#امام_حسین_علیه_السلام#قاسم_رساپرده چون ماه من از چهرهءتابنده گشود
ماهرویان جهان را ز دل آرام بود
حوریان گو که بریزند ز دامنها مشک
قدسیان گو که بسوزند به مجمرها عود
عاشقان گوکه به صد عزّت و اجلال رسید
موکب خسرو خوبان که بر او باد درود
سومین روز ز شعبان چو برآمد خورشید
سومین شمس ولایت ز افق چهره گشود
روز میلاد همایون حسین بن علی ست
باد بر اهل جهان مقدم پاکش مسعود
مظهر عزّت و آزادگی و مجد و وقار
آیت غیرت و مردانگی و رحمت و جود
میوۀ باغ رسالت مهِ گردون جلال
وارث تاج ولایت شهِ اقلیم وجود
صولت حیدری از چهرۀ پاکش پیدا
جلوۀ احمدی از نور جمالش مشهود
سینه گنجینۀ الطاف و عنایات و کرم
چهره آئینۀ آیات خداوند وَدود
عصمت از فاطمه آموخت شجاعت ز علی
صبرو احسان زحسن حُسن خصال ازمحمود
شاهکاری قلم لطف خداوند کشید
که بدین خامۀ ناچیز محال ست ستود
آفرین باد بر آن مرد مبارز که نرفت
زیر بار ستم و بندگی و شرط و قیود
آنچنان تاخت به میدان که سر ازپانشناخت
بسکه مشتاق فداکاری و جانبازی بود
واله از جلوۀ ربّانی او شد موسی
بیخود از نغمۀ داودی او شد داود
آمد آن شاه سرافرازکه در عرصهء عشق
گوی آزادگی و افسرعزّت بربود
پیش پیکان بلا سینه سپر ساخت ولی
پیش دشمن سرِ تسلیم نیاورد فرود
کیست این کوکب تابان که پی تهنیتش
از طربخانۀ افلاک رسد بانگ سرود
کیست این قافلهسالار که در وادی عشق
کرد با تاج شهادت به صد اجلال ورود
کیست این یوسف گمگشته که ازپیرهنش
می رسدرایحهءمشک و گل و عنبر و عود
کیست این لالهءخونین که زهفتادو دوداغ
به فلک می رودش زآه دل سوخته دود
کیست این عاشق دلباختهء سوخته جان
که ز دود دل او دیده شود اشک آلود
این حسین ست که از مهر جهان آرایش
محو خورشید جمالش شده ذرّات وجود
این حسین ست که درپیشگه حضرت حق
گاه در حال قیام ست و گهی حال قعود
این حسین ست که برکنگرهءعرش زفرش
می کند با پر و بال ملکوتیش صعود
این حسین ست زبس تشنه دیدارخداست
با لب تشنه شتابد به حریم معبود
عاشقان را چو فتد دیده بر آن تربت پاک
اشک اندوه وغم از دیده روانست چو رود
جلوه چون کرد در آفاق تجلی حسین
ظلمت کفر ز آئینه اسلام زدود
همچویوسف چو قدم بر سر بازار گذاشت
ماه مجلس شد و بر رونق بازار فزود
نور حق را نتوان کرد ز انظار نهان
که به گل چشمۀ خورشید محال ست اندود
شام تاریک دلان شد ز فروغش روشن
کاخ بیداد گران شد ز قیامش نابود
چون گدا جبهه بر آن درگه شاهانه بسای
که درآن بارگه افکنده شهان سر به سجود
کرم و معدلتش را نبود هیچ شمار
شرف و مرتبتش را نبود هیچ حدود
کس به جز میوۀ توفیق از آن شاخه نچید
کس به جز نکتهء توحید از آن لب نشنود
نیست جز درگه او اهل ولا را مأمن
نیست جز کعبهء او اهل صفا را مقصود
خسروا خسته دلان را به نگاهی بنواز
که بود عاشق مسکین به نگاهی خشنود
نکشم دست ز عشقت که تهی دست رود
هرکه در پای حریمت سر اخلاص نسود
خوشه ازخرمن توفیق«رسا» چید کسی
که ره دوستی آل علی را پیمود
🔹@deabelnews