Forwarded From 🌿 حیدریم حیدری
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل 02
#با_مسلم_علیه‌السلام 03
#ماه_ذیحجه 12
#روز_عرفه 08

قدم به راه بیابان نزن، به کوفه نیا
بیا به کوفه ولی بی‌کفن به کوفه نیا

من از خیانت این شهر کوهِ تجربه‌ام
برای تجربه اندوختن به کوفه نیا

یتیم‌تر نکن این طفل را و حداقل
به اتفاق یتیمِ حسن به کوفه نیا

به خاطر دل زینب کمی تامل کن
برای حرمت و تکریم زن به کوفه نیا

من از جسارت و غارت زیاد می‌ترسم
که کوفه پر شده از راهزن، به کوفه نیا

به گوش می‌رسد آهنگ کودکی محزون
"بس است عمه‌ی من را نزن"، به کوفه نیا

نشسته‌اند به پای شُرِیح و بعد از آن
به فکر بردن سر از بدن، به کوفه نیا

تنت به کرب و بلا و سرت... خدا داند
خلاصه هر دو به دور از وطن، به کوفه نیا

هنوز در عجبم دست من چرا نشکست؟
نوشته‌ام که بیا جان من به کوفه نیا

🔸شاعر: #مظاهر_کثیری_نژاد

#وعجل_فرجهم_والعن_أعدائهم_أجمعین
🆔 @heydariam_heydari110
Forwarded From 🌿 حیدریم حیدری
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل 03
#با_مسلم_علیه‌السلام 04
#ماه_ذیحجه 13
#روز_عرفه 09

سیدی کن نظر این بی‌سر و سامانی من
گریه‌دار است ز بس شام پریشانی من

آخر از عشق تو کارم به سر دار کشید
به تماشا بنشین لیله‌ی قربانی من

کوچه‌گردی کنم و ناله زنم کوفه میا
چه کنم؟ دیر شده وقت پشیمانی من

بسته شد راهم و پیغام سپردم به نسیم
تا رساند به تو این ناله‌ی طوفانی من

تا سر پای خود هستی به مدینه برگرد
بشنو این توصیه از غربت پنهانی من

پیکرم را سر بازار به خیرات برند
در همه شهر ببین سفره‌ی مهمانی من

با وجودی که شدم پیش‌نماز مسجد
نشد اثبات در این شهر مسلمانی من

دوره کردند مرا سنگ زدند هو کردند
تازه آغاز شده غربت پنهانی من

تا که کوبید عصایش به لب و دندانم
کرد تغییر دگر لهجه‌ی قرآنی من

گو به عباس اگر بسته نمی‌شد دستم
می‌نوشتم نگران سر زینب هستم

🔸شاعر: #قاسم_نعمتی
Forwarded From 🌿 حیدریم حیدری
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل 03
#با_مسلم_علیه‌السلام 04
#ماه_ذیحجه 13
#روز_عرفه 09

سیدی کن نظر این بی‌سر و سامانی من
گریه‌دار است ز بس شام پریشانی من

آخر از عشق تو کارم به سر دار کشید
به تماشا بنشین لیله‌ی قربانی من

کوچه‌گردی کنم و ناله زنم کوفه میا
چه کنم؟ دیر شده وقت پشیمانی من

بسته شد راهم و پیغام سپردم به نسیم
تا رساند به تو این ناله‌ی طوفانی من

تا سر پای خود هستی به مدینه برگرد
بشنو این توصیه از غربت پنهانی من

پیکرم را سر بازار به خیرات برند
در همه شهر ببین سفره‌ی مهمانی من

با وجودی که شدم پیش‌نماز مسجد
نشد اثبات در این شهر مسلمانی من

دوره کردند مرا سنگ زدند هو کردند
تازه آغاز شده غربت پنهانی من

تا که کوبید عصایش به لب و دندانم
کرد تغییر دگر لهجه‌ی قرآنی من

گو به عباس اگر بسته نمی‌شد دستم
می‌نوشتم نگران سر زینب هستم

🔸شاعر: #قاسم_نعمتی
Forwarded From 🌿 حیدریم حیدری
#مرثیه_مسلم_بن_عقیل 03
#با_مسلم_علیه‌السلام 04
#ماه_ذیحجه 13
#روز_عرفه 09

سیدی کن نظر این بی‌سر و سامانی من
گریه‌دار است ز بس شام پریشانی من

آخر از عشق تو کارم به سر دار کشید
به تماشا بنشین لیله‌ی قربانی من

کوچه‌گردی کنم و ناله زنم کوفه میا
چه کنم؟ دیر شده وقت پشیمانی من

بسته شد راهم و پیغام سپردم به نسیم
تا رساند به تو این ناله‌ی طوفانی من

تا سر پای خود هستی به مدینه برگرد
بشنو این توصیه از غربت پنهانی من

پیکرم را سر بازار به خیرات برند
در همه شهر ببین سفره‌ی مهمانی من

با وجودی که شدم پیش‌نماز مسجد
نشد اثبات در این شهر مسلمانی من

دوره کردند مرا سنگ زدند هو کردند
تازه آغاز شده غربت پنهانی من

تا که کوبید عصایش به لب و دندانم
کرد تغییر دگر لهجه‌ی قرآنی من

گو به عباس اگر بسته نمی‌شد دستم
می‌نوشتم نگران سر زینب هستم

🔸شاعر: #قاسم_نعمتی