Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
#دانلود_مقاله

💢 The Socio-Political Aspect of Religious Terminologies in Medieval Iran: The Case of “Akhbārī-uṣūlī” in Kitāb al-Naqḍ Written by ʿAbd al-Jalīl Qazwīnī Rāzī (d. 560/1165)

✒️S. M. Hadi Gerami

🔰 The Quarterly Journal of Iranian Islamic Period History, Volume 12, Issue 27, Summer 00/21, Pages 21-39

🔹اشاره: در مقاله‌ای که اخیرا در شماره انگلیسی مجله تبریز از من منتشر شده است، به ابعاد اجتماعی ـ سیاسی انگاره‌های مذهبی در ایران قرون میانه پرداخته شده است. در این مقاله، با رویکردی تاریخ انگاره‌ای به «شیعه اصولیه»، دیدگاه‌های شماری از پژوهشگران از جمله برخی خاورشناسان به نقد کشیده شده است. در این نوشتار با تمرکز بر کتاب نقض ـ به عنوان مهم‌ترین کتاب کلامی فارسی در ایران قرون میانه ـ نشان داده شده است که برخلاف یک تصور کلیشه‌ای، کاربست دوگان اخباری ـ اصولی در این کتاب ارتباطی به مجادلات اخباری/اصولی متأخر نداشته است و کاربست آن با انگیزه‌های کاملا اجتماعی ـ سیاسی در خصوص اقلیت شیعه در ایران میانه بوده است.


🔹 Abstract: The conflict between the Akhbārīs and Uṣūlīs dates from the time of Mawlá Muḥammad Amīn Astarābādī (d. 1033/1624). However, limited usage of the two terms can be traced back to before that period. Kitāb al-Naqḍ, written by ʿAbd al-Jalīl Qazwīnī Rāzī (d. 560/1165), is one of the few Imāmī sources that contains a group of references to a similar conflict between the Shiʿa Uṣūlīyyah and Shiʿa Akhbārīyyah. The former term, in particular, repeatedly appears in the book. The aim of this paper, adopting a conceptual approach to history, would be to demonstrate that the Akhbārī/Uṣūlī terms in medieval Iran do not refer to a legal concept, nor to the dispute between the moderate/extremist Shiʿis in that context. Despite the first impression which the term conveys, it will be suggested that the term “uṣūlīyyah” does not have its roots in uṣūl al-fiqh (Islamic legal methodology), but rather, refers to some specific rational uṣūl (principles) usually applied to uṣūl al-ʿaqāʾid (Islamic theological principles). That is, “uṣūlīyyah,” according to Qazwīnī, refers to those whose religious knowledge has been based on rational principles. However, the Akhbārī-Uṣūlī terminology introduced by Qazwīnī cannot be paired with the historical Shiʿi schools and figures of his period. If we consider the social and political pressures under which Iranian Imāmīs were living, it will appear that employment of such terms has had a strategic purpose. In this case, calling most of his contemporaries “uṣūlīs,” and attributing controversial Shiʿi beliefs to the Akhbārīs, Qazwīnī has attempted to exonerate Imāmīs from their accusations, and to improve their social position.

#عبدالجلیل_قزوینی_رازی #ایران_میانه #انگاره‌های_مذهبی #نقض #شیعه_اصولیه #شیعه_اخباریه #اصولی_اخباری #تشیع_اعتدالی #تشیع_میانه‌رو #هادی_گرامی

🔰دانلود مقاله از این لینک:

👉 https://tuhistory.tabrizu.ac.ir/article_13646.html

🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢به بهانه یادداشت #رضا_بابایی با عنوان «تشیع به دو روایت»: #دانلود_مقاله جايگاه اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى

✍️سیدمحمدهادی گرامی

🔰مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت عبدالجلیل رازی قزوینی، جلد نخست

🔹اشاره: اخیرا یادداشتی از مرحوم #رضا_بابایی با عنوان «تشیع به دو روایت» منتشر شده است. وی در این یادداشت ادعا می کند وقتی کتاب نقض را که عالمی شیعی و غیور در قرن ششم نوشته است، با باورهای رایج در میان شیعیان در قرن‌های اخير می‌سنجیم، به این نتیجه می‌رسیم که تشیع امروز، همان تشیع دیروز نیست.
سال‌ها پیش مقاله نسبتا طولانی برای کنگره عبدالجلیل قزوینی رازی نگاشتم. در آنجا با رویکرد تاریخ انگاره‌ای به «شیعه اصولیه» نشان دادم که برخلاف تصورات شماری از پژوهشگران ایرانی از جمله ایشان و برخی خاورشناسان، این اصطلاح در کتاب نقض را نمی‌توان بستری تاریخی برای تقابل اخباری ـ اصولی در عصر صفوی دانست. همچنین در این مقاله عقیده مشهور در خصوص اینکه عبدالجلیل خط تشیع میانه‌رو را تأسیس یا دنبال کرده است، به چالش کشیده شده است.

