یکی از مدالهای غزل دههی هفتاد، به باور من، این بود که انتهای بنبست محتومی که به نظر میرسید شعر کلاسیک بعد از انقلاب در آن گرفتار خواهد شد را گشود و داغ ننگ انحطاط را از پیشانی شعر فارسی پس از ۵۷ ـ مخصوصاً شعر کلاسیک پس از انقلاب ـ سترد. شعر فارسی که در تمام طول دهههای پنجاه و شصت، خود را از حیث محتوا فربه کرده بود، با طلایهداری غزل دههی هفتاد، ترمیمِ روساختیِ استحکامبخشی را در حیطههای زبان و فرم تجربه کرد.اگر جبرگرا باشیم، باید وقایع غزل دههی هفتاد و تجربهها و سرنوشتش را چون بستهای کامل و بیچون بپذیریم؛ از ناکامیهایش چشم بپوشیم و توفیقاتش را شاکر باشیم. طبعاً منتقدان غزل دههی هفتاد، با این استدلال که امروزهروز خبری از آن شیوهی فراگیر ـ آن مکتب، آن طرز، یا هرچه که اسمش را بگذاریم ـ نیست و به تاریخ پیوسته است، بدشان نمیآید که حرکتهای غزل آن دهه را شکستخورده و فراموششده و ابتر بشمارند. برداشت من امّا از قضا این نیست! به گمان من، غزل دههی هفتاد، تأثیری عمیق و دیرپا بر غزل معاصر ما گذاشته و راه را بر گفتمانهای جدّی دیگر در این زمینه گشوده است.
http://alefyaa.ir/?p=4370
#بازخوانی_و_نقد_کلاغ_بعد_از_باغ_۱
#حسین_جلالپور
#بازگشت_به_جلو
#محمد_جواد_آسمان
#نقد_شعر
#الفیا
کانال مجله ادبی الفیا: @alefya
http://alefyaa.ir/?p=4370
#بازخوانی_و_نقد_کلاغ_بعد_از_باغ_۱
#حسین_جلالپور
#بازگشت_به_جلو
#محمد_جواد_آسمان
#نقد_شعر
#الفیا
کانال مجله ادبی الفیا: @alefya