا نكرده است.

هراكليتوس علاوه بر متأثر بودن از فلاسفه پيش از خود، نقش تأثيرگذار و مهمى در جهت دهى فكرى بخشى از حكماى پس از خود داشته است. رواقيان خود را دنبال رو مكتب وى مى دانند; مثلاً زنون (Zenon)، كه از پيش روان مكتب رواقيان است، نظريه «لوگوس» (Logos) ـ قانون هستى ـ و نظريه «حريق جهانى» را ـ كه مى گويد جهان در دوره هايى متناوب در يك آتش سوزى و حريق جهانى شعلهور و سوخته مى شود ـ برگرفته از نظريه هراكليتوس مى داند. هم چنين اين نظريه كه جهان از آتش است و آتش مادة المواد همه موجودات هستى مى باشد. از نظريات هراكليتوس است كه از اركان نظام فلسفى رواقيان به حساب مى آيد. ادوارى بودن زمان و جبرى بودن سرنوشت بشر در فلسفه رواقيان، ريشه در فلسفه هراكليتوس دارد. آراء هراكليتوس طى قرن پنجم و اوايل قرن چهارم پيش از ميلاد رايج بوده است. حتى بقراط كه از پزشكان يونان به حساب مى آيد، در كتاب خود (پرهيز)، از عقيده هراكليتوس در مورد جهان براى نظريات طبى اش سود جست و آن را بر بدن انسان منطبق ساخت. اين نظريه عبارت است از ائتلافى كه در تركيب حاصل مى گردد; يعنى دو قوّه متقابل و ناهم گون كه عبارت است از آتش و آب، كه در بدن وجود دارند، با يكديگر تعادل پيدا مى كنند و صحت بدن را به وجود مى آورند.

افلاطون نيز از حركت عمومى هراكليتوس ياد مى كند. استاد افلاطون به نام كراتوس و هم چنين شاگردان استادش از پيروان افراطى هراكليتوس در مسأله حركت عمومى بودند.

#فلسفه
#فیلسوف_تاریک

⬇️⬇️