Forwarded From unknown
حدادعادل: لازم نیست امیرخانی اجتهاد کند

رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در گفت وگو با جام جم:

🔸به دوست عزیزمان جناب آقای‌امیرخانی عرض می‌کنم این رسم‌الخطی که فرهنگستان تصویب کرده حاصل تجربه نه تنها بهترین استادان زبان و ادبیات فارسی معاصر بلکه امروز جهان است. چون بهترین استادان ادبیات فارسی در ایران امروز جمع هستند. یعنی ایرانِ امروز، مرکز و کانون اصلی زبان فارسی است. استادانی که در فرهنگستان بوده و هستند، برگزیدگان این رشته محسوب می‌شوند. اینها 60 سال از زندگی‌شان را صرف زبان فارسی کرده‌اند. با متون کهن و نویسندگان امروز و ادبیات فرنگی آشنا هستند. اگر مجموع کتاب‌هایی را که استادان عضو شورای فرهنگستان چاپ کرده‌اند شمارش کنیم، شاید از هزار بیشتر باشد. یعنی هر کدام از اینها به‌طور متوسط 50‌کتاب تالیف کرده‌اند.

🔸استادانی همچون احمد سمیعی، دکتر علی‌اشرف صادقی، استاد موحد، دکتر فتح‌ا... مجتبایی، بهاءالدین خرمشاهی یا همین مرحوم ابوالحسن نجفی. وقتی این افراد چند سال تحقیق کرده و دستور خط برای زبان فارسی تدوین و با بحث و مشورت و بررسی، چیزی را مصوب کرده‌اند چرا نباید از آن استفاده شود؟ من نمی‌گویم قانونی همه مجبورند اطاعت کنند ولی می‌گویم این افراد که دشمن جامعه و زبان فارسی نیستند. این افراد، عمرشان را در این راه صرف کرده و سزاوارتر این است اگر قانون و قاعده جدیدی هم وضع می‌شود، توسط این افراد وضع شود.

🔸ما گفته‌ایم مصلحت خط‌فارسی در این است که کجا واژه‌ها سرهم و کجا، جدا نوشته شود. برخی جاها هم به سلیقه افراد واگذار می‌کنیم. مثلا ما نمی‌پسندیم کلمه همسایه را جدا به شکل «هم‌سایه» بنویسیم. برای این کار استدلال زبان‌شناسانه و ادبی داریم. این طور نیست که کسی بگوید من واژه «رهبر» را جدا به صورت «ره‌بر» می‌نویسم.

🔸اگر ما این واژه را سرهم بنویسیم مانع از این نیست به کلمه پس‌نهاد فکر نکنیم. ولی ممکن است آن را هم سرهم بنویسیم. استدلال اعضای شورای ما در فرهنگستان این است که این واژه‌ها بسیط شده و معنای عناصری را که در هم ترکیب شده از دست داده‌اند. این‌جور نیست که معنای این کلمه از جمع دو واژه‌ای درست شود که با هم ترکیب شده‌اند. به عنوان مثال شما وقتی دو فلز مس و روی را ذوب و با هم ترکیب می‌کنید، نتیجه کار یک آلیاژ جدید است که ویژگی‌ها و خصوصیات جدید خود را دارد. این آلیاژ یک هویت جدید پیدا کرده است.

🔸این جدانویسی‌ها ممکن است اشکالات بسیاری پدیدار کند. آقای امیرخانی قطعا اشتباه می‌کند. افراد دیگر هم به این صورت است. زبان و بخصوص خط چیزی نیست که با پسند و سلیقه هر کسی شکل بگیرد. در این صورت سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. کار را باید به متخصص سپرد. الان کسی مثل استاد شفیعی کدکنی چگونه می‌نویسد؟ آیا ما قبول داریم دکتر شفیعی کدکنی، استاد به معنی کلمه در زبان و ادب و شعر فارسی است یا نه؟ آیا ایشان با خط‌فارسی از این تفنن‌ها می‌کند؟ آن کسان دیگری که سلیقه خودشان را اعمال و اعلام می‌کنند، صلاحیت‌شان از دکتر شفیعی کدکنی بیشتر است؟ باید به این استادان و بزرگان ادب فارسی و فرهنگستان اعتماد کرد. ضرورتی ندارد هر کسی در این باب اجتهاد کند.