🔹چکیده: تقابل اخباريان و اصوليان از سده يازده هجرى و هم‏زمان با فعّاليت‏‌هاى ملّا محمّدامين استرآبادى آغاز شد. در عين حال، كاربرد اصطلاحات «اخبارى» و «اصولى» را مى‏‌توان به شكل محدودترى در سده‏‌هاى پيشين نيز پي‌جويى كرد. كتاب نقض عبد الجليل قزوينى رازى، از معدودترين آثار امامى در سده‏‌هاى ميانه است كه در آن‌ها تقابل ميان اصوليّه و اخباريّه، به شكل نسبتاً خوبى انعكاس يافته است و به طور خاص، در موارد متعدّدى از گروهى به نام «شيعه اصوليّه» ياد شده است. بر اساس يك خوانش اوليّه، به نظر مى‏‌رسد كه تقابل مطرح شده در كتاب نقض، به اصحاب حديث قم و اماميان متمايل به مكتب متكلّمان بغداد اشاره داشته باشد. اين مقاله، با ردّ اين خوانش و يك فرضيّه ديگر، در نهايت نشان خواهد كه كاربرد اصطلاح «شيعه اصوليّه» در گفتمان كلامى عبد الجليل قزوينى رازى، ماهيّتى كاملًا راهبردی دارد. گرچه در ظاهر، عبد الجليل از جريان‏‌هاى امامى همچون اصوليّه و اخباريّه، ياد مى‏‌كند، امّا عدم تطبيق اطلاعات موجود در كتاب، با شخصيّت‏‌هاى شناخته شده اين جريان‏‌ها، نشان مى‏دهد كه مطرح كردن جريانى به عنوان «شيعه اصوليّه» و سپس خبر دادن از تقابل آنها با اخباريّه، صرفاً راهبردى براى بازيابى جايگاه اجتماعى اماميّه در عصر عبد الجليل بوده است.

#عبدالجلیل_قزوینی_رازی #نقض #شیعه_اصولیه #شیعه_اخباریه #اصولی_اخباری #تشیع_اعتدالی #تشیع_میانه‌رو #هادی_گرامی

🔰دانلود مقاله از این لینک:

👉https://bit.ly/2Ygvx5o

🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢44💢یادداشت‌های حجاب(2): حجاب در جامعه طبقاتی صدر اسلام و مسأله آزار و اذیت زنان

✍️سیدمحمدهادی گرامی، امین شهبازی

⬅️در جامعه‌ی اسلامی در سده‌های نخست، ما با یک جامعه طبقاتی مواجه هستیم. بدین معنا که بعضی از افراد از جهت شأن اجتماعی در مرتبه بالاتری بودند و بعضی برای آنان کار می‌کردند و شأن اجتماعی پایین‌تری داشتند. آنچه در حجاب اسلامی از زنان خواسته شده بود، شامل همه زنان نبود بلکه صرفا از زنان مؤمن و آزاد درخواست شده بود. حتی در برخی گزارش‌ها توصیه شده که اگر زنان کنیز حجاب سرشان کنند، باید کتک بخورند: «آیا کنیز در نماز سر خود را بپوشاند؟ او را بزنید تا سرش را نپوشاند تا زن آزاد از کنیز متمایز شود»(صدوق، علل،6/354).

⬅️گزارش‌های متعددی نشان می‌دهد که جامعه‌ی اسلامی سده‌های نخست با مشکل اجتماعی آزار زنان مواجه بوده است، از جمله: «آیا کسانی که به پشت زنان نگاه می‌کنند، نمی‌ترسند که در مورد زنان خودشان اینگونه مبتلا شوند»(کلینی، کافی، 5/535)؛ یا اینکه احتمالا به دلیل همین زمینه آزار زنان گفته شده که: «شایسته نیست برای زنان که در میان راه حرکت کنند، و بهتر است از کناره یا کنار دیوار بروند»(صدوق، من لایحضره، 3/363). طبیعتا هنگامی که جامعه با معضل آزار زنان مواجه است، اگر خانمی از کنار دیوار حرکت کند هم کمتر در معرض دید است و هم از یکسو دیوار حامی آن است و هم برای دفاع از خود آمادگی بیشتری دارد.
در چنین جامعه‌ای فقط زنان مؤمن آزاد باید حجاب داشته باشند، نه همه زنان؛ چرا؟ به این آیه قران کریم توجه کنیم: «پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: جلباب‌ها{روسری های بلند} خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است» (احزاب، 59). سوال مهم این است که این امر چگونه سبب می‌شود، آزار نبینند؟ در این خصوص دو نظر وجود دارد: 1. از کنیزان متمایز شوند تا آزار نبییند 2. به عفاف شناخته شوند تا اذیتشان نکنند.

⬅️اگر ملاک شناخته شدن به عفاف است چرا فقط زنان مؤمن آزاد باید به عفاف شناخته شوند و کنیزها نیاز به پوشش ندارند؟ اگر ماجرا صرفا بحث عفاف زنان و کنترل شهوت در جامعه می‌بود، می‌بایست همه زنان در عرصه اجتماعی ملزم به رعایت حجاب بودند؛ عدم الزام حجاب برای کنیزان نشان می‌دهد که دلیل اصلی قطعا زمینه‌ای جنسی ندارد. به نظر می‌رسد باید میان زنان از طبقات مختلف اجتماعی تفاوت ایجاد می‌شد و زن‌ها از یکدیگر متمایز می‌شدند. در چنین جامعه‌ای وقتی یک زن حجاب را رعایت می‌کرده است، چه ارزش فرهنگی را بروز می داده است و چه دلالت اجتماعی داشته است؟ گویا زنان مومن آزاد با پوشش مخصوص خود ـ به مثابه حجاب ـ نشان می‌دادند که کنیز نیستند و باید مورد احترام ویژه‌ای قرار گیرند. این بدان معناست که مسأله‌ی کنترل تحریکات جنسی جامعه، هدفی نبود که به طور اولیه از انجام مناسک حجاب مدنظر باشد و حجاب براساس چنین ارزش فرهنگی برنیامده بود، بلکه صرفا نوعی از پوشش برای تمایز اجتماعی زنان بود؛ بالطبع کنترل طغیان جنسی با ابزارهای دیگری از جمله توصیه‌های اخلاقی به خصوص در باب نگاه‌های آلوده و برخی دستورات نظیر ازدواج دنبال می‌شد.

