نوشتهای منتشرنشده از #مهدی_اخوانثالث در پشت یک عکس یادگاری
@litera9
این روزها سالروز درگذشت مهدی اخوانثالث، شاعر بزرگ عصر ما بود. اخوان در ۴ شهریور ۱۳۶۹ درگذشت و ایرانزمین یکی از خلاقترین شاعرانش را از دست داد.
شفیعیکدکنی به شعر اخوان بسیار علاقه داشت. بعدها که با خودش آشنا شد شیفتۀ شخصیت او و طنزپردازیاش نیز شد. حتی اخیراً کتابی دربارۀ او نوشت با عنوان حالات و مقامات م. امید. عنوان کتاب که در خود طنزی نهفته دارد، درحقیقت نقیضهگونهای است بر کتاب حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر یکی از عرفای بزرگ ایرانزمین که دربارۀ احوال و کراماتش حکایتهای بسیاری هست. اخوان هم کرامات زیادی داشته و مهمترین کرامتش بیگمان شعر اوست.
اما جنبۀ طنز اخوان که هم در شخصیتش دیده میشده هم در شعرهایش هست، بهقدری قوی بوده که مخاطب را سریع تحت تأثیر قرار میداده است. عکسی را که در اینجا برای نخستینبار منتشر میکنم مربوط به سالیانی دور، یعنی پنجاه و چهار سال پیش است که دکتر علی رواقی و دکتر شفیعیکدکنی همخانه بودند و اخوان گاهی نزد ایشان میرفت و مهمانشان میشد. اخوان جز آنکه دانش و استعداد شفیعی را میستود، شیفتۀ مرام و مسلک او بود و او را یکی از نیکان روزگار میدانست که بهتر از خودش و «بهتر از همهکس است.» این نوشته را که یادگاری بسیار عزیز از اخوان است همراه این عکس در اینجا چاپ میکنم تا در تاریخ ثبت شود:
«این عکس را هم میدهم به شفیعیکدکنی ارجمند والا. حالا فهمیدم این سری عکس را (البته من فقط دو تا از سری را دارم که تقدیم به شفیعی میکنم) کی و کجا برداشتهایم. به نظرم یا در مشهد در حدود سال 42، یا در تهران و خیلی بعدها که شفیعی و رواقی در تهران در یک جا، یک اطاق بودند و در دانشگاه درس میخواندند و من چند روزی مهمانشان بودم. من ...خور را با حال و دهن روزه تحمل میکردند، یک شب کباب شامی داشتیم.
م. امید»
چنانکه دیده میشود اخوان نوشته من فقط دو تا از این عکسها را دارم. عکس دوم که مورد نظر اوست و البته قبلاً منتشر شده، این نوشته از اخوان را دارد:
«برای محمدرضا شفیعیکدکنی همشهری، همروستایی عطّار بزرگ. تصویر اوست و من، اما یادم نیست کی و کجا برداشته شده. امشب در آلبوم دیدم و دلم به هوایش پر زد. گفتم این عکس را به او بدهم. او بهتر از من و همهکس است. واحدٌ کالألف است از همه جهات معنوی و روحی. قربان شفیعی عزیزم
مهدی اخوانثالث (م. امید)»
محمد افشینوفایی @AfsharFoundation
@litera9
این روزها سالروز درگذشت مهدی اخوانثالث، شاعر بزرگ عصر ما بود. اخوان در ۴ شهریور ۱۳۶۹ درگذشت و ایرانزمین یکی از خلاقترین شاعرانش را از دست داد.
شفیعیکدکنی به شعر اخوان بسیار علاقه داشت. بعدها که با خودش آشنا شد شیفتۀ شخصیت او و طنزپردازیاش نیز شد. حتی اخیراً کتابی دربارۀ او نوشت با عنوان حالات و مقامات م. امید. عنوان کتاب که در خود طنزی نهفته دارد، درحقیقت نقیضهگونهای است بر کتاب حالات و سخنان ابوسعید ابوالخیر یکی از عرفای بزرگ ایرانزمین که دربارۀ احوال و کراماتش حکایتهای بسیاری هست. اخوان هم کرامات زیادی داشته و مهمترین کرامتش بیگمان شعر اوست.
اما جنبۀ طنز اخوان که هم در شخصیتش دیده میشده هم در شعرهایش هست، بهقدری قوی بوده که مخاطب را سریع تحت تأثیر قرار میداده است. عکسی را که در اینجا برای نخستینبار منتشر میکنم مربوط به سالیانی دور، یعنی پنجاه و چهار سال پیش است که دکتر علی رواقی و دکتر شفیعیکدکنی همخانه بودند و اخوان گاهی نزد ایشان میرفت و مهمانشان میشد. اخوان جز آنکه دانش و استعداد شفیعی را میستود، شیفتۀ مرام و مسلک او بود و او را یکی از نیکان روزگار میدانست که بهتر از خودش و «بهتر از همهکس است.» این نوشته را که یادگاری بسیار عزیز از اخوان است همراه این عکس در اینجا چاپ میکنم تا در تاریخ ثبت شود:
«این عکس را هم میدهم به شفیعیکدکنی ارجمند والا. حالا فهمیدم این سری عکس را (البته من فقط دو تا از سری را دارم که تقدیم به شفیعی میکنم) کی و کجا برداشتهایم. به نظرم یا در مشهد در حدود سال 42، یا در تهران و خیلی بعدها که شفیعی و رواقی در تهران در یک جا، یک اطاق بودند و در دانشگاه درس میخواندند و من چند روزی مهمانشان بودم. من ...خور را با حال و دهن روزه تحمل میکردند، یک شب کباب شامی داشتیم.
م. امید»
چنانکه دیده میشود اخوان نوشته من فقط دو تا از این عکسها را دارم. عکس دوم که مورد نظر اوست و البته قبلاً منتشر شده، این نوشته از اخوان را دارد:
«برای محمدرضا شفیعیکدکنی همشهری، همروستایی عطّار بزرگ. تصویر اوست و من، اما یادم نیست کی و کجا برداشته شده. امشب در آلبوم دیدم و دلم به هوایش پر زد. گفتم این عکس را به او بدهم. او بهتر از من و همهکس است. واحدٌ کالألف است از همه جهات معنوی و روحی. قربان شفیعی عزیزم
مهدی اخوانثالث (م. امید)»
محمد افشینوفایی @AfsharFoundation