Forwarded From آوازی در فرجام[کارنامه نُصرت رحمانی]
Forwarded From اتچ بات



@Nosrat_Rahmaani

"ای بی تو من"



ای بی‌تو من، خراب!
شب بی‌تو خسته است.



ای بی‌تو من سراب
دیگر شتاب، توان را شکسته است.
در من، منی به‌پاست،
اما نرفته دلشده‌ای در عمیق خواب.
جدایی، چه خیمه‌ای
در شهر بسته است!
اما... نرفته دلشده‌ای در عمیق خواب.



ای دیده‌ات شراب!
جرعه نگاهی.
ای بی‌تو دل خراب،
تباهی.



در کُنه من غم تو در این پُر ستوه شب
پرواز می‌کُند.
در این شکسته شب چه سیاهی گرفته لرد.



ای بی‌تو من، خراب!
دستان باد
دیوارهای جدایی کشیده‌اند
در روی خاک.
این ظلم نیست؟
ای بی‌تو من، خراب!


ای بی‌تو من، خراب
شب، بی‌تو خسته است؛
من، بی‌تو خسته‌ام،
و جدایان
درهم شکسته‌اند.
ای بی‌تو...،
ای سراب!

#ای_بی_تو
شعر و صدای
#نصرت_رحمانی
از دفتر : #میعاد_در_لجن

ـــــــــــــــــــــــ


@Nosrat_Rahmaani


@literature9

کدام پنجره باز است؟
کدام پنجره در شهر مردگان باز است؟
که انتظار چنین رخنه کرده در دل من.
کدام گوش چنین تشنه است؟
که رسته باز پیامی به خشک‌گاهِ لبم

#نصرت_رحمانی
@literature9
"شعر انهدام"
از #نصرت_رحمانی
‎با صدای میلاد دارابی
‎روی قطعه‌ی دیلمان
با پیانوی جواد معروفی
Forwarded From آوازی در فرجام[کارنامه نُصرت رحمانی]



@Nosrat_Rahmaani

#نصرت_رحمانی
یک شاعر عصیانگر، یک شاعر نیمایی
مصاحبه با #رضا_براهنی
توسط #محمد_تنگستانی

تلفنی با دکتر رضا براهنی صحبت می‌کردم. پیش از آن‌که بحث نصرت رحمانی در میان بیاید، از شعر بلند «اسماعیل»، از شعرهای قدردیده و شناخته‌شدهٔ براهنی یاد کردم. براهنی گفت: «شعر است دیگر». مثل این بود که گفته باشد «نور چشم است دیگر». بعد کم‌کم حرف نصرت رحمانی را پیش کشیدم. آیا او به‌راستی یک شاعر نیمایی بود؟

_ آقای براهنی، نظرتان درباره شعر نصرت رحمانی چیست؟

_ نصرت علاوه بر این‌که شعر کلاسیک را به‌خوبی می‌شناخت، شعر نیمایی را هم درک کرده بود. کوتاه و بلند کردن مصرع‌ها را از نیما آموخته بود. در آن زمان، شعر فارسی از یک ذات رمانتیک هم برخوردار بود. نصرت از این هم به‌خوبی در شعرش استفاده کرده. مثلث مشیری، نادرپور، نصرت رحمانی اصولاً رمانتیسم را به‌خوبی در شعر فارسی به‌کار گرفته. نصرت اما در رفت‌وآمدی که با شاعران جدید‌تر پیدا کرده بود، خودش را از آن نگاه رمانتیک رهایی داد. به ‌طور کلی‌ دو نوع شعر داشت: چارپاره‌هایی که از شاعرانی مثل فریدون توللی یاد گرفته بود و شعر نیمایی.

_ آیا نصرت رحمانی تحت تأثیر شاملو هم بود؟

_ به ‌نظر من نصرت تحت تأثیر شاملو نبود، به‌دلیل این‌که هیچ‌وقت شعر بی‌وزن نگفت. او اغلب از قرارد‌ادهای وزنی که نیما به‌وجود آورده بود استفاده می‌کرد.

_ یعنی نصرت رحمانی «شعر سپید» ندارد؟

_ شاملو در شعر‌هایی که در سا‌های ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ سروده، تحت تأثیر شعر نیما بوده‌است. در ادبیات ایران بی‌خود اسم شعر «بی‌وزن» را گذاشتند «شعر سپید». «شعر سپید»، هم در زبان فرانسه، هم در زبان انگلیسی‌، شعری‌ است که وزن دارد ولی‌ قافیه ندارد. «بودن یا نبودن» شکسپیر در وزن آزاد یا «بلنک‌ورس» (Blank verse) نوشته شده. در زبان فارسی این اصطلاح را ترجمه کرده‌اند: «شعر سپید»، بعد هم تبدیلش کردند به شعر بی‌وزن. نمونه‌ٔ عالی شعر آزاد، خود نیماست. نیما البته چارپاره هم گفته. اصولاً دو شاخهٔ شعری از نیما منشعب شده که یکی از این دو شاخه‌ چارپاره‌سازی‌ است. بعضی‌‌ها مثل نادر نادرپور و نصرت رحمانی و حتی در ابتدا احمد شاملو شعرهایی به شکل چارپاره گفته‌اند. من هم یکی‌ دو تا چارپاره گفتم که بعد پاره کردم و دور ریختم.

_ شما با نصرت رحمانی چگونه آشنا شدید؟

_ تازه به تهران آمده بودم و دوران سربازی‌ام را می‌گذراندم که با نصرت رحمانی آشنا شدم. گاهی‌ می‌رفتم کافه نادری، یا کافه پیروز، شاعران و نویسنده‌ها را می‌دیدم که یکی از آن‌ها هم نصرت رحمانی بود. برای هم‌ شعر می‌خواندیم. شعر خواندنش ‌جور خاصی‌ بود. خوشم می‌‌آمد از شعر خواندنش. با لحنی رقیق و در همان حال صدای قَوی شعر می‌خواند و یک‌ذره هم روی بعضی از کلمات تأکید می‌کرد. نصرت در شعر، ریسک می‌کرد و آن ریسک‌ها به ‌نظر من جذابش می‌کرد و شعر او را از چارچوب‌های قراردادی بیرون می‌آورد. در تقطیع شعر به خوبی عمل می‌کرد. چندین‌ بار هم نیما را دیده بود و شعر‌هایش را برای او خوانده بود.

_ شخصیت نصرت رحمانی چگونه بود؟

_ نصرت عصبیت‌های خاصی‌ داشت ولی‌ آدم صادقی بود. لوطی‌مسلک هم بود. روی‌هم‌رفته روراست بود. در ذاتش درون‌گرایی نبود، پس زود عصبانی‌ می‌شد و به‌‌ همان سرعت فراموش می‌کرد. وقتی‌‌ کسی جوک خوبی تعریف می‌کرد، غش می‌کرد از خنده.

_ شهرت نصرت، چه‌قدر مدیون شخصیت سیاسی و حزبی نصرت بود و چه‌قدر مدیون شخصیت ادبی‌ و تفکر شعری‌اش؟

_ نصرت رحمانی هیچ‌وقت آدم حزبی نبود. نصرت را می‌شود شباهت داد به شاعران نسل «بیت»؛ شاعرانی که عصیان داشتند. این خیزش از انگلیس و فرانسه شروع شد و بعد کشیده شد به آمریکا. آلن گینزبرگ که از دوستان من هم بود، از شاعران شاخص این خیزش اعتراضی است. شاعر برجسته‌ای بود، اما بسیار عاصی بود، هم از نظر نوع کلامی که به‌کار می‌برد، و هم از نظر موضعی که می‌گرفت در برابر خفقان.

_ شعر نصرت رحمانی در سیاهی و تباهی فرورفته. آیا اعتیاد او به تریاک، فضای شعرش را هم سیاه کرده بود؟

_ اعتیاد به برخی‌ از شاعران و شعرشان لطمه‌ زد و با این‌حال بعضی‌ از شعرهای این شاعران در ادبیات نمونه‌های درخشانی شدند.


مصاحبه با #رضا_براهنی
ویژه‌نامهٔ #نصرت_رحمانی
زیر نظر #حسین_نوش‌آذر و #محمد_تنگستانی
سایت ایران‌وایر، صفحات ۱۴ _ ۱۵.
ـــــــــــــــــــــــ

@Nosrat_Rahmaani


Forwarded From غزل‌شعر
به کانال #نصرت_رحمانی بپوندید:

اشعار، دکلمه‌ها، یادداشت‌ها و نظرات #نصرت_رحمانی
و مطالبی دربارۀ شاعر و... در

@Nosrat_Rahmaani
Forwarded From غزل‌شعر
به کانال #نصرت_رحمانی بپیوندید:

اشعار، دکلمه‌ها، یادداشت‌ها و نظرات #نصرت_رحمانی
و مطالبی دربارۀ شاعر و... در

@Nosrat_Rahmaani
@literature9
ـ بلوف
شعر و صدای #نصرت_رحمانی
۲۷ خردادماه، سالروز درگذشت شاعر
یک جنگجو که نجنگید اما شکست خورد | ایبنا [http://w
یک جنگجو که نجنگید
@literature9


«آن چیزهایی که در زندگی هست و در شعر دیگران سایه‌ای از خود نشان می‌دهد، در شعر شما بی‌پرده‌اند. اگر این جرأت را دیگران نپسندند برای شما عیب نیست!» این جملات کوتاه از نیمایوشیج که به عنوان مقدمه در نخستین دفتر شعر نصرت رحمانی منتشر شد شاید گویاترین و جامع‌ترین توصیف از جهان شعری نصرت باشد با همه‌ی اختصاری که دارد. نصرت رحمانی در سال‌های پس از کودتا با چهارپاره‌هایش به شهرت رسید و نخستین دفترش، کوچ، که نیما بر آن مقدمه نوشت را در همان حول و حوش سال ۳۳ منتشر کرد.