⬅️علاوه بر عدم الزام حجاب برای کنیزان، اهل ذمه نیز از رعایت آن مستثنا بودند. از رسول خدا (ص) نقل شده که: «نگاه به دست‏ها و موهاى زنان ذمّى، حرام نيست»(کلینی، کافی5/524). در باب چرایی رخصت بی‌حجابی برای اهل ذمه، بعضی معتقدند در شرایطی که این گروه به حجاب اعتنایی نداشتند و از سوی دیگر به طور طبیعی مردان برای تعاملات روزانه نظیر کسب و کار و تردد در جامعه لازم بود تا زنان را ببینند، اگر نگاه کردن به آنان جایز نباشد، عملا موجب تعطیلی اعمال روزنامه و نهایتا عسر و حرج شدیدی برای آنان می‌شد. از این رو شریعت این رخصت را قرار داد. به گفته برخی: «علت جواز نگاه کردن به زنان اهل کتاب این است که آنان حجاب را رعایت نمی‌کردند گوش شنوا هم نداشتند و چون بدون حجاب در کوچه و بازار در رفت و آمد بودند لذا چشم‌پوشی از آنان برای مسلمانان موجب عسر و حرج بود». البته در عین حال، گروه دیگری معتقدند بی‌حجابی اهل ذمه ربطی به عسر و حرج ندارد و اساسا این گروه از لحاظ اجتماعی دارای احترام والایی نبودند و به منزله‌ی کنیز بودند(نجفی، جواهر الکلام ج۲۹ ص۷۰).

⬅️در نتیجه جامعه‌ی زنان در صدر اسلام از لحاظ اجتماعی مشتمل بر سه طبقه بود: زنان مؤمن آزاد، کنیزان و اهل ذمه. دو گروه کنیزان و اهل ذمه از رعایت حجاب رخصت یافته بودند. اگر ملاک کنترل شهوانی جامعه و یا حتی عفت زنان و مردان به طور مطلق بود، آیا لازم نبود این دو گروه نیز ملزم به رعایت حجاب می‌شدند؟

#حجاب #حجاب_اجباری #حجاب_اختیاری #صدر_اسلام #انسان‌شناسی_تاریخی #هادی_گرامی #امین_شهبازی

🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
#دانلود_مقاله

💢نسبت دو گفتمان تفسیری شیعی در اواسط سده دوم هجری: طیف مفضل و غالیان تندرو

✍️سیدمحمدهادی گرامی

🔹
فصلنامه مطالعات تاریخ اسلام، سال سیزدهم، شماره 49، تابستان 1400

⬅️پژوهش‌های مربوط به اندیشه‌های تفسیری و تاریخ تفسیر یکی از حوزه‌های شناخته شده در مطالعات قرآنی و تفسیری است. با این حال، توجه به تاریخ شکل‌گیری انگاره تفسیر باطن و رابطه آن با گرایش‌های تفسیری غالیانه و باطنی در حوزه تشیع کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

⬅️در دوره امام صادق (ع) و در ادامه آن اواسط سده دوم هجری، گفتمان تفسیری جریان غالیان رادیکال(تندرو) شکل می‌گیرد. با این حال، بررسی‌ها نشان می‌دهد که از لحاظ تاریخی تمایز جدی میان طیف مفضّل و غلات رادیکالی همچون ابوالخطالب و به تبع آن گفتمان تفسیری آنها وجود داشت.

⬅️این پژوهش با کاربست رویکرد تاریخ انگاره و اندیشه در مطالعات اسلامی، در پی آن است تا بررسی کند با گذار به عصر امام صادق (ع) و نزدیک شدن به اواسط سده دوم هجری، چه نسبتی میان گرایش تفسیری طیف مفضل و غالیان رادیکال وجود داشت. این بررسی براساس واکاوی دقیق و تفصیلی تطور گرایش تفسیری طیف مفضل در عصر امام صادق (ع) صورت خواهد گرفت.

#تفسیر_باطن #گفتمان_ظاهر_باطن #طیف_مفضل #غلات #ابوالخطاب #تاریخ_تفسیر #هادی_گرامی

🔰دانلود مقاله از این لینک

🆔 h
ttps://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢29💢ملاحظاتی انتقادی درباره نشست تحلیل فهرستی آقای مددی: فرصت‌سوزی یا فرصت‌سازی

✍️سیدمحمدهادی گرامی

⚠️کسی که در درک اکنون ناتوان باشد، در درک واقعیت‌های تاریخی ناتوان‌تر است

[بخش 1 از 3]

⬅️روز گذشته 21 فروردین 1400 گفتگویی برخط میان آقای مددی و رابرت گیلیو و اندرو نیومن در خصوص تحلیل فهرستی برگزار شد که برخی آن را نقطه عطفی در تاریخ تعاملات علمای شرق با اندیشمندان غربی دانستند و در تنور این پندار بیش از پیش دمیدند.

