#آداب_مداحی
⚠️ وقتی سند برخی روضهها، به استاد و مادربزرگ و پدر و پدر بزرگ ختم میشود
✍🏻 محدث نوری رحمه الله ( در لؤلؤ و مرجان، باب تنبیهات ) ضمن اشاره به اینکه برخی اخبار نامعتبر و بیسند، در دهانها افتاده و اثری از آنها در منابع نیست، مینویسد:
ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺏ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮبی - ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺻﺤﺖ ﺳﻨﺪ ﻭ ﻗﻮﺕ ﻣﺘﻦ ﺧﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ، ﻛﻪ بعضی ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻓﺼﺎﺣﺖ ﻭ ﺑﻠﺎﻏﺖ ﺍﺳﺖ - در میان ﺭﻭﺿﻪﺧﻮﺍﻧﺎﻥ ﺩﺍﺋﺮ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﻮﺕ ﻗﻠﺐ ﺑﺎﻟﺎی ﻣﻨﺎﺑﺮ میﺧﻮﺍﻧﻨﺪ، ﻭ ﺑﺮﺍی ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﻭی ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻣﻌﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﻣﺠﺎﻟﺲ ﻣﺎﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻭ ﺣﻜﺎﻳﺎﺕ، ﺭﻭنقی ﺗﺎﺯﻩ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺩﻟﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﺮﻳﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﻟﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ، ﻭ ﻟﻜﻦ ﺩﺭ ﺳﻨﻴﻦ ﻣﺘﻄﺎﻭﻟﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺧﻮﺩ ﻭ ﺟﻤﺎعتی ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺍﻃﻠﺎﻉ ﻭ ﺧﺒﺮه ﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺑﺼﻴﺮﺕ، ﺑﻪ ﻗﺪﺭ توان ﻭ ﺑﻀﺎﻋﺖ، ﺩﺭﺻﺪﺩ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﺄﺧﺬ ﺁﻥ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻭ ﻛﺘﺎبی ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺍﻳﻦ نوع ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺮﺁﻣﺪﻩ، ﺗﺎ ﻛﻨﻮﻥ ﺍﺛﺮی ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﺸﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺍﺳﺎﺗﻴﺪ ﻓﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻭ ﺧﺒﺮ ﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻛﺘﺐ بی ﺣﺼﺮ ﻭ ﺣﺪ ﺩﺭ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﻋﺼﺮﻫﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﻧﺸﺎنی ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺖ؛ حتی ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺟﻤﺎعتی ﻛﻪ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻣﺴﺎﻣﺤﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻘﻞ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺿﻌﻴﻔﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ؛ ﻭ ﻣﻜﺮﺭ ﺳﺆﺍﻝ ﺍﺯ ﻣﺄﺧﺬ ﺷﺪ، ﮔﺎهی ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻛﺘﺎﺏ بعضی ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎء ﻛﻪ ﺍﺯ ﺻﻨﻒ ﻣﺴﺎﻣﺤﻴﻦ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻣﻨﺪ، ﻋﻤﺮی ﺻﺮﻑ ﻛﺮﺩیم ﻭ ﺭﻧﺞ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻛﺸﻴﺪیم، ﺁﻥ ﻛﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ، ﺣﻮﺍﻟﻪ بی ﻣﺤﻞ ﺑﻮﺩ؛ ﮔﺎهی ﺣﻮﺍﻟﻪ ﺑﻪ ﻛﺘﺎبی ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺻﻠﺎ ﺫﻛﺮی ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺍﻫﻞ ﻓﻦ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻭ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ #ﻣﻘﺘﻞ ﻋﺎلمی ﺟﻠﻴﻞ ﻛﻪ ﺍﺣﺪی ﺩﺭ ﻣﺆﻟﻔﺎﺗﺶ ﺍﺳمی ﺍﺯ ﻣﻘﺘﻞ ﻧﺒﺮﺩﻩ؛ ﻭ ﮔﺎهی ﺣﻮﺍﻟﻪ ﺑﻪ ﺑﻠﺎﺩی ﻣﺜﻞ ﺑﺤﺮﻳﻦ ﻭ ﻗﻄﻴﻒ، ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﺗﻔﺤﺺ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺴﺪﻭﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻗِﺴﻢﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺍﻋﺬﺍﺭ، ﻃﻔﺮﻩ ﺯﻧﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺳِﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺟﺎﻧﺐ مخفی ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺟﻤﻠﻪای ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺩﺭ ﺍﻋﺪﺍﺩ ﻣﻌﺘﺒﺮﻳﻦ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻭ ﺑﻨﺎی ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺗﺤﺮﺯ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ گفتن ﺟﺰمی ﺍﺳﺖ، ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﺎید ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺣﻤﻞ ﻛﺎﺭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺻﺤﺖ ﺑﻪ ﻣﻘﺘﻀﺎی ﺍﺧﻮﺕ ﻣﺴﻠﻤﺎنی ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ، ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺳﻴﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﻴﻨﻪ ﺩﺭ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻋﺼﺎﺭ ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ ﻋﺼﺮ ﻣﺎ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﺎﻥ، ﺍﻧﺪﻙ ﺍﻧﺪﻙ ﺑﻨﺎی ﺟﻤﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺪ. ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﮔﺎهی ﺑﻪ ﻗﻮﻝ بعضی ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻮعهٔ «ﻭﺍﻟﺪ ﻣﺮﺣﻮﻡ» ﻭ ﮔﺎهی ﺩﺭ «کتاب ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﻐﻔﻮﺭ» ﻭ ﮔﺎهی ﺩﺭ «ﻣﻘﺘﻞ ﻓﺎﺿﻞ ﻛﺬﺍئی» نقل شده ﻭ ﮔﺎهی ﺑﺮﺍی ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ میﺷﻮﺩ و قوت میگیرد ... ( پایان کلام ایشان )
✅ آری، برخی مطالب آنقدر دهان به دهان نقل و نوشته شده، که معامله اخبار معتبر با آنها میشود. و حقیر متحیرم با اينهمه اخبار تاریخی و روایات در باب شهادت امام حسین علیه السلام، چه نیازی به مطالب بیسند و تحریفی و جعلی ⁉️ یکی از علل این جریان خطرناک، این است که برخی وعاظ و مرثیهخوانان در نقل مصائب، دنبال بیان مطلب و محتوای جدید هستند، و گمان میکنند اگر اخبار متواتر و معتبر _ يا به قول خودشان تکراری _ را نقل کنند کسی اشک نمیریزد! در حالی که مصائب اهل بیت علیهم السلام اگر قرار بود کهنه شود، در طی قرنها، میلیونها نفر برای همان مصائب اقامه عزا نمیکردند. لذا وظیفه گوینده نقل اخبار مستند است با اخلاص، دیگر باقی کار را باید به اهل بیت علیهم السلام سپرد، و مکرر دیده و شنیدهایم که با یک روایت یا گزارش معتبرِ تکراری، به قدری مردم #جزع کرده و #اشک ریختهاند که عددش قابل شمارش و حساب نیست؛ لذا هیچ توجیهی ندارد که به قول یکی از ثقات، جناب #بندانی_نیشابوری بگوید " این روضه را از مادربزرگم نقل میکنم!!! " جالب اینکه این جریان در زمان محدث نوری هم رواج داشته که در متن فوق از آن یاد نموده است؛ باید دقت نمود که حتی اگر این مبنا تا این حد وسیع باشد ( که فيه تأمل ) باب جریانی را باز کرده که دیگر قابل اصلاح نیست، کما اینکه چند سالی شاهد اوج این جریان هستیم و چنان فراگیر شده و مورد سوء استفاده قرار گرفته که اصلاحش نشاید.
➖ باید زحمت کشید و تتبع کرد، آن وقت خواهیم دید چه حجمی از اخبار متقدم و معتبر در باب شهادت امام حسین علیه السلام موجود است که مرثیهخوان را غنی میکند. به عنوان نمونه میتوان کتاب شریف "کامل الزیارات" را نام برد که انبوهی از محتوا در باب اشک و حزن و جزع را در بر گرفته؛ همچنین روایاتی که در کتب شیخ صدوق مانند "أمالی" نقل شده، و بخشهایی از روايات شیخ کلینی در کتاب شریف "الکافی" و برخی روایاتِ شيخ طوسی ( رحمهم الله ) که در "أمالی" آمده از این دست میباشد. یا مقاتل متقدم که اخبار شهادت امام حسین علیه السلام را در حد تواتر گزارش کردهاند. از کتب متأخر میتوان به بخش تاریخ امام حسین علیه السلام در کتاب شریف "بحارالانوار" و "جلاء العیون _ که فارسی است" تألیف علامه مجلسی رحمه الله اشاره کرد، که با جامعیتی ستودنی، اخبار را جمع نموده و باببندی کرده و هر آنچه از منابع متقدم و از منابع قبل از علامه مجلسی نقل شده، آنجا گردآوری شده؛ همچنین کتابی با عنوان "مقتل علامه مجلسی"