#ویژه #ناگفته‌ها
https://t.me/joinchat/AAAAADw-3B1gQm2qc7CQ7A
Forwarded From پشت پرده کتاب
ماجرای جایزه کتاب سال که به رسول جعفریان ندادند

🔸سال ۱۳۸۴ در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری دو گزینه پیش روی همگان بود؛ آیت الله هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد. دوره اول به آقای لاریجانی رأی دادم. پیش از رسیدن به انتخابات، اذهان پر شده بود از نقد هاشمی و برچسب هایی مثل اشرافیگری برای منی که در طیف راست ایستاده بودم، آن انتقادات پررنگ هم بود.

🔸از مدتی پیش از انتخابات، در سایت بازتاب شروع کرده بودم به نوشتن یادداشت‌های کوتاهی که فرم جدیدی در نوشتن های من بود. آن یادداشتها در نقد دولت خاتمی بود اما یک ایده مرکزی داشت. آن زمان تمام نگرانی من از کند بودن ادارة کشور بود. بر سر دوراهی هاشمی و احمدی نژاد هم من سمت کسی ایستادم که جوان تر بود و گمان می کردم می تواند کمی. به تحولات سرعت ببخشد یا مدل جدیدی برای اداره کشور ارائه دهد.

🔸تحت تأثیر یک سری از تبلیغات دوران شهرداری احمدی نژاد هم قرار گرفته بودم. دوستان من، طرفدار هاشمی بودند و می گفتند صلاح نیست مملکت رادست احمدی نژاد و یارانش دهیم اما من مخالف آنها بودم و با آنها بحث می کردم میگفتم کشور آدم جوان می خواهد.

🔸من در آن دوران به حلقه علی لاریجانی نزدیک شده بودم و ایشان دبیر شورای امنیت ملی شده بود. شش ماهی نگذشت که حرف ها و کارهای عجیب آقای احمدی نژاد شروع شد و اخبار آن به گوش من هم می‌رسید. نمی گویم مثلا یک روز در خانه نشستم و فکر کردم و و از احمدی نژاد بریدم، نه این گونه نبود. آرام آرام راهم را جدا کردم آن چنان که سال ۱۳۸۶ دیگر شروع کرده بودم به نوشتن یادداشت‌های تند و تیز علیه دولت و شخص احمدی‌نژاد؛ چه با اسم خودم و چه با اسم مستعار. یکی از جنجالی‌ترین آنها هم یادداشت استخاره بود که مثل توپ در شهر صدا کرد. آقای ناطق نوری بعدها به من گفت آن یادداشت‌هایتان بسیار خواندنی بود.

🔸یک روز آقای ابراهیم فتح اللهی از دفتر ریاست جمهوری به من زنگ زد و گفت آقای احمدی نژاد شما را دوست دارد و .... به آقای فتح اللهی گفتم بحث ما سر علاقه نیست. بحث ماسر این است که ایشان در حوزه مفاهیم دینی اظهارنظرهایی می‌کند که اساس ندارد. از این افکار هپروتی است. مرجعیت فکری دینی جای مشخصی دارد و هر کسی نمی‌تواند یک مرجعیتی برای خودش درست کند. ایشان با این حرفها را تکذیب و متوقف کند یا من به نوشتن یادداشت‌هایم ادامه می‌دهم.

🔸آقای احمدی‌نژاد هر روز یک حرف تازه‌ای در حوزه دین می‌زد. این را هم بگویم که حساسیت‌های من بیش از آن که سیاسی باشد دینی بود. مخاطبم احمدی‌نژاد بود و می‌گفتم که مثلا به امام زمان چه کار دارید؟ می‌دانید که من کتابی هم با عنوان مهدیان دروغین نوشتم که ناشی از همان تأملاتم بود.

🔸به هر حال آن یادداشت‌ها و اظهارنظرهای تند و تیز، به مرحله جایزه کتاب سال رسید. من تازه مدیر کتابخانه مجلس شده بودم. قم بودم که خبر دادند کتاب اطلس شیعه برنده جایزه کتاب سال شده. من همسرم را که تهران بود به مراسم فرستادم. نه من و نه او نمی دانستیم ماجرا منتفی شده است. در اتوبان قم - تهران بودم که زنگ زدند و گفتند آقای احمدی‌نژاد تقدیرنامه شما را امضا نکرده است. در آن محفل، جایزه اعلام نشد، اما آقای دکتر پرویز مردانگی کرد و گفت ما این را به عنوان کتاب سال می شناسیم و جایزه را هم بعد داد.

منبع: اندیشه پویا

#ویژه #ناگفته‌ها #کتاب_سال #رسول_جعفریان
https://t.me/joinchat/AAAAADw-3B1gQm2qc7CQ7A