⬅️من نمی‌خواهم در اینجا درباره اینگونه تحلیل‌ها و واکنش‌ها بحث مستقلی کنم، بلکه هدفم ارائه دیدگاهم درباره انگاره «مسلک فهرستی/ تحلیل فهرستی» است؛ چون به رغم حضور در نشست، امکان ارائه نظر و پرسش فراهم نشد و آن را به اینجا موکول کردم. با این حال، به این نکته اکتفا می‌کنم که حتی اگر اصل چنین رویدادی ـ یا مثلا دیدار پاپ با آقای سیستانی ـ را بی‌سابقه بدانیم، باید در خصوص زمینه‌های روانشناختی و فرهنگی که سبب بروز چنین شور و شعف بی‌سابقه‌ای در ما شده است بیشتر اندیشگی و تأمل کنیم. دست‌کم نویسنده این سطور از کنار انعکاس پرطمطراق چنین رویدادهایی در شرق، بوی ناخوش از خودباختگی علمی ـ فرهنگی را استشمام می‌کند.

⬅️این تأمل و ملاحظه و بازاندیشی در هویت شرقی/ایرانی/اسلامی علاوه بر اینکه مانع از پرداختن به حواشی و دلخوش‌کردن به تاریخی بودن و بی‌سابقه بودن‌ چنین دیالوگ‌هایی خواهد شد، فرصت بیشتری به ما جهت تمرکز بیشتر بر کیفیت برگزاری چنین رویدادهایی خواهد داد. دست‌کم درباره مواجهه آقای مددی با نیومن و گیلیو توقع نگارنده بیش از این بود و هراسانم آنچه که در برابر چشمان دو اسلام‌پژوه ‌غربی و برخی از مخاطبان آن نواحی به نمایش گذاشته شد، چیزی نبود که بتواند آبروی از دست‌رفته شرق در این حوزه‌ها را بازستاند و حتی فرصت تکرار چنین «رویدادهای تاریخی» را تنگ‌تر کند(باشد این بحث تا وقت دگر).

⬅️ آنچه که در این نشست در خصوص تحلیل فهرستی مطرح شد از چند جهت قابل تأمل بود. نگارنده به طور کلی با دیدگاه آقای مددی و ارادتمندان به ایشان همدل است که انتقال حدیثی در امامیه مبتنی بر منابع مکتوب بوده است و به اصطلاح طرق انتقال مکتوب بیشترین بار را در این زمینه متحمل شده‌اند. با اینکه هسته این ایده قابل دفاع به نظر می‌رسد، اما آنچه در فراگرد این هسته به سمع و نظر مخاطبان رسانده شد، قابل تأمل و تاحدی مبالغه‌آمیز بود.

⬅️با اینکه آقای مددی، در طول گفتگو در موارد متعددی تلاش کرد تا جایگاه دانش رجال را در میان شیعیان نخستین به کلی نابود نکند و آن را از حیّز انتقاع ساقط نکند و اعتبار و آبرویی در کنار سنت فهرستی برای آن نگاهدارد، اما عملا آنچه که مخاطب از کلیت این نشست حس می‌کرد و برداشت می‌کرد بسیار رادیکال‌تر از این بود. ایشان در اوایل نشست تأکید کرد که دانش رجال در چند سده نخست آنگونه که برای اهل سنت مسأله و مشکله بود، برای شیعیان نبود. چون زمانی که اهل سنت در اوایل سده دوم هجری به خود آمدند و به کتابت حدیث نبوی پرداختند و مشغول بسامان کردن اِسناد روایات خود به پیامبر شدند، هنوز شیعیان به ائمه خود دسترسی داشتند و این امر دست کم تا یک قرن بعد از آن نیز تداوم یافت؛ پس به دلیل حضور و دسترسی عملا دغدغه رجالی و اتصال اسناد برای شیعیان وجود نداشت.

⬅️این بیان با اینکه در گام نخست خوش‌تراش و گوش‌نواز به نظر می‌آید، براساس شواهد تاریخی برجای مانده از آن دوره قابل دفاع نیست، و بیش از آنکه بیانی مبتنی بر واقعیت‌های تاریخی ـ همانگونه دغدغه ایشان است ـ باشد به نظر می‌رسد براساس تحمیل یه تحلیل کلامی بر واقعیت‌های تاریخی باشد. نگارنده در کتاب نخستین اندیشه‌های حدیثی شیعه نشان داده است که دغدغه و گفتمان اسناد و اتصال احادیث ـ آن هم به پیامبر نه امامان قبلی! ـ از اواخر سده نخست هجری در شیعه شکل گرفت و حتی امام باقر(ع) برای کسب مقبولیت مجبور بود برخی روایاتش را با واسطه جابر بن عبدالله انصاری، به پیامبر اسناد دهد. در همان دوره گزارش‌هایی در دست است که اصحاب امامان، از ایشان اسناد می‌خواستند و یا خود امام به یاران چنین توصیه‌ای می کردند. همچنین جای این پرسش وجود دارد که گزارش های متعدد دیگر امامان که روایات خود را متصل به پیامبر می‌کردند، براساس چه دغدغه و نگرانی شکل گرفته است؟! به نظر می‌رسد دغدغه و گفتمان اسناد در شیعه پا به پای اهل سنت و حتی اندکی زودتر از آنها شکل گرفت؛ واقعیت تاریخی که با تحلیل‌هایی از جنس آنچه بیان شد، به چالش کشیده نخواهد شد.

