Forwarded From کتاب‌های سرو
#تازه_های_نشر
#تازه_های_کتاب_دین

نوزدهمین عنوان از مجموعه «کتابهای سرو» (مطالعات فرهنگ شیعی) منتشر شد:

📗 آیین نیکی:
مطالعه‌ی جامعه‌شناختی خیر دینی در آیین پیاده‌روی اربعین 📗

✍️ محمدرضا پویافر

از مجموعه کتابهای سرو
دبیر مجموعه: محسن‌حسام مظاهری
464 صفحه (رقعی)
نشر آرما
چاپ اول: ۱۴۰۰



متن پشت جلد کتاب:

اربعین و آیین پیاده‌روی بیش از آن که یک واقعیت ساده دینی در بستر اجتماع دینی شیعه باشد، واقعیتی درهم‌تنیده از لایه‌های مختلف است که از پس قرن‌ها سنت ریشه‌دار عراقی به روزهایی رسیده که سقوط صدام، رسانه، سیاست‌ حاکمیت‌های شیعه (از جمله جمهوری اسلامی) و شوق همیشگی شیعیان دنیا برای زیارت امام‌حسین(ع) آن را تبدیل به آوردگاهی در تقاطع فرهنگ‌های عرب و غیرعرب کرده است. این واقعیت پیچیده درعین‌حال که نمود عشق شیعیان به مولای خود حسین بن علی است، بازنمودی از هویت شیعه‌ی عراقی در پذیرایی از مهمانان و زایران امام‌شان نیز هست. از این نظر، آیین پیاده‌روی اربعین همچنان‌که تجربه‌ی زیارتی مسلمانان شیعه را در قدم قدم حرکت از مبدأهای مختلف به سوی یک مقصد مقدس نشان می‌دهد شامل تکثری از امر خیر دینی است که در شکل‌های مختلف از سوی فرد یا گروه یا سازمان، در پذیرایی، ارائة خدمات، تدارک محل اقامت و تأمین همه‌ی نیازمندی‌های زایران خود را نشان می‌دهد.
آنچه در این کتاب آمده، برمبنای پرسش از الگوی فعالیت و تجربه‌ی خیر دینی، چه در سپهر ایرانی و چه در سپهر عراقی آن در آیین پیاده‌روی اربعین است.
مزیت تمرکز بر دو وجه ایرانی و عراقیِ خیر دینی در اربعین این است که در خلال توصیف و روایت مردم‌نگارانه از موضوع که گاه به تلاش‌هایی برای پدیدارشناسی تجربه‌ی امر خیر به‌مثابه‌ی نوعی از «تجربه‌ی دینی» نزدیک می‌شود، نحوه‌ی تعامل بین‌فرهنگی دو ملت عراق و ایران در «میدان» اربعین نیز شناخته می‌شود. تعاملی که دربردارنده‌ی شناختی از نحوه‌ی ابراز هویت ایرانی و عراقی در بستر این مشارکت دینی خاص در ایام اربعین خواهد بود.
***


این کتاب را از کتابفروشی‌ها و همچنین به صورت آنلاین از سایت چهارسوق 4soooq.ir می‌توانید تهیه نمایید.
https://s4.uupload.ir/files/ce201b08419a46cab224ed240b1f2d4e-0001_bib2.jpg

#کتابهای_سرو
#نشر_آرما
#مطالعات_اجتماعی_تشیع
#مطالعات_اربعین
@nashre_arma
@sarvbooks
Forwarded From دین، فرهنگ، جامعه | محسن‌حسام مظاهری
🔹چند تصویر از عراقی که نمی‌شناسیم 🔹
(روایتی متفاوت از پیاده‌روی اربعین 1398)


✍ علی غبیشاوی


[قسمت 1 از 2]


پیاده‌روی امسالم در مسیر ۴۰ کیلومتری حله تا کربلا و سرک‌کشیدن‌هایم به موکب‌های جاده بغداد و مسیب و موکب‌های جاده فرعی استان بابل و استان واسط و گپ و گفت با مردم بومی این استان‌ها و مردمی که از شهرها و استان‌های جنوبی عراق آمده بودند، توجهم را به نکاتی جلب کرد.

