Forwarded From .
🔶کودن

✍🏻 محمد رضا اسلامی

🔹پرده اول-
یکی از تعابیری که با بسامد بالا در میان اشعار #مولوی استفاده می شود موضوع "هوش" و "بی بهره بودن از هوش" است. همان که ما آن را خنگى و مولوی #کودن بودن خطابش می کند. این دارا بودنِ «چشمان پر هوش» یا چشمان بی رمق، در نگاه مولوی جایگاهی ویژه دارد. همان که عربی اش می شود «حدّتِ نگاه». حدت از حدید (آهن) به معنی تیزی. تیز بودنِ #نگاه.

اما آنچه که زیباست اینها نیست. آنچه که در اشعار مولانا زیباست «به هوش ننازیدن» است.
مولانایی که عاشقِ هوش است و نگاه تیز، خیلی به صراحت و بارها این کلمه «کودن» را با افتخار استفاده می کند.

اینکه کودن بودن، یا داشتنِ «گوشِ گران» ، بهتر از "هوشِ دگران" است. هوشِ آنها که به هوشِ خود می نازند.
آنگاه که احساس کودن بودن داری، زیباتر است از آن حضرتِ خودپسندی که به حدتِ نگاهش، می نازد. ببینیم چه زیبا گفته این را . چه زیبا «کند و کودن» بودنِ خودش را شرح کرده :

✔️گویم سخن را بازگو، مردی، کرم، ز آغاز گو/
هین بی‌ملولی شرح کن «من سخت کند و کودنم» /

گوید که آن گوشِ گران «بهتر ز هوشِ دیگران» /
صد فضل دارد این بر آن! کان جا هوا این جا منم
(*غزل 1384)

آن ذهن قدرتمند و حیرت آوری که توانسته هزاران هزار معنا و مفهوم و گفتار را در قابِ نظمِ شصت هزار بیت به کلام موزون بنشاند، در محاکات با معشوق از «کند و کودن» بودنِ خودش می گوید. صادقانه. مثل کودکی زلال. و جواب چه می شنود؟
«ایرادی ندارد، هر زمان که بالیدن به خود و هوشِ خود است بویِ «هوا» و نفس است و اینجا که تو نشسته ای و مقام گرفته ای، «من» هستم. من! »

🔹پرده دوم-
مولوی می گوید: کند و کودن بودنِ من را یک نفر/یک معلم/یک اوستاد، نگذاشت که استمرار یابد. به بیان خودش: «نگذاشت که من کودن برآیم»

✔️منم طفلی، که عشقم اوستاد است /
بِنَگذارد که من «کُودن برآیم»
(غزل 1523)


🔹پرده سوم –
در میانِ تعابیر دعای جوشن، این یکی چه دلنشین است: « یا مُرشِدَ منِ استرشَدَه» . ای کسی که رشد می دهی/معلمی می کنی/مُرشدی می کنی، برای کسی که از تو، استرشاد بخواد. مسیر رشد را نشانش می دهی...
.
به چه چشم‌هایِ کودن، شود از نگار روشن
اگر آن غبار کویش سرِ توتیا ندارد؟

▪️« یا من هو بِمُن رَجاهُ کریم »

یکشنبه 3 جون 2018- سانتا کلارا ، گوشه ای از دره سلیکون ولی. دره ی هوش.

#امروز_با_مولوی
#شب_قدر_بامولانا
#زلف_سخن
این کتاب فارسی- روسی است. براساس نسخه قونیه تصحیح شده است.
تا صفحه ی 280 روسی و از 280 تا اخر کتاب متن تصحیح شده مثنوی به زبان فارسی است.
#مولوی
Forwarded From درست راه
🔹〰 🌀⚜ 💠 ⚜🌀 〰🔹

📝 - #مولوی و انکار ایمان حضرت #ابوطالب علیه السلام

این ماجرا در بیت هاى 194 تا 199 دفتر ششم آمده است :