#تحلیل_فهرستی #مسلک_فهرستی #هادی_گرامی #واقع‌گرایی #حجت‌گرایی #رابرت_گیلیو #اندرو_نیومن

ادامه👇

🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢29💢ملاحظاتی انتقادی درباره نشست تحلیل فهرستی آقای مددی: فرصت‌سوزی یا فرصت‌سازی

✍️سیدمحمدهادی گرامی

⚠️کسی که در درک اکنون ناتوان باشد، در درک واقعیت‌های تاریخی ناتوان‌تر است

[بخش 2 از 3]

⬅️از دیگر شواهد برجسته‌سازی مبالغه آمیز سنت فهرستی علیه سنت رجالی، طرح مکتوبات فهرستی ـ به جای رجالی ـ در کنار مکتوبات حدیثی است. با این حال، مراجعه به تعداد و شمار مکتوبه‌های فهرستی و رجالی حاکی از چیز دیگری است. بررسی عناوین کتب متقدم امامیه نشان می دهد آثاری که صراحتا عنوان فهرست داشته‎اند چیزی در حدود 12 عنوان بوده‌اند؛ اما کتابهای مربوط به رجال و طبقات محدثین که اتفاقا در اسم بسیاری از آنها نیز «رجال» وجود دارد و برای سده سوم هجری است، حدود 4 برابر این تعداد است. ممکن است کسی بگوید بسیاری از مکتوبات رجالی نیز عملا کارکرد فهرستی داشته اند. در اینجا دو پاسخ می‌توان داد نخست آنکه، متقابلا بسیاری از فهارس معروف شیعه مانند کتاب نجاشی و فهرست طوسی نیز کارکرد رجالی داشته اند و دارند و ثانیا اینجا مقصود توجه به جایگاه و برجستگی گفتمان «رجال» در برابر گفتمان «فهرست» است؛ لذا اینکه مصنفان دقیقا اسم کتاب خود را چه نهاده‌اند حاکی از این برجستگی گفتمانی در اذهان آنهاست، حتی اگر کتاب در عمل کارکرد دیگری داشته باشد.

⬅️در بخش دیگری از نشست، ایشان در پاسخ به گیلیو به نسبت میان واقع‌گرایی و حجت‌گرایی در مطالعات فقهی و حوزوی اشاره کرد. به گفته ایشان تحلیل فهرستی ما را به واقعیت نزدیک‌تر می‌کند یا به نسبت واقع‌گراتر است. در اینجا چند نکته به نظر می‌رسد. نخست آنکه علم رجال که مراد از آن تحقیق احوال راویان است دانشی است که اصولا باید کاملا واقع‌گرا و تاریخی باشد و «علم الرجال بما هو علم الرجال» نسبتی با حجیت ندارد؛ بلکه خروجی‌های تاریخی دانش رجال در اختیار فقیه قرار می‌گیرد و وی از آنها در راستای استخراج حجیت‌های فقهی استفاده می‌کند. اینکه در عمل متأسفانه اینگونه نیست البته مسأله دیگری است؛ مثلا در تحلیل‌های آقای خویی در کتاب رجال موارد زیادی را می‌توان یافت که ایشان جایگاه خود به مثابه یک فقیه حجت‌گرا را با یک رجالی واقع‌گرا خلط کرده است و در هنگام تعارض اخبار در خصوص مدح و ذم یک شخص از روش‌های تعادل و تراجیح و جمع های تبرعی مرسوم در روایات فقهی استفاده کرده است؛ این در حالی است که تحقیق تاریخی وضعیت رفتاری یک فرد را نمی‌توان با چنین روش های حجیت‌مداری پی جست.

⬅️ثانیا گویا مقصود آقای مددی از واقع‌گرا بودن رویکرد فهرستی همین معنایی است که ذکر شد. اگر اینگونه است مشخص نیست که این ابهام و بیان نسبی در گفتار آقای مددی در خصوص واقع‌گرایی رویکرد فهرستی از چه روست! به نظر می‌رسد که اگر رویکرد رجالی و فهرستی در یکسو و در سوی دیگر فقه و اصول قرار گیرد، دو مورد اول واقع گرا و دو مورد بعدی حجت گرا هستند. با این حال، مشخص نیست چرا آقای مددی مبهم، طیفی و نسبی از واقع‌گرا بودن رویکرد فهرستی سخن می‌گوید.

⬅️به نظر می‌رسد در مقایسه میان دانش رجال و رویکرد فهرستی، به دلیل ابهاماتی که رویکرد فهرستی دارد شاید هنوز با قطعیت نتوان درباره واقع‌گرا بودن آن سخن گفت. دلیل این امر هم تا حد زیادی روشن است؛ در بررسی رفتاری و وضعیت وثاقت یک فرد در رجال، قرار است ما با یک مطالعه کاملا تاریخی و واقع‌گرا رو به رو باشیم؛ اما اگر قرار باشد با صرف نظر از احوال دقیق تاریخی تک تک راویان درباره اعتبار کلی یک گزارش سخن گفت چنین به نظر می‌رسد که حرکت ما به سمت اعتبار و حجیت کلی است و ضرورتا سخن از قطعیت تاریخی انتساب یک گزاره به امام نیست، یا اگر هم هست این انتساب در هاله‌ای از ابهام و بر پایه اعتماد به اتصال فهرستی صورت می‌گیرد. در هر صورت اینجا نکته ما دو چیز است، اولا اینکه آقای مددی باید از واقع‌گرایی تام و تمام این رویکرد دفاع کند و نه واقع‌گرایی نسبی آن. ثانیا در مقام مقایسه میان رویکرد رجالی و فهرستی، ضرورت واقع‌گرایی در رجال بسیار روشن‌تر و شفاف‌تر از رویکرد فهرستی است(بگذریم از اینکه شماری از رجالیون مشهور مانند آقای خویی از این چارچوب عدول کرده‌اند و گزارش‌های رجالی را با رویکرد فقهی ـ اصولی جمع کرده‌اند در حالی که چنین چیزی مقبول نیست و نتیجه حاصل از آن مخدوش است). شاید به همین دلیل باشد که آقای مددی درباره واقع‌گرایی رویکرد فهرستی با احتیاط سخن می‌گوید.