به‌نظر می‌آید که راهپیمایی/مراسم/ زیارت اربعین، درون خود جامعه عراق نیز دچار تورم شده است. تعداد و کیفیت خدمات‌دهی موکب‌ها برای آدمی مثل من که یک بار سال ۲۰۰۴ تجربه حضور در این مراسم را داشتم و بعداز آن، در سال‌های اخیر غیر از جاده نجف-کربلا، مسیرهای دیگر را ندیده بودم، حیرت‌انگیز بود. افزایش موکب‌هایی که در تابلوها و بنرهای سردرشان، سال تأسیس‌شان بعداز ۲۰۱۲ بود نیز چشم‌گیر به‌نظر می‌آمد. در مقایسه با این تعداد انبوه، تعداد میهمانان آستان قدس رضوی در مراسم یک ماه پیش، بسیار بسیار ناچیز است.

مثل بسیاری دیگر از مسائل و اتفاقات عراق - نمونه اخیرش اعتراضات مردمی و نمونه قبلی‌اش ماجرای ورزشگاه کربلا و نمونه سنتی‌اش، کنش‌های سیاسی آیت‌الله سیستانی - در اربعین نیز آن‌قدرها هم که ما فکر می‌کنیم، زاویه تحلیل ما و وزنی که ما از آن در تصورمان داریم، در میان عراقی‌ها واجد اهمیت و جایگاه خاصی نیست یا حداقل من این‌گونه‌اش نیافتم.
اشتباه نشود؛ اهرم‌های فشار و مسیرهای نفوذ ما در این کشور پرقدرت‌تر از گذشته به فعالیت‌های‌شان ادامه می‌دهند اما آن گفتمان در حال ترویج تحلیل‌گران ایرانی نزدیک به‌قدرت راجع‌به اربعین، با کلیدواژه‌هایی چون «تمدن اسلامی» یا «تمرین جامعه طراز ظهور» یا «عراق، لنگر محور مقاومت» تقریبا در مشاهدات من جایی نداشت. شکوه و عظمت زیارت اربعین برای عراقی‌ها، هنوز در چارچوب معنایی سنتی به‌ارث رسیده برای آنها از پیشینیان‌شان جا دارد.

همه زائران ایرانی چند میلیونی اربعین -که با این اندازه از تبلیغات و تسهیلات حکومتی ترغیب به زیارت می‌شوند - فقط در جاده نجف به کربلا، گروهی به‌چشم‌آمدنی‌اند و در مقایسه با جمعیت انبوه عراقی‌هایی که از مسیرهای دیگر به کربلا می‌رسند، تقریبا تعداد قابل‌توجهی را تشکیل نمی‌دهند.
طبیعتا در مسیرهای غیر از مسیر نجف به کربلا - حداقل در سطح مشاهدات من - از موکب‌های عریض و طویل ایرانی با آن شعارها و طرح‌های گرافیکی «الحسین یجمعنا» و پوسترهایی با تصاویر رهبری و آیت‌الله سیستانی و سیدحسن نصرالله و سردار سلیمانی خبری نبود. اصلا این شعار «الحسین یجمعنا» شعاری اصالتا ایرانی است و من جز در یکی از موکب‌های حشدالشعبی در خروجی شهر حله، نشانی از آن ندیدم. موکبی که بیشتر به یک نمایشگاه پوستر و کتاب شبیه بود تا موکب خدمات‌دهی به زوار به معنای سنتی کلمه؛ و البته که در آن بافتی که هنوز اربعین، معنا و مفهومی کاملا عراقی دارد، این موکب به‌اندازه فاصله‌اش با موکب‌های دیگر در ارائه خدمات، خالی از زائر بود.
به‌عکس، دیگر موکب حشد الشعبی وابسته به آستان حضرت ابالفضل در ورودی شهر کربلا از جاده طویریج که - بدون شعار ایرانی «الحسین یجمعنا» - تبلیغات فرهنگی‌اش را به اندازه تأسیس موزه‌ای جمع‌وجور از وسایل به‌غنیمت‌گرفته شده از جنگ با داعش محدود کرده بود و در کنار آن به خدمات‌دهی انبوه و با کیفیت به زوار می‌پرداخت، بسیار شلوغ بود.