یکی از دلایل اقبال روزنامه‌ها به شعر نصرت استفاده‌ی او از زبان کوچه و بازار بود که امثال اخوان و توللی و نادرپور، ستاره‌های آن روز شعر ایران از آن گریزان بودند (رنگ ز فیروزه کرد و خیس عرق شد / چهره‌ی کاشی ز شرم آن تن تبدار...) و دلیل دیگر این‌که به قول داریوش آشوری، شاملو و رحمانی می‌خواستند خود را در سیلاب خون و لجن غرق سازند و می‌خواستند با فنا کردن خود در آنْ وجودِ سیلاب را گواهی کرده باشند. همین واژه‌های بکر و چهره‌ی شاعرِ خودویرانگر و نیهیلیسم جاری در شعرهای نصرت بود که در سال‌های یأس و تلخ‌اندیشی پس از کودتا به مذاق جامعه خوش می‌آمد.


موفقیت نصرت در آن دوره در حدی بود که سپانلو روایت می‌کند در واقع در آن‌سال‌ها صفحات نشریات مونوپل نصرت و فریدون مشیری و‌ فریدون کار بود. شعر نصرت هم مثل بدنه‌ی قالب شعر آن روز مسئله‌اش مرگ و یأس و حتی خواستاریِ مرگ بود. دفتر دوم نصرت رحمانی کویر بود که یکسالی پس از کوچ منتشر شد و نصرت در آن، دور و بر‌ همان مایه‌های کوچ پرسه می‌زد. نصرت دفتر سومش ترمه را این‌گونه به خوانندگانش تقدیم کرد: «به جهنم می‌روی اشعار مرا با خود ببر... تقدیم به تو خواننده‌ای که از من‌ پلیدتری!» این دفتر نمونه‌ای تیپیکال بود از رمانتیسم سیاه دهه‌ی سی که در میعاد در لجن، دفتر چهارم نصرت، به اوج رسید.


در میعاد در لجن شاعر اندک روزنه‌های امید را هم به روی خواننده‌اش می‌بست. میعاد در لجن مهم‌ترین دفتر شعر رحمانی و آخرین دفتر مهم او بود. رحمانی تا نیمه‌های دهه‌ی هفتاد نیز دفترهایی منتشر کرد اما در این سال‌ها او به قول م. آزاد به ورطه‌ی تکرار افتاده بود. رحمانی در‌ یک نگاه شاعری با نبوغ شهودی و با بداعت‌‌های فراوان در زبان و نگاه بود که استعداد خودش را چنان‌که باید جدی نگرفت و پرورش نداد؛ به قول شاملو نصرت رحمانی قطعا شاعر بود «تنها خودش را الک نکرد.» #نصرت_رحمانی خود سرگذشت شاعری‌اش را در این دو سطر چکیده کرده:
«بر سنگ گور من بنویسید / یک جنگجو که نجنگید / اما... شکست خور‌د.»

✍🏻 علیرضا اکبری
@moroor_gar
https://telegra.ph/یک-جنگجو-که-نجگید-06-17
Forwarded From عکس نگار




@Nosrat_Rahmaani


«نصرت رحمانی هستم، زاده و پروریدهٔ تهران ... حرفه‌ام قلم‌زنی است، همین.»

طبق کتاب «نصرت رحمانی» به کوشش مهدی اورند، نشر ثالث، مصاحبه با نصرت (صفحات ۳۵۷ تا ۳۶۶) امروز سال‌روز تولد #نصرت_رحمانی است، شاعری با زندگی پرفرازونشیب که کارنامهٔ قابل‌توجهی از خود به‌جا گذاشت. یادگارهای ادبی نصرت عبارت‌اند از:
«کوچ» (۱۳۳۳)، «كوير» (۱۳۳۴)، «ترمه»، (۱۳۳۶)، «ميعاد در لجن» (۱۳۴۶)، «حريق باد» (۱۳۴۹)، «شمشير معشوقۀ قلم» (۱۳۶۷)، «پياله دور دگر زد» (۱۳۶۸)، مجموعه‌اشعار «آوازی در فرجام» (۱۳۷۴)، «بيوهٔ سیاه» (۱۳۸۱)، «مجموعه‌اشعار، نشر نگاه» (۱۳۸۵)، رمان «مردی که در غبار گم شد» (۱۳۳۸).

#نصرت_رحمانی (۱۰ اسفند ۱۳۰۸، محلۀ پامنارِ تهران ـ ۲۷ خرداد ۱۳۷۹، پیرسرا، گیلان).

در کانال «آوازی در فرجام» با اشعار، مصاحبه‌ها و دکلمه‌های نصرت رحمانی، همراه باشید.

دهم اسفند، سال‌روز تولد #نصرت_رحمانی گرامی باد.
ـــــــــــــــــــــــ

@Nosrat_Rahmaani