#تحلیل_فهرستی #مسلک_فهرستی #هادی_گرامی #واقع‌گرایی #حجت‌گرایی #رابرت_گیلیو #اندرو_نیومن

ادامه👇

🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢29💢ملاحظاتی انتقادی درباره نشست تحلیل فهرستی آقای مددی: فرصت‌سوزی یا فرصت‌سازی

✍️سیدمحمدهادی گرامی

⚠️کسی که در درک اکنون ناتوان باشد، در درک واقعیت‌های تاریخی ناتوان‌تر است

[بخش 3 از 3]

⬅️در نهایت به دلیل اینکه بنده با هسته ایده تاریخی آقای مددی و هوادارانشان همدلی دارم، اما همانطور که عرض شد به فراگرد این هسته چندان خوش‌بین نیستم، پییشنهاد ایجابی نیز دارم. پیشنهاد بنده به جای استفاده از انگاره غیرتاریخی و کاملا سوبژکتیو «تحلیل فهرستی» یا «مسلک فهرستی»، تمرکز بر مطالعه تاریخ اندیشه‌ای، گفتمانی و عمیق تاریخ متقدم حدیث شیعه است. بنده به یاد ندارم و یا شاید ندیده‌ام ـ با اینکه کتب رجالی متقدم شیعه را خط به خط خوانده‌ام ـ کسی از متقدمان از انگاره تحلیل فهرستی یا چیزی شبیه به این جهت تبیین رویکردی که آقای مددی به آن اشاره دارد، استفاده کرده باشد. از دل یک مطالعه تاریخ اندیشه‌ای عمیق به خودی خود انگاره‌های تاریخی و دقیقی جهت مطالعه استخراج خواهد شد که برای دل‌مشغولی‌های شماری چند از پژوهشگران برای مدت‌های مدیدی کافی خواهد بود.

⬅️انگاره‌های تاریخی متعددی جهت مطالعه وجود دارد که نتیجه آن عمدتا با هسته ایده فهرستی هم‌نواست، با این تفاوت که کاملا تاریخی است و یک مطالعه گسترده تاریخی را با یک نگاه تحلیلی ـ ابزاری جهت سنجش اعتبار روایات جایگزین نمی‌کند(بگذریم از اینکه با گذشت حدود دست‌کم دو دهه از طرح بحث آقای مددی ما با روش و ابزار مشخصی به عنوان فهرستی در برابر سنت شناخته شده و ریشه‌دار رجالی روبه‌رو نیستیم و حداکثر می‌توانیم از «بینش/رویکرد فهرستی» سخن بگوییم و نه تحلیل و یا مسلک فهرستی. سخن گفتن از «مسلک فهرستی» زمانی رواست که هواداران آقای مددی بتوانند ادبیات نظری این مباحث را به روشنی تبیین کرده و تقریر کرده و چاپ کنند و همچنین آثار متعددی در اعتبارسنجی و بررسی احادیث شیعه با این رویکرد بیافرینند که حتی ممکن است به چرخش‌های بی‌سابقه‌ای در فقه شیعه منجر شود).

⬅️در هر صورت، یکی از نمونه‌های قابل مطالعه با رویکرد تاریخ اندیشه‌ای، گفتمان کاملا ناشناخته و به محاق رفته «مستثنیات» در سده چهارم هجری در قم است. معمولا سر و ته این گفتمان تاریخیِ بسیار مهم و ناشناخته به شکل سرسری و با طرح گزارش مستثنیات ابن الولید (استاد شیخ صدوق) ـ در کتب رجالی ـ به هم می‌رسد. با این حال، به نظر می‌رسد گفتمان استثنا حاصل یک بلوغ تاریخی و شکل‌گیری مسیری میانه در نقد حدیث شیعه بود. در سده سوم هجری گرایش رادیکالی به رهبری امثال احمد بن محمد عیسی اشعری در قم برخی راویان را به طور کامل بی‌آبرو کرده و آنها را منکوب کرده و از شهر اخراج کرد. در سویه دیگر، گرایش حدیثی در ری توسط امثال احمد بن محمد بن خالد برقی پیجویی می‌شد که در امر نقل بسیار متساهل و آسان‌گیر بود. گفتمان استثنای روایت مسیر میانه‌ای بود که توسط حلقه ابن الولید در سده چهارم هجری به عنوان رویکردی نو طرح گشت. در این رویکرد، در عین سخت‌گیری و انضباط شدید و دقیق، به هیچ وجه قرار بر این نبود که یک شخص یا حتی کتاب به طور کامل منکوب و بایکوت شود، بلکه با دقتی مثال‌زدنی سره از ناسره در میان میراث حدیثی راویان با گرایش‌های مختلفی که داشتند، تشخیص داده می‌شد. به همین منوال، تصاویر تاریخ اندیشه‌ای جالبی از گفتمان‌های اجازه، نقل به معنا و ... در آن دوره کهن می‌توان ارائه داد.

⬅️پیشنهاد مشفقانه بنده ـ به دلایلی که ذکر شد و همچنین تجربه سال‌های گذشته ـ این است که بینش/رویکرد فهرستی گرچه سودمند و مفید بوده و خواهد بود، اما دمیدن بیش از این در این تنور نشاید و بارهای مهمتری در این حوزه بر زمین مانده است که باید دغدغه‌مندان و جوانان مستعد آنها را به دوش بکشند.

