Forwarded From جوادهاشمی"تربت"
📝#یادداشت_ادبی
🔖رباعی‌های #سفینة_النجاة
🖌به پژوهش #جواد_هاشمی_تربت
(تکمیل شده‌ی متنی که قبلا" برای سایت #کرب_و_بلا نوشتم)

💠این یادداشت مختصر ادبی، حاصل جُستاری است با نگاه به عبارت مشهور «سفینة النّجاة» راجع به امام حسین علیه‌السّلام و کاربرد و بازتاب آن در قالب «رباعی». نتیجه‌ی غور و فَحص در دواوین شعرا این مجموعه‌ی اندک را جمع آورده که به گمانم در حوزه‌ی جمع‌آوری اشعار ولایی، جای چنین کارهایی خالی است ولو این که ماحصلش یک یادداشت ادبی باشد.

⚛️شاعرانی که با عبارت مشهور «سفینة النّجاة» ـ عیناً یا ترجمتاً ـ مضمون ساخته و آن را در رباعی گنجانده‌اند، اوّلاً بیش‌تر در مصراع چهارم از آن بهره برده‌اند (جز اندک مواردی در مصراع‌های دیگر) و ثانیاً اغلب ردیف را «است حسین» انتخاب کرده‌اند. برخی از اشعار به دست آمده با سیاق مذکور به ترتیب الفبای شهرت یا تخلّص شاعر از این قرار است (از برخی اشعار که نام شاعرش معلوم نبود، فعلاً چشم پوشیدیم):

✴️#مهدی_آصفی:
عقل بشر از درک تو مات است، حسین
نام تو کلید مشکلات است، حسین
در شأن تو این بس که رسول اکرم
فرمود: سفینة النّجاة است، حسین

✴️#مهدی_آصفی:
شیرازه‌ی دفتر حیات است، حسین
محبوب قلوب کائنات است، حسین
از قصّه‌ی فطرسِ مَلَک شد معلوم
کوتاه‌ترین راه نجات است حسین

✴️#علی_انسانی:
من نرد غم لیلی لیلا زده‌ام
دل‌خونم و چون لاله به صحرا زده‌ام
آن جا که سفینة النّجاة است، حسین
دریا، دلِ عشق و من به دریا زده‌ام

✴️#جواد_هاشمی_تربت:
ای زنده‌ی عشق! ای قتیل عبرات!
آزاده‌ی کربلا! اسیر کربات!
ما ظلمت محضیم و تو مصباح هدی
ما غرق گناهیم و تو کشتیّ نجات

✴️#محسن_حافظی:
محبوب تمام کائنات است حسین
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین
دین نبوی زنده شد از کشتن او
احیاگر ذکر صلوات است حسین

✴️#محسن_حافظی:
آیینه‌ی حق‌نمای عشق است حسین
در نای زمان، نوای عشق است حسین
بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف
فرهیخته ناخدای عشق است حسین

✴️#حسین_زارعی_خائف
شاهنشه کلّ کائنات است حسین
بر خلق خدا، پُر برکات است حسین
در بحر وجود، شیعیان را ز کرم
هم لنگر و کشتی نجات است حسین

✴️#خطیبی_همدانی:
مصباح هدی به کائنات است، حسین
فیاض جمیع ممکنات است، حسین
کان کرم و بحر عطا و احسان
یعنی که سفینه‌ی نجات است حسین

✴️#قاسم_رسا:
شاهی که سفینة النّجاتش خوانند
مصباح هدای کائناتش خوانند
آلوده به خاک ماتم اوست هنوز
آن آب که چشمه‌ی فراتش خوانند

✴️#سید_محمد_رستگار:
خاک قدمش آب حیات است حسین
مهریه‌ی مادرش فرات است حسین
غرقیم به دریای معاصی امّا
شادیم که کشتی نجات است حسین

✴️#صغیر_اصفهانی:
حلّال جمیع مشکلات است حسین
شوینده‌ی لوح سیئات است حسین
ای شیعه! تو را چه غم ز توفان بلا؟
جایی که سفینة النّجاة است حسین

✴️#قنبر_ثانی (محمّدرضا کوزه‌گر کالجی):
محبوب خدا چشمه‌ی جاری حیات
خورشید رسل که بر روانش صلوات،
فرمود به امّت که حسین بن علی
مصباح هدایت است و کشتیّ نجات

✴️#سید_رضا_مؤید:
از روی حسین تا نقاب افکندند
در کشور عشق، انقلاب افکندند
تبریک به توفان‌زدگانِ غم و درد
کشتی نجات را به آب افکندند

✴️#سید_رضا_مؤید:
من در بر کشتی نجات آمده‌ام
در ساحل چشمه‌ی حیات آمده‌ام
تا زودتر از زود گناهم بخشند
قبل از عرفه در عرفات آمده‌ام

✴️#سید_رضا_مؤید:
سرچشمه‌ی خیر و برکات است حسین
معراج صلات‌ و صلوات است حسین
فرمود نبی: نوشته بر ساقه‌ی عرش
مصباح هدی، فُلک نجات است حسین

✴️#مدرسی_صادقی:
سالار جمیع ممکنات است حسین
فرمانده دین، اصل حیات است حسین
دنیا ز بلیات بود بحر عظیم
بر دوست چو کشتی نجات است حسین

✴️#عبدالعلی_نگارنده:
هر چند که چشمه‌ی حیات است، حسین
لب‌تشنه، لب آب فرات است، حسین
غم نیست اگر غرق گناهیم همه
چون بحر کرم، فُلک نجات است، حسین

✴️#میرزا_یحیی_اصفهانی:
اسباب نجات کائنات است، حسین
فیاض جمیع ممکنات است، حسین
چون کشتی چار موجه شد در شط خون
با آن که سفینة النّجاة است حسین

🔅تکمله:
در این باب یک رباعی دیگر هم دیده شده که چون وجه تمایزی با دیگران داشت، جداگانه مطرح می‌شود. این رباعی از غافل مازندرانی است که به جای واژه‌ی «سفینه»، واژه‌ی «صحیفه» در آن آمده است:
✴️#غافل_مازندرانی:
در وحدت حق، مظهر ذات است، حسین
مستجمعِ افرادِ صفات است، حسین
یک سرّ شهادتش، از آن دان که به حشر
عنوانِ صحیفه‌ی نجات است، حسین

❤️خدايا! عیدی ما را امر فرج آقای ما قرار بده🙏

#حضرت_امام_حسین_علیه‌السلام
#بازنشر
#جواد_هاشمی_تربت
#رباعی

@javadhashemi_torbat
Forwarded From کتاب آبی
ای )خون اصلیت به شتک‌ها ز غدیران
افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران
جـاری شده از #کرب_و_بلا آمــده آنگاه
آمیخته با خون #سیـاووش در ایران
تو اختر سرخی که به انگیزه ی تکثیر
ترکید بر آیینه ی خورشید ضمیران
ای جوهر سـرداری سرهای بریده
وی اصل نمیرندگی نسل نمیران
خرگاه تو می‌سوخت در اندیشه تاریخ
هر بار که #آتش زده شد بیشه ی شیران
آن شب چه شبی بود که دیدند کواکـب
نظم تو پراکنده و اردوی تو ویـران
و آن روز که با بیرقی از یک تن بی‌سر
تا شام شدی قافله‌سالار اسیران
تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند
باید که ز خون تو بنوشند کویـران
تا اندکی از حق سخن را بگزارند
باید که ز خونت بنگارند دبیران
حد تو رثا نیست، عزای تو حماسه است
ای کاسته شأن تو از این معرکه‌گیران...
حسین #منزوی
@ketabeabii