رمان «تنتن و سندباد» یک اثر در گونه «ادبیات داستانی راهبردی(استراتژیک)» محسوب میشود. ادبیات داستانی راهبردی، خود شاخهای از «هنر راهبردی» است که بار انتقال مفاهیم مورد نیاز حرکت تمدنی یک ملت را بر دوش میکند و پیشبرنده برنامههای آن برای رسیدن به آینده مطلوب است.
رمان «کلبه عمو تام» هریت بیچر استو (1231 ه.ش.) از قدیمیترین نمونههای ادبیات راهبردی است که با ایده لغو بردهداری در ایالات متحده آمریکا نوشته شد و جرقه بزرگترین جنگ داخلی در این کشور در فاصله سالهای 1240 تا 1244 ه.ش. با 620 تا 850 هزار کشته شد.
رمانهای «مزرعه حیوانات» (1324 ه.ش.) و «1984» جرج اورول (1327 ه.ش.) نیز از نمونههای مشهور ادبیات راهبردی هستند که دستیار جنگ سرد فرهنگی بلوک غرب علیه بلوک شرق بودند.
در داخل ایران نیز، ادبیات راهبردی نمونههایی دارد. رمان «اصیلآباد» رضا رهگذر (اردیبهشت 1357 ه.ش.) ایده تشکیل حکومت به رهبری یک عالم دینی را مطرح کرد. رمان «تنتن و سندباد» محمد میرکیانی (1374 ه.ش.)، به سراغ مفهوم «تهاجم فرهنگی» رفت و رمان «زایو» مصطفی رضایی (1395 ه.ش)، با رویکردی آیندهنگارانه، غرب آسیا را در سال 1420 به تصویر کشید.
مفهوم تهاجم فرهنگی از مفاهیمی است که امام خامنهای، رهبر معظم انقلاب، بارها به آن اشاره کردهاند. ایشان با تمایز میان کارکرد مثبت «تبادل فرهنگی» و کارکرد منفی «تهاجم فرهنگی»، نسبت به برنامهریزی دشمنان انقلاب اسلامی برای ایجاد تغییرات فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران هشدار دادهاند (21/5/1371) و البته فرمودهاند: « كار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمیشود جواب داد.» (12/2/1369)
مهمترین نمونه همراهی نویسندگان ایرانی با هشدار امام خامنهای درخصوص تهاجم فرهنگی، رمان «تنتن و سندباد» به حساب میآید. این رمان ـ که در سال 1370 ه.ش. نوشته شده ـ روایتگر هجوم قهرمانان قصههای مغربزمین به مشرقزمین است. هجومی که با مقاومت بهموقع قهرمانان قصههای مشرقزمین به شکست میانجامد اما بازتاب رسانهای این پیروزی در جبهههای دفاع، چیز دیگری است: تلویزیونهای ماهوارهای روایت وارونهای از واقعیت را به کودکان مشرقزمین عرضه کردهاند!
جالب اینجاست که قانونگذاران جمهوری اسلامی ایران سه سال پس از نگارش این رمان، نسبت به وضع قانونی برای ممنوعیت استفاده از گیرندههای ماهوارهای تلویزیون اقدام کردهاند.
موضوع راهبردی رمان «تنتن و سندباد» مورد توجه ویژه رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته است. ایشان در یادداشتی در حاشیه این کتاب نوشتهاند: «بسمالله الرحمن الرحیم. من هم همین قصّه را همیشه تعریف میکردم! حیف که خیلیها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود همه چیز را به چشم خود دیده، حکایت تن تن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر کار من آسان شد! همین بس است که نسخهی این کتاب را به همهی بچهها بدهم.» (6/8/1373)
#داستان #رمان #تن_تن #تن_تن_و_سندباد #محمد_میرکیانی #قدیانی #انتشارات_قدیانی #کلبه_عمو_تام #مزرعه_حیوانات #1984 #اصیل_آباد #زایو #ادبیات_استراتژیک #ادبیات_راهبردی #تهاجم_فرهنگی #شبیخون_فرهنگی