#تحلیل_فهرستی #مسلک_فهرستی #هادی_گرامی #واقع‌گرایی #حجت‌گرایی #رابرت_گیلیو #اندرو_نیومن


🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
#دانلود_مقاله

🔹عنوان: انگاره علم غیب در فرهنگ و اندیشه متقدم شیعه

🔹نویسنده: سیدمحمدهادی گرامی

🔹نشر: قرآن‌پژوهی و تاریخ انگاره‌ها، به کوشش فرهنگ مهروش، تهران: پژوهشکده قرآن و عترت، 1397ش.

#علم_غیب
#تاریخ_انگاره
#تشیع_متقدم
#اندیشه_تشیع
#هادی_گرامی

@khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢43💢یادداشت‌های حجاب(1): بررسی حجاب در صدر اسلام با رویکرد انسان‌شناسی تاریخی

✍️سیدمحمدهادی گرامی، امین شهبازی

⬅️کشور عزیزمان ایران در پی مرگ نابهنگام و نامیمون مرحومه #مهسا_امینی و حوادثی که در پی آن رخ داد، روزهای سختی را پشت سرگذاشته و می‌گذارد که روح و جان هر ایرانی و حتی غیرایرانی غیرت‌مند و دغدغه‌مندی را آزرده می‌کند. در این فضا بی‌تردید سکوت و بی‌تفاوتی جایز نبوده و نیست؛ اما از آنجا که متأسفانه یا خوشبختانه نگارنده این سطور مرد سیاست یا سیاسی‌کاری ـ در معنای موسّع آن ـ نیست و از سوی دیگر هر موضع‌گیری در این خصوص حتی در نهایت عدل و انصاف، ناگزیر نائل به برچسبی سیاسی ـ همچون «اغتشاش‌گری»، «وسط‌بازی»، «ماله‌کشی» و ... ـ می‌شد، از اظهار نظر در این خصوص به جد اجتناب شد تا به شرایطی که احتمال نیل به هدف و برداشتن گامی کوچک در راستای حل مسأله فراهم شود، موکول شود. اما در شرایط کنونی که تا حدی از کوران حوادث فاصله گرفته‌ایم، شاید فرصت شنیدن و فهمیدن سخن دغدغه‌مندانی همچون نگارنده این سطور که سودایی جز حل مسائل هموطنان ایرانی و کمک به بهبود اوضاع ندارند، فراهم شده باشد.

⬅️به عنوان اولین گام در این رابطه نتایج اولیه یک رساله دانشگاهی که با راهنمایی اینجانب در آستانه اتمام و نهایی شدن است، عرضه گردد. این رساله توسط آقای #امین_شهبازی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ارتباطات در حال نگارش است. ایشان در این رساله با رویکرد انسان‌شناسی تاریخی تلاش می‌کند تا ارزش فرهنگی مناسک حجاب در جامعه صدر اسلام و بازتاب معنایی آن در ساختار جامعه را پیجویی کند، تا در نهایت شاید بتواند از آن به عنوان مبنایی برای ارائه پیشنهاده‌ای جدید به سیاست‌گذاران فرهنگی بهره جوید. این نتایج در قالب یادداشت‌هایی که به طور اولیه توسط آقای شهبازی به عنوان بروندادی از کار پژوهشی ایشان تحت هدایت بنده نگارش شده است و سپس توسط اینجانب ویراسته و آراسته شده است، منتشر خواهد شد.

⬅️در این رساله چنین پرسش‌هایی درباره حجاب دنبال شده است: در زمان صدور آیات و روایات در باب حجاب، زنان به چه دلیل حجاب را رعایت می‌کردند؟ در جامعه چه اتفاقی می‌افتاده است که نیاز به پوشش زنان احساس می‌شده است؟ اگر بخواهیم سؤال را دقیق‌تر کنیم، در هر فرهنگی کنش‌های اجتماعی در یک درهم‌تنیدگی با نظام فرهنگی یعنی ارزش‌ها و هنجارها قرار داد؛ زنان صدر اسلام وقتی خود را مقید به حجاب اسلامی می‌کردند نماینگر چه ارزشی در فرهنگ آنها بود؟ آیا کنترل شهوت جامعه یک ارزش بود؟ آیا امر مطلق پوشیدگی زنان، نشان از عفاف داشت؟ آیا طبقات اجتماعی رابطه‌ای با مناسک حجاب داشت؟

#حجاب #حجاب_اجباری #حجاب_اختیاری #صدر_اسلام #انسان‌شناسی_تاریخی #هادی_گرامی #امین_شهبازی

🆔 https://t.me/Khanishha
Forwarded From خوانش‌ها | سیدمحمدهادی‌ گرامی
💢44💢یادداشت‌های حجاب(2): حجاب در جامعه طبقاتی صدر اسلام و مسأله آزار و اذیت زنان

✍️سیدمحمدهادی گرامی، امین شهبازی

⬅️در جامعه‌ی اسلامی در سده‌های نخست، ما با یک جامعه طبقاتی مواجه هستیم. بدین معنا که بعضی از افراد از جهت شأن اجتماعی در مرتبه بالاتری بودند و بعضی برای آنان کار می‌کردند و شأن اجتماعی پایین‌تری داشتند. آنچه در حجاب اسلامی از زنان خواسته شده بود، شامل همه زنان نبود بلکه صرفا از زنان مؤمن و آزاد درخواست شده بود. حتی در برخی گزارش‌ها توصیه شده که اگر زنان کنیز حجاب سرشان کنند، باید کتک بخورند: «آیا کنیز در نماز سر خود را بپوشاند؟ او را بزنید تا سرش را نپوشاند تا زن آزاد از کنیز متمایز شود»(صدوق، علل،6/354).

