Forwarded From M M
ورود به محرم
#اذن_عزا

وقتی سوار چرخ زمان می‌کنی مرا
مانند روح خویش روان می‌کنی مرا

در سینه‌ام ملایک تو سینه می‌زنند
داری برای گریه مکان می‌کنی مرا

می‌میرم از فراق تو و زنده می‌شوم
مثل حبیب خویش جوان می‌کنی مرا

اصلاً تو از کنار دل من تکان مخور
بس کن دگر، چرا نگران می‌کنی مرا؟

پیش هزار جنس به خود فخر می‌کنم
بهر خریدنم چو نشان می‌کنی مرا

گوشم کجا به وعظ بدهکار می‌شود
وقتی که محرم شبمان می‌کنی مرا

روز جزا کنار گلویت نشسته‌ام
از بس برای خویش زبان می‌کنی مرا

ترسم به سنگ بسته شوم بر سر گذر
وقتی برای خویش دهان می‌کنی مرا

گل می‌کنم به «اَشْهَدُ اَنَّ ابْنَکَ خَلیلْ»
وقتی سر مناره اذان می‌کنی مرا


#محمد_سهرابی
Forwarded From روزگار من
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست
باشد محل نده قسم مرتضی که هست

وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست
چادر نماز حضرت خیر النسا که هست

یک گوشه می‌نشینم و حرفی نمی‌زنم
بیرون مکن مرا تو از این خانه، جا که هست

از دردِ گریه تکیه نده سر به نیزه‌ات
زینب نمرده شانه دارالشفا که هست

قربانیان خواهر خود را قبول کن
گیرم که نیست اکبر، تو طفل ما که هست

گفتی که زن جهاد ندارد برو برو
لفظ «برو» چه داشت برادر؟ «بیا» که هست

خون را بیا به دست دو قربانی‌ام بکش
تو خون مکش به دست عزیزم حنا که هست

گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم
از سر مرا تو باز مکن کربلا که هست

گفتی که بی تو سر نکنم خوب! نمی‌کنم
بعد از تو راه کوفه و شام بلا که هست

#جوانان_حضرت_زینب_س
#محمد_سهرابی
Forwarded From به دل نشسته‌ ها
خیال زلف او کردیم شب، صبح از پریشانی...

به مسجد باده خوردیم و به میخانه دعا کردیم...

#محمد_سهرابی 🌹🌹

#زلف #مسجد #میکده #باده #خیال_محبوب #پریشانی
@be_del_neshasteha 💝
Forwarded From شعر و متن "سپیدار"


شد ز نام دگران گرچه مُکدّر گوشم
خورد از نام علی قند مُکرّر گوشم

هرکسی نام تو را بُرد شنیدم به دو گوش
می بَرد فیض زبان را دو برابر گوشم

گوش اِستاده ام از کودکی ام نام تو را
زان اقامه که ز لب ریخت پدر در گوشم

گوش چپ نیست کم از راست که در میلادم
دو سِری خورده مِی از نام علی هر گوشم

من ز هر لب طلب نام علی داشته ام
نیست امروز بدهکار کسی گر گوشم

نامِ آن تیغ پُر از آب به گوشم خورده ست
گوش مالی نشد این وضع که شد پَر گوشم

بیتی از "قصری"ِ شیرین سخن آمد در یاد
که از آن بیت به شوق تو سراسر گوشم:

"قصری" از شوق غلامی شده یک پارچه گوش
قنبری کو که دو صد حلقه کُند در گوشم


#محمد_سهرابی



? @sher_sepidar


شد ز نام دگران گرچه مُکدّر گوشم
خورد از نام علی قند مُکرّر گوشم

هرکسی نام تو را بُرد شنیدم به دو گوش
می بَرد فیض زبان را دو برابر گوشم

گوش اِستاده ام از کودکی ام نام تو را
زان اقامه که ز لب ریخت پدر در گوشم

گوش چپ نیست کم از راست که در میلادم
دو سِری خورده مِی از نام علی هر گوشم

من ز هر لب طلب نام علی داشته ام
نیست امروز بدهکار کسی گر گوشم

نامِ آن تیغ پُر از آب به گوشم خورده ست
گوش مالی نشد این وضع که شد پَر گوشم

بیتی از "قصری"ِ شیرین سخن آمد در یاد
که از آن بیت به شوق تو سراسر گوشم:

"قصری" از شوق غلامی شده یک پارچه گوش
قنبری کو که دو صد حلقه کُند در گوشم


#محمد_سهرابی

سیزده رجب یرشما خجسته ❤️❤️
Forwarded From روزگارِ من
گیرم که رد کنی دل ما را خدا که هست
باشد محل نده قسم مرتضی که هست

وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست
چادر نماز حضرت خیر النسا که هست

یک گوشه می‌نشینم و حرفی نمی‌زنم
بیرون مکن مرا تو از این خانه، جا که هست

از دردِ گریه تکیه نده سر به نیزه‌ات
زینب نمرده شانه دارالشفا که هست

قربانیان خواهر خود را قبول کن
گیرم که نیست اکبر، تو طفل ما که هست

گفتی که زن جهاد ندارد برو برو
لفظ «برو» چه داشت برادر؟ «بیا» که هست

خون را بیا به دست دو قربانی‌ام بکش
تو خون مکش به دست عزیزم حنا که هست

گفتی مجال خدمتشان بعد از این دهم
از سر مرا تو باز مکن کربلا که هست

گفتی که بی تو سر نکنم خوب! نمی‌کنم
بعد از تو راه کوفه و شام بلا که هست

#جوانان_حضرت_زینب_س
#محمد_سهرابی