.
پورخطیب گنجه از شاعران سده 6 هجری است که دیوان یا مجموعه شعری از او در دست نیست. آوازه شعر او در حد و اندازه ای بوده که شاعر بزرگی چون حکیم سنایی غزنوی (وفات 535 ق) مصرعی از او را تضمین کرده است:
هم بدین وزن ای پسر پورخطیب گنجه گفت
"نوبهار آمد نگارا، باده ی گلنار کو؟"
قدیمترین رباعی که از او در دست داریم در اثر ارزشمند مجمع الرباعیات تالیف اواخر سده 6 هجری است.
یک رباعی چهارقافیه ای و شهرآشوب در ذکر کفشگر:
چون داد غم یار مزین دادم
دل در هوس کفشگری بنهادم
شاید که ز عشق خویش با فریادم
کز تارک سر با کف پای افتادم
منابع متعدد او را همسر #مهستی_گنجوی نوشته اند. قصه امیراحمد و مهستی داستانی غیرمستند ، عامیانه و البته مشهور است که در عشق آن دو ساخته و پرداخته شده، و نسخه های خطی متعددی از آن در کتابخانه های مختلف موجود است. تعداد قابل توجهی از رباعیات خیامانه در این داستان به پورخطیب منسوب شده است.
#مهدی_دهقان
@parniyan7rang
پورخطیب گنجه از شاعران سده 6 هجری است که دیوان یا مجموعه شعری از او در دست نیست. آوازه شعر او در حد و اندازه ای بوده که شاعر بزرگی چون حکیم سنایی غزنوی (وفات 535 ق) مصرعی از او را تضمین کرده است:
هم بدین وزن ای پسر پورخطیب گنجه گفت
"نوبهار آمد نگارا، باده ی گلنار کو؟"
قدیمترین رباعی که از او در دست داریم در اثر ارزشمند مجمع الرباعیات تالیف اواخر سده 6 هجری است.
یک رباعی چهارقافیه ای و شهرآشوب در ذکر کفشگر:
چون داد غم یار مزین دادم
دل در هوس کفشگری بنهادم
شاید که ز عشق خویش با فریادم
کز تارک سر با کف پای افتادم
منابع متعدد او را همسر #مهستی_گنجوی نوشته اند. قصه امیراحمد و مهستی داستانی غیرمستند ، عامیانه و البته مشهور است که در عشق آن دو ساخته و پرداخته شده، و نسخه های خطی متعددی از آن در کتابخانه های مختلف موجود است. تعداد قابل توجهی از رباعیات خیامانه در این داستان به پورخطیب منسوب شده است.
#مهدی_دهقان
@parniyan7rang