همان‌طور که عراقی‌ها، ایران را به زیبایی‌های شمال و مراکز درمانی قم و مکان‌های تفریحی مشهد می‌شناسند، بسیاری از ایرانی‌ها هم از عراق، فقط با کربلا و نجف و حداکثر کاظمین و سامرا آشنایند و این چیز عجیبی نیست.
منتها وقتی به‌عنوان یک ایرانی، چیزی از خشکسالی‌ها و مشکلات بخش کشاورزی عراق نمی‌دانید، وقتی اطلاعی از صنعت نفت فرسوده این کشور و طمع شرکت‌های اروپایی برای قراردهای پرضرر استخراج نفت جنوب عراق ندارید، وقتی پای درددل فارغ‌التحصیلان دانشگاهی بی‌کارش ننشسته‌اید که چگونه از عدم شفافیت و فساد عمیق و حاکمیت باندهای مافیایی قدرت وابسته به کشورهای همسایه، می‌نالند؛ وقتی با این میزان از عدم‌اطلاع راجع‌به این مشکلات و نارسایی‌های این کشور می‌خواهید بر حسب کلیشه‌های ذهنی‌تان از عراقی‌ها درباره سهم «فتنه»انگیزی رسانه‌های خارجی علیه اربعین در قالب اغتشاشات و اعتراضات بپرسید، حتما با پاسخ‌های مؤدبانه‌ای مواجهه نمی‌شوید. ما ایرانی‌های معتاد به دوگانه‌های صفر و یکی و شر و خیرمطلق‌پنداری، هیچ‌وقت نمی‌فهمیم که چگونه همین جوان‌های خادم یا زائر چندصدکیلومتر راه‌پیموده در مراسم اربعین، اعلام می‌کنند که در صورت محقق نشدن خواسته‌های‌شان، دوباره و دو هفته بعداز اربعین، وقتی مراسم و موکب‌داری‌های‌شان برای ۲۸ صفر هم تمام شد، وعده مجددی برای شروع دوره‌ای دیگر از اعتراضات دارند.

[ادامه👇]

#مطالعات_اربعین

1398/7/25
@mohsenhesammazaheri
Forwarded From دین، فرهنگ، جامعه | محسن‌حسام مظاهری
🔹چند تصویر از عراقی که نمی‌شناسیم 🔹
(روایتی متفاوت از پیاده‌روی اربعین 1398)


✍ علی غبیشاوی


[قسمت ۲ و پایانی]


باشگاه‌های بدن‌سازی عراق و کافی‌شاپ‌هایش - کافی‌شاپ، ترکیبی است از یک سالن بیلیارد با قهوه‌خانه‌ای پر قلیان و آب‌میوه/بستنی‌فروشی‌ای با حداکثر طعم‌های ممکن و تلویزیونی که کانالش از الجزیرةاسپرت یا بین‌اسپرت تغییر نمی‌یابد- پر است از جوانان و نوجوانانی که همگی بعداز سال ۲۰۰۰ و خیلی‌های‌شان بعداز ۲۰۰۳ به‌دنیا آمده‌اند. من آمار دقیق و مورد تأییدی از ترکیب جمعیتی عراق ندارم اما مشاهداتم در استان‌های واسط، نجف، کربلا و بابل بهم می‌گوید تعداد این جوانان، چه در موکب‌ها و چه از میان زوار و چه در آن باشگاه‌ها و کافی‌شاپ‌ها بسیار زیادند. جوان‌هایی که حتی در این شب‌ها و در کربلا و نجف و چندصدمتری حرم‌های اهل‌بیت، ابایی از این ندارند که به تفریحات‌شان در آن باشگاه‌ها و کافی‌شاپ‌ها بپردازند و صریحا هم می‌گویند که انگیزه‌هایی مثل تعطیلی مدارس و بی‌کاری و نیاز به تفریح و سیاحت ارزان و دیدن شهرها و استان‌های دیگر عراق، در انگیزه‌شان در این راهپیمایی دو سه هفته‌ای بی‌تأثیر نیست.
این نسل از عراقی‌ها که رنج دوران صدام را درک نکرده‌اند، مدام وضعیت رفاهی‌شان را با هم‌سن‌وسالان‌شان در کشورهای حوزه خلیج‌فارس مقایسه می‌کنند و علاوه بر آن مدام از پدران و بزرگ‌ترهای‌شان این حرف تکراری را می‌شنوند که دوران صدام، حداقل کشور نظم و نسق داشت و مثل الآن، شیرازه‌اش از هم نپاشیده بود. نتیجه‌اش این است که پرتعدادترین معترضین خیابانی را همین‌ها تشکیل می‌دهند.
با یکی‌شان که صحبت می‌کردم وقتی فهمید ایرانی‌ام، راحت و بدون لکنت می‌گفت که مشکل فعلی ما شما ایرانی‌ها نیستید و برای همین شعارهای ضدایرانی، هیچ‌وقت بدنه اصلی شعارهای کف خیابان را تشکیل نداده و نمی‌دهد اما شما به‌تدریج در میان هم‌سن‌وسالانم دارید تبدیل به انسان‌های منفور و دافعه‌برانگیز می‌شوید.

#مطالعات_اربعین

1398/7/25
@mohsenhesammazaheri