⬅️گزارش‌های متعددی نشان می‌دهد که جامعه‌ی اسلامی سده‌های نخست با مشکل اجتماعی آزار زنان مواجه بوده است، از جمله: «آیا کسانی که به پشت زنان نگاه می‌کنند، نمی‌ترسند که در مورد زنان خودشان اینگونه مبتلا شوند»(کلینی، کافی، 5/535)؛ یا اینکه احتمالا به دلیل همین زمینه آزار زنان گفته شده که: «شایسته نیست برای زنان که در میان راه حرکت کنند، و بهتر است از کناره یا کنار دیوار بروند»(صدوق، من لایحضره، 3/363). طبیعتا هنگامی که جامعه با معضل آزار زنان مواجه است، اگر خانمی از کنار دیوار حرکت کند هم کمتر در معرض دید است و هم از یکسو دیوار حامی آن است و هم برای دفاع از خود آمادگی بیشتری دارد.
در چنین جامعه‌ای فقط زنان مؤمن آزاد باید حجاب داشته باشند، نه همه زنان؛ چرا؟ به این آیه قران کریم توجه کنیم: «پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: جلباب‌ها{روسری های بلند} خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است» (احزاب، 59). سوال مهم این است که این امر چگونه سبب می‌شود، آزار نبینند؟ در این خصوص دو نظر وجود دارد: 1. از کنیزان متمایز شوند تا آزار نبییند 2. به عفاف شناخته شوند تا اذیتشان نکنند.

⬅️اگر ملاک شناخته شدن به عفاف است چرا فقط زنان مؤمن آزاد باید به عفاف شناخته شوند و کنیزها نیاز به پوشش ندارند؟ اگر ماجرا صرفا بحث عفاف زنان و کنترل شهوت در جامعه می‌بود، می‌بایست همه زنان در عرصه اجتماعی ملزم به رعایت حجاب بودند؛ عدم الزام حجاب برای کنیزان نشان می‌دهد که دلیل اصلی قطعا زمینه‌ای جنسی ندارد. به نظر می‌رسد باید میان زنان از طبقات مختلف اجتماعی تفاوت ایجاد می‌شد و زن‌ها از یکدیگر متمایز می‌شدند. در چنین جامعه‌ای وقتی یک زن حجاب را رعایت می‌کرده است، چه ارزش فرهنگی را بروز می داده است و چه دلالت اجتماعی داشته است؟ گویا زنان مومن آزاد با پوشش مخصوص خود ـ به مثابه حجاب ـ نشان می‌دادند که کنیز نیستند و باید مورد احترام ویژه‌ای قرار گیرند. این بدان معناست که مسأله‌ی کنترل تحریکات جنسی جامعه، هدفی نبود که به طور اولیه از انجام مناسک حجاب مدنظر باشد و حجاب براساس چنین ارزش فرهنگی برنیامده بود، بلکه صرفا نوعی از پوشش برای تمایز اجتماعی زنان بود؛ بالطبع کنترل طغیان جنسی با ابزارهای دیگری از جمله توصیه‌های اخلاقی به خصوص در باب نگاه‌های آلوده و برخی دستورات نظیر ازدواج دنبال می‌شد.

⬅️علاوه بر عدم الزام حجاب برای کنیزان، اهل ذمه نیز از رعایت آن مستثنا بودند. از رسول خدا (ص) نقل شده که: «نگاه به دست‏ها و موهاى زنان ذمّى، حرام نيست»(کلینی، کافی5/524). در باب چرایی رخصت بی‌حجابی برای اهل ذمه، بعضی معتقدند در شرایطی که این گروه به حجاب اعتنایی نداشتند و از سوی دیگر به طور طبیعی مردان برای تعاملات روزانه نظیر کسب و کار و تردد در جامعه لازم بود تا زنان را ببینند، اگر نگاه کردن به آنان جایز نباشد، عملا موجب تعطیلی اعمال روزانه و نهایتا عسر و حرج شدیدی برای آنان می‌شد. از این رو شریعت این رخصت را قرار داد. به گفته برخی: «علت جواز نگاه کردن به زنان اهل کتاب این است که آنان حجاب را رعایت نمی‌کردند گوش شنوا هم نداشتند و چون بدون حجاب در کوچه و بازار در رفت و آمد بودند لذا چشم‌پوشی از آنان برای مسلمانان موجب عسر و حرج بود». البته در عین حال، گروه دیگری معتقدند بی‌حجابی اهل ذمه ربطی به عسر و حرج ندارد و اساسا این گروه از لحاظ اجتماعی دارای احترام والایی نبودند و به منزله‌ی کنیز بودند(نجفی، جواهر الکلام ج۲۹ ص۷۰).

⬅️در نتیجه جامعه‌ی زنان در صدر اسلام از لحاظ اجتماعی مشتمل بر سه طبقه بود: زنان مؤمن آزاد، کنیزان و اهل ذمه. دو گروه کنیزان و اهل ذمه از رعایت حجاب رخصت یافته بودند. اگر ملاک کنترل شهوانی جامعه و یا حتی عفت زنان و مردان به طور مطلق بود، آیا لازم نبود این دو گروه نیز ملزم به رعایت حجاب می‌شدند؟

#حجاب #حجاب_اجباری #حجاب_اختیاری #صدر_اسلام #انسان‌شناسی_تاریخی #هادی_گرامی #امین_شهبازی

🆔 https://t.me/Khanishha