⚠️ وقتی سند برخی روضهها، به استاد و مادربزرگ و پدر و پدر بزرگ ختم میشود
✍🏻 محدث نوری رحمه الله ( در لؤلؤ و مرجان، باب تنبیهات ) ضمن اشاره به اینکه برخی اخبار نامعتبر و بیسند، در دهانها افتاده و اثری از آنها در منابع نیست، مینویسد:
ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺏ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﺮبی - ﻛﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺻﺤﺖ ﺳﻨﺪ ﻭ ﻗﻮﺕ ﻣﺘﻦ ﺧﺒﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺑﺴﻴﺎﺭی ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ، ﻛﻪ بعضی ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻓﺼﺎﺣﺖ ﻭ ﺑﻠﺎﻏﺖ ﺍﺳﺖ - در میان ﺭﻭﺿﻪﺧﻮﺍﻧﺎﻥ ﺩﺍﺋﺮ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﻮﺕ ﻗﻠﺐ ﺑﺎﻟﺎی ﻣﻨﺎﺑﺮ میﺧﻮﺍﻧﻨﺪ، ﻭ ﺑﺮﺍی ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﻭی ﻣﺨﺼﻮﺹ ﻣﻌﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﻡ ﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﻣﺠﺎﻟﺲ ﻣﺎﺗﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻭ ﺣﻜﺎﻳﺎﺕ، ﺭﻭنقی ﺗﺎﺯﻩ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺩﻟﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﺯﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﺮﻳﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﻟﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻠﻨﺪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ، ﻭ ﻟﻜﻦ ﺩﺭ ﺳﻨﻴﻦ ﻣﺘﻄﺎﻭﻟﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺧﻮﺩ ﻭ ﺟﻤﺎعتی ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺍﻃﻠﺎﻉ ﻭ ﺧﺒﺮه ﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﺑﺼﻴﺮﺕ، ﺑﻪ ﻗﺪﺭ توان ﻭ ﺑﻀﺎﻋﺖ، ﺩﺭﺻﺪﺩ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻥ ﻣﺄﺧﺬ ﺁﻥ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﻭ ﻛﺘﺎبی ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﺍﻳﻦ نوع ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﺮﺁﻣﺪﻩ، ﺗﺎ ﻛﻨﻮﻥ ﺍﺛﺮی ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻴﺪﺍ ﻧﺸﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺍﺳﺎﺗﻴﺪ ﻓﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻭ ﺧﺒﺮ ﻭ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﻛﺘﺐ بی ﺣﺼﺮ ﻭ ﺣﺪ ﺩﺭ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﻋﺼﺮﻫﺎی ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﻧﺸﺎنی ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻴﺴﺖ؛ حتی ﺩﺭ ﻛﺘﺐ ﺟﻤﺎعتی ﻛﻪ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻣﺴﺎﻣﺤﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻘﻞ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺿﻌﻴﻔﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ؛ ﻭ ﻣﻜﺮﺭ ﺳﺆﺍﻝ ﺍﺯ ﻣﺄﺧﺬ ﺷﺪ، ﮔﺎهی ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻛﺘﺎﺏ بعضی ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎء ﻛﻪ ﺍﺯ ﺻﻨﻒ ﻣﺴﺎﻣﺤﻴﻦ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻣﻨﺪ، ﻋﻤﺮی ﺻﺮﻑ ﻛﺮﺩیم ﻭ ﺭﻧﺞ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻛﺸﻴﺪیم، ﺁﻥ ﻛﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ، ﺣﻮﺍﻟﻪ بی ﻣﺤﻞ ﺑﻮﺩ؛ ﮔﺎهی ﺣﻮﺍﻟﻪ ﺑﻪ ﻛﺘﺎبی ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺻﻠﺎ ﺫﻛﺮی ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺍﻫﻞ ﻓﻦ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﻭ ﮔﺎﻩ ﺑﻪ #ﻣﻘﺘﻞ ﻋﺎلمی ﺟﻠﻴﻞ ﻛﻪ ﺍﺣﺪی ﺩﺭ ﻣﺆﻟﻔﺎﺗﺶ ﺍﺳمی ﺍﺯ ﻣﻘﺘﻞ ﻧﺒﺮﺩﻩ؛ ﻭ ﮔﺎهی ﺣﻮﺍﻟﻪ ﺑﻪ ﺑﻠﺎﺩی ﻣﺜﻞ ﺑﺤﺮﻳﻦ ﻭ ﻗﻄﻴﻒ، ﻛﻪ ﺭﺍﻩ ﺗﻔﺤﺺ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺴﺪﻭﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻗِﺴﻢﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺍﺯ ﺍﻋﺬﺍﺭ، ﻃﻔﺮﻩ ﺯﻧﻨﺪ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺳِﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺟﺎﻧﺐ مخفی ﻧﻤﺎﻳﻨﺪ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﺟﻤﻠﻪای ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺩﺭ ﺍﻋﺪﺍﺩ ﻣﻌﺘﺒﺮﻳﻦ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻭ ﺑﻨﺎی ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺗﺤﺮﺯ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ گفتن ﺟﺰمی ﺍﺳﺖ، ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺑﺎید ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺣﻤﻞ ﻛﺎﺭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﺻﺤﺖ ﺑﻪ ﻣﻘﺘﻀﺎی ﺍﺧﻮﺕ ﻣﺴﻠﻤﺎنی ﺑﮕﻮﻳﻴﻢ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺎﺕ، ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺳﻴﻨﻪ ﺑﻪ ﺳﻴﻨﻪ ﺩﺭ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻋﺼﺎﺭ ﻗﺮﻳﺐ ﺑﻪ ﻋﺼﺮ ﻣﺎ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﺎﻥ، ﺍﻧﺪﻙ ﺍﻧﺪﻙ ﺑﻨﺎی ﺟﻤﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﺪ. ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﮔﺎهی ﺑﻪ ﻗﻮﻝ بعضی ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻮعهٔ «ﻭﺍﻟﺪ ﻣﺮﺣﻮﻡ» ﻭ ﮔﺎهی ﺩﺭ «کتاب ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﻐﻔﻮﺭ» ﻭ ﮔﺎهی ﺩﺭ «ﻣﻘﺘﻞ ﻓﺎﺿﻞ ﻛﺬﺍئی» نقل شده ﻭ ﮔﺎهی ﺑﺮﺍی ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺳﻢ ﺗﺎﺯﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ میﺷﻮﺩ و قوت میگیرد ... ( پایان کلام ایشان )
✅ آری، برخی مطالب آنقدر دهان به دهان نقل و نوشته شده، که معامله اخبار معتبر با آنها میشود. و حقیر متحیرم با اينهمه اخبار تاریخی و روایات در باب شهادت امام حسین علیه السلام، چه نیازی به مطالب بیسند و تحریفی و جعلی ⁉️ یکی از علل این جریان خطرناک، این است که برخی وعاظ و مرثیهخوانان در نقل مصائب، دنبال بیان مطلب و محتوای جدید هستند، و گمان میکنند اگر اخبار متواتر و معتبر _ يا به قول خودشان تکراری _ را نقل کنند کسی اشک نمیریزد! در حالی که مصائب اهل بیت علیهم السلام اگر قرار بود کهنه شود، در طی قرنها، میلیونها نفر برای همان مصائب اقامه عزا نمیکردند. لذا وظیفه گوینده نقل اخبار مستند است با اخلاص، دیگر باقی کار را باید به اهل بیت علیهم السلام سپرد، و مکرر دیده و شنیدهایم که با یک روایت یا گزارش معتبرِ تکراری، به قدری مردم #جزع کرده و #اشک ریختهاند که عددش قابل شمارش و حساب نیست؛ لذا هیچ توجیهی ندارد که به قول یکی از ثقات، جناب #بندانی_نیشابوری بگوید " این روضه را از مادربزرگم نقل میکنم!!! " جالب اینکه این جریان در زمان محدث نوری هم رواج داشته که در متن فوق از آن یاد نموده است؛ باید دقت نمود که حتی اگر این مبنا تا این حد وسیع باشد ( که فيه تأمل ) باب جریانی را باز کرده که دیگر قابل اصلاح نیست، کما اینکه چند سالی شاهد اوج این جریان هستیم و چنان فراگیر شده و مورد سوء استفاده قرار گرفته که اصلاحش نشاید.
➖ باید زحمت کشید و تتبع کرد، آن وقت خواهیم دید چه حجمی از اخبار متقدم و معتبر در باب شهادت امام حسین علیه السلام موجود است که مرثیهخوان را غنی میکند. به عنوان نمونه میتوان کتاب شریف "کامل الزیارات" را نام برد که انبوهی از محتوا در باب اشک و حزن و جزع را در بر گرفته؛ همچنین روایاتی که در کتب شیخ صدوق مانند "أمالی" نقل شده، و بخشهایی از روايات شیخ کلینی در کتاب شریف "الکافی" و برخی روایاتِ شيخ طوسی ( رحمهم الله ) که در "أمالی" آمده از این دست میباشد. یا مقاتل متقدم که اخبار شهادت امام حسین علیه السلام را در حد تواتر گزارش کردهاند. از کتب متأخر میتوان به بخش تاریخ امام حسین علیه السلام در کتاب شریف "بحارالانوار" و "جلاء العیون _ که فارسی است" تألیف علامه مجلسی رحمه الله اشاره کرد، که با جامعیتی ستودنی، اخبار را جمع نموده و باببندی کرده و هر آنچه از منابع متقدم و از منابع قبل از علامه مجلسی نقل شده، آنجا گردآوری شده؛ همچنین کتابی با عنوان "مقتل علامه مجلسی"