نمی دانم نویسندۀ داستان بالا چه کسی است. اما ای کاش ، این نقّال قصه گو (یعنی: نویسندۀ متن بالا) بقیۀ داستان را هم تعریف می کرد. سفر رضاشاه به ترکیه (12 تیر تا 18 مرداد 1313) او را در مسیر تحقق #کشف_حجاب مصمّم تر کرد (تازه اگر نخواهیم مثل خیلی از مورخین آن را مهمترین عامل تصمیم رضاخان برای #کشف_حجاب برشماریم). رضاشاه در تنها سفر خارجی خود به ترکیه در سال 1313 با سیاست‌های ضد اسلامی آتاتورک آشنا و مجذوب مدرنیزاسیون او شد. رضاشاه در این سفر چنین برداشت کرد که در قیاس با آتاتورک و جامعه ترکیه، او و ایران، عقب‌مانده است؛ چنان‌که به مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه، می‌گوید: «هنوز عقب هستیم و فورا باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصا زنان اقدام کنیم».
#کشف_حجاب

سلیمان بهبودی که از مهمترین رابطین رضاخان با انگلیسی ها بود، می نویسد:
«در مراسم عزاداری ایام محرم، نظامی ها هم به رقابت با یکدیگر دسته راه می انداختند. قزاق ها در همان میدان مشق قسمتی که از انبار خواربار بود به نام تکیه تزئین می کردند و اغلب رجال هم دعوت می شدند... از دسته های مهم عزاداری در آن موقع هم یکی دسته قزاقخانه و یکی هم چالمیدان بود.

دسته که راه می افتاد معمولاً سران دسته، پیاده در جلو دسته بطور جمعی در حرکت بودند.

حضرت اشرف (رضاخان سردار سپه) و سایر درجه داران ارشد از قبیل سرتیپ و میرپنج جلو دسته قزاق بودند و شخص معینی که در دامن خود کاه داشت کاه به طور پراکنده بر سر دیگران کاه می پاشید و موزیک عزا هم مترنم بود.

یکی از روزها که از سمت بازار دسته قزاق خیلی مفصلی به خیابان ناصریه در حرکت بود و سینه زن های قزاق نوحه خوانی می کردند و مجتمعاً سینه می زدند و دم گرفته بودند و این نوحه را می خواندند:
اگر در کربلا قزاق بودی حسین بی یاور و تنها نبودی

بین مردم که کنار خیابان برای تماشا ایستاده بودند تعدادی از اهالی رشت که در زمان میرزا کوچک خان در زد و خورد قزاق و متجاسرین مورد غارت و چپاول هر دو طرف قرار گرفته و ناراضی بودند در جواب نوحه خوانی قزاق ها آن ها هم نوحه ساخته و می گفتند:
اگر در کربلا قزاق بودی چادر [را] از سر زینب رُبودی