@litera9
يك مصری، به نام موسى
محروم کردن یک قوم، از انتساب به فردی که به عنوان بزرگترین فرزند خویشی گرامیاش می دارد، کار دلپذیری نیست و کسی با رضای خاطر به این کار نمیپردازد. با این همه هیچ ملاحظهای نمیتواند بنام مصالح ملی موهوم، مرا به چشم پوشی از حقیقت وادارد. بخصوصی که همه چیز گواه آنست که ایضاح نکته ای از یک مسئله، می تواند مجموع واقعیتها را آشکار گرداند. موسی، مردی که برای قوم یهود نجات دهنده بود و شرایع و کیشی خود را به وی داد، به زمانهایی آن چنان دور دست تعلق دارد که بیدرنگ برای هر کس این سؤال پیش میآید که آیا واقعاً باید او را شخصیتی تاریخی بشمار آورد یا چهره ایست افسانهای. در صورت اول باید زمان او قرن سیزدهم یا شاید چهاردهم پیش از میلاد بوده باشد. ما درباره وی جز آنچه درکتب مقدس و روایات مدون یهودیان بدست می آید، اطلاعات دیگری در اختیار نداریم. هرچند نمی توان یقین حاصل کرد، ولی اغلب مورخان در این نکته توافق دارند که موسی وجود داشته و مهاجرت از مصر که با نام او پیوند دارد، وقوع یافته است. اینکه گفته اند، اگر فرضیه مبتنی بر وجود تاریخی او رد شده بود، تاریخ بعدی اسرائیل غیر قابل فهم می شد، ادعایی بجاست. بنابراین دانش امروز، روایات گذشته را با احتیاطی بیش از آنجه در گذشته معمول بود، مورد بررسی قرار میدهند۔ آنچه در مورد شخصیت موسی، در درجه اول توجه ما را به خود جلب می کند نام اوست که به عبری «موشه» تلفظ می شود، پس نخست لازم است ببینیم ریشه و معنی این نام چیست؟ می دانیم که گزارش «سفر خروج» در همان باب دوم حاوی پاسخی به این سؤال است. در آنجا نقل شده که یک شاهزاده خاتم مصری، پس از گرفتن بجه از آب تیل، او را موسی نامید و دلیل انتخاب این تام را از لحاظ فقه اللغه این دانستهاند که وی «از آب نجات یافته» است. معذالک این توضیح آشکار اشتباه است. به نظر یکی از مؤلفین لغتنامه یهود، تقسیر تورات از نام «کسی که از آب بیرون آورده شده»، فقه اللغه عامیانه ایست که با شکل عبری واقعی موشه که «نجات بخشی » هم معنی میدهد، سازگار نیست. این دلیل بر دو موضوع دیگر هم مبتنی است: نخست اینکه اسناد داستان فقه اللغه عبری به یک شاهزاده خانم مصری خلاف عقل است؛ دوم اینکه تقریباً قطعی است که آبی که بچه از آن بیرون کشیده
شده، آب نیل نبوده است.
#موسی_و_یکتاپرستی
#زیگموند_فروید
ترجمهی : #قاسم_خاتمی
يك مصری، به نام موسى
محروم کردن یک قوم، از انتساب به فردی که به عنوان بزرگترین فرزند خویشی گرامیاش می دارد، کار دلپذیری نیست و کسی با رضای خاطر به این کار نمیپردازد. با این همه هیچ ملاحظهای نمیتواند بنام مصالح ملی موهوم، مرا به چشم پوشی از حقیقت وادارد. بخصوصی که همه چیز گواه آنست که ایضاح نکته ای از یک مسئله، می تواند مجموع واقعیتها را آشکار گرداند. موسی، مردی که برای قوم یهود نجات دهنده بود و شرایع و کیشی خود را به وی داد، به زمانهایی آن چنان دور دست تعلق دارد که بیدرنگ برای هر کس این سؤال پیش میآید که آیا واقعاً باید او را شخصیتی تاریخی بشمار آورد یا چهره ایست افسانهای. در صورت اول باید زمان او قرن سیزدهم یا شاید چهاردهم پیش از میلاد بوده باشد. ما درباره وی جز آنچه درکتب مقدس و روایات مدون یهودیان بدست می آید، اطلاعات دیگری در اختیار نداریم. هرچند نمی توان یقین حاصل کرد، ولی اغلب مورخان در این نکته توافق دارند که موسی وجود داشته و مهاجرت از مصر که با نام او پیوند دارد، وقوع یافته است. اینکه گفته اند، اگر فرضیه مبتنی بر وجود تاریخی او رد شده بود، تاریخ بعدی اسرائیل غیر قابل فهم می شد، ادعایی بجاست. بنابراین دانش امروز، روایات گذشته را با احتیاطی بیش از آنجه در گذشته معمول بود، مورد بررسی قرار میدهند۔ آنچه در مورد شخصیت موسی، در درجه اول توجه ما را به خود جلب می کند نام اوست که به عبری «موشه» تلفظ می شود، پس نخست لازم است ببینیم ریشه و معنی این نام چیست؟ می دانیم که گزارش «سفر خروج» در همان باب دوم حاوی پاسخی به این سؤال است. در آنجا نقل شده که یک شاهزاده خاتم مصری، پس از گرفتن بجه از آب تیل، او را موسی نامید و دلیل انتخاب این تام را از لحاظ فقه اللغه این دانستهاند که وی «از آب نجات یافته» است. معذالک این توضیح آشکار اشتباه است. به نظر یکی از مؤلفین لغتنامه یهود، تقسیر تورات از نام «کسی که از آب بیرون آورده شده»، فقه اللغه عامیانه ایست که با شکل عبری واقعی موشه که «نجات بخشی » هم معنی میدهد، سازگار نیست. این دلیل بر دو موضوع دیگر هم مبتنی است: نخست اینکه اسناد داستان فقه اللغه عبری به یک شاهزاده خانم مصری خلاف عقل است؛ دوم اینکه تقریباً قطعی است که آبی که بچه از آن بیرون کشیده
شده، آب نیل نبوده است.
#موسی_و_یکتاپرستی
#زیگموند_فروید
ترجمهی : #قاسم_خاتمی