خود یکى بوطالب آن عمّ رسول

مى نمودش شنعه ى عربان مهول

که چه گویندم عرب ؟ کز طفل خود

او بگردانید دینِ معتمد

گفتش : اى عم یک شهادت تو بگو

تا کنم با حق خصومت بهر تو

گفت : لیکن فاش گردد از سَماع

کلُّ سرِّ جاوز الاثنین شاع

من بمانم در زبان این عرب

پیش ایشان خوار گردم زین سبب

لیک گر بودیش لطف ماسبق

کى بدى این بد دلى با حرف حق ؟

صاحب مثنوى در این جا حضرت ابوطالب علیه السلام را کافر دانسته ، که این تأکیدی بر سنى بودن اوست . در حالى که قاطبه ى شیعه به اجماع و اتفاق و برخى از محققین عامه ، ایمان آن بزرگ مرد مدافع نبوت را اثبات کرده اند و به قدرى این مسأله در شیعه قطعى است که مخالف آن را مى توان شیعه ندانست. هر شخص منصفی با اندک مطالعه ای در تاریخ صدر اسلام و فداکاری ها حضرت ابوطالب علیه السلام در راه اعتلای اسلام ، ذره ای در ایمان آن بزرگ حامی پیامبر و مسلمانان ، شک نخواهد داشت . در وضوح و آشکاری این امر همین بس که حضرت #امام_رضا علیه السلام ، سرانجام کسی که در ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام ، شک داشته باشد را جهنم 🔥 دانسته اند .

1⃣ - حضرت محمد صلی الله علیه و آله :

« عبدالمطلب و ابوطالب با گفتار " لااله الا الله ، محمد رسول الله " و مذهب ابراهيم از دنيا رفتند »

📘 - بحارالانوار ، ج 35، ص 113


2⃣ - حضرت #امیرالمومنین علی علیه السلام :

« به خدا سوگند ، پدرم ابوطالب و اجدادم عبدالمطلب ، هاشم و عبدمناف ، هيچ گاه ، بت نپرستيدند. »

📕 - بحار، ج 35 ، ص 116

#نقد_تصوف
upzone.ir/66407
آتش در دهان شمس #مولوی در بیان رهبری
Forwarded From unknown
🔸دیدار با استاد دکتر #محمود_مهدوی_دامغانی ـ #بخش_دوم

استاد مهدوی دامغانی همچنین در باره مرحوم #جلال_همایی (۱۲۷۸ ـ ۱۳۵۹ ش.) فرمودند که ایشان از نظر دین‌باوری عِدل نداشت. وی همواره تهران بود و فقط به دلیل هم‌درس بودن با #شیخ_هاشم_قزوینی در #اصفهان، دوبار برای دیدن شیخ هاشم به مشهد آمد. در
آن زمان در ماه مبارک رمضان هم نوزدهم و هم بیست و یکم تعطیل رسمی بود. یک بار در روز هجدهم ماه مبارک رمضان اشعاری از #مولوی در وصف #امیر_المؤمنین_علی علیه السلام خواند و شرح کرد و در حین آن، چنان می‌گریست که من از بکّائین چنین گریه‌ای ندیده‌ام. کسی که قصیده‌ای با این  بیت بسراید، معلوم است که در چه مقام و جایگاهی است:

مرگ آخته تیغ بر گلویم
من مست هوا و آرزویم

(مطلع این قصیده چنین است: پایان شب سخن‌سرایی ـ می‌گفت ز سوز دل همایی)

ابوالحسن تهامی (شاعر مرثیه‌سرای قرن پنجم هجری) قصیده‌ای در مرگ فرزند هشت ساله خود در پنجاه و چهار بیت سروده که بقدری زیباست که مخالفان او برای این که این قصیده رواج پیدا نکند، آن را قصیده شومیه نامیده‌اند و چنین رواج داده‌اند که اگر کسی این قصیده را تا آخر بخواند فرزند او خواهد مرد.

(مطلع این قصیده چنین است: حُکم المنیه فی البریه جار ـ  ما هذه الدنیا بدار قرار) روزی استاد همایی در ابتدای درس، این بیت از قصیده را روی تابلو نوشتند:

طُبِعتُ علی کَدَر و انت تریدها
صَــفواً مـن الاقــذاء و الاکـدار

و آن را با مرثیه‌ای از #رودکی تطبیق دادند و فرمودند قصیده تهامی دو سه دهه پس از رودکی سروده شده است، ولی "توارد" با "سرقت ادبی" فرق دارد و نباید هم‌مشابهتی را بلافاصله به سرقت ادبی موصوف ساخت. ایشان فرمودند مَرد میخواهم که این قصیده تهامی را اعراب  و شرح کند، من عرض کردم که چرا کسی را خودتان برای این کار انتخاب نمی‌کنید؟ به من فرمودند خودت این قصیده را شرح کن. سپس از من پرسیدند فرزند داری؟ گفتم بله سه فرزند دارم، فرمودند به خرافه شوم بودن این قصیده اعتنا نکن و آن را شرح کن. مرحوم همایی مسیر منزلشان در سرچشمه تا دانشگاه تهران را پیاده می‌آمدند و برمی‌گشتند و اغلب به هنگام بازگشت، دانشجویان ایشان را همراهی می‌کردند. من یک بار در مسیر منزل، مشکل خود را در فهم این بیت از قصیده تهامی مطرح کردم و پاسخ گرفتم:

إنی وُتِرتُ بِصارمٍ ذی رونقٍ  
أعــدَدتُه لطلابـــــه الاوتـــار

مدتی بعد، در باره یکی دیگر از ابیات سوال کردم و ایشان برآشتفتند و فرمودند من از شاگرد پخته‌خوار بدم می‌آید و این بار پاسخ مرا ندادند. وقتی شرح این قصیده تمام شد آن را از طریق دخترشان خانم دکتر همادخت همایی که ایشان هم هم‌کلاسی ما بودند تحویل استاد دادم و ایشان در جلسه بعد دخترشان را خطاب قرار دادند (و با این کار حرمت آقایان دانشجویان برجسته‌ای را که آنها هم در کلاس بودند، پاس داشتند) و با اشاره به نوشته من، گفتند بزرگان این گونه کار می‌کنند.

بعدها که برای امتحان به نزد ایشان رفتم، گفتند شما همان روز که آن شرح قصیده را تحویل دادید نمره قبولی امتحان خود را گرفتید و یک نمره ۱۸ که به کسی نمی‌دادند برای من منظور کردند.

مرحوم همایی بارها خطاب به من می‌فرمودند که کتاب جواهر الادب تدوین احمد الهاشمی، باید انیس اللیل تو باشد. وقتی در اسفند سال ۱۳۴۵ش. برای خداحافظی حج به منزلشان رفتم، خیلی گریستند. خدمتشان عرض کردم امروز ۲۳ ذی‌القعده است و اگر شما اراده بفرمایید کار صدور گذرنامه و مقدمات سفر حج شما را از طریق (علیقلی) اردلان (۱۲۸۰ ـ ۱۳۶۴ ش.) دنبال می‌کنیم و شما هم در حج امسال مشرف خواهید بود. ایشان دوباره این شعر را خواندند و گریستند:

به طـواف کعبه رفتـم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی که درون خانه آیی؟

نقل از کانال استاد محسن الویری


@sibawayhis
Forwarded From 📚کتابخانه نقد تصوف وعرفان🕸 صفیر شیطان 🕸
#شاهد_بازی در ادبیات فارسی
دکتر #سیروس_شمیسا
📚معرفی اجمالی:
✍مولف با اشاره به گستردگی این عمل زشت در ادبیات وتاریخ ایران وسایر اقوام از ننوشتن اثر مستقلی در این موضوع ابراز تعجب میکند وعلی رغم اینکه شاید این کتاب به مذاق عده ای خوشایند نباشد به نشراین اثرتحقیقی خود می پردازد .
🔹 کتاب در سیر تاریخی خود #نظر_بازی و لواط را از قوم لوط ورساله #عشق افلاطون وابن سیناو ادبیات عرب وهند آغاز می کند
🔸سپس تاریخچه شاهد بازی را در دوران غزنویان، سلجوقیان ، تیموریان ،صفویه،افشاریه، زندیه، قاجار وپهلوی به طور مستند بیان می کند.
🔹 فصل چهارم کتاب به طور مجزا به #شاهد_بازی صوفیانی از جمله:
#عین_القضاه ، #اوحد_الدین_کرمانی، #مولوی و #شمس_تبریزی و #احمد_غزالی و... پرداخته شده است .

❌نویسنده در مقدمه بیان می کند بسیاری از این افراد سر شناس در بیان شاهد بازی خود هیچ احساس شرمی نداشتند.

⚠️کثرت حکایات شاهان وبزرگان وشاعران وصوفیان به قدری است که هر خواننده ای را به شگفتی می اندازد ‼️
#کتاب #آداب #فارسی #قرن۱۵

@safiresheytan🕸
Forwarded From کتب فلسفی Philosophic Books
مولوی ، هگل شرق

نویسنده: احسان طبری


«باید توجه داشت که در این کتاب هم (مانند باقی آثار زنده یاد احسان طبری) وابستگی ها و تعهدات همیشگی طبری نسبت به مارکسیسم و حزب توده ایران حضور پررنگی داره و همین نکته تا حدودی ارزش این تحقیق رو تخفیف میدهد .

#مولوی
#هگل
👇👇👇👇👇
@philosophic_books
@literature9
دکلماتور: #احمد_شاملو
شاعر: #مولوی
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
آلبوم: غزلیات مولوی
آهنگ‌ساز: #فرهاد_فخرالدینی
سال انتشار: ۱۳۹۶
ناشر: مؤسسه‌ی فرهنگی‌هنری ماهور
Forwarded From فطرس مدیا
مثنوی مولوی. مونیخ.سده۸