دامن قاتل به خون خود گرفتن، خوب نیست!
#صائب

چند سال پیش میزبان پرفسور #خواگین_رودریگرز از #اسپانیا بودم. در مخزن نسخه‌های خطی کتابخانه فرهنگستان در پی کتابی بودیم که ناگهان پرفسور با حیرت و شادی‌کنان به سمتی رفت و دو جلد کتاب چاپ سنگی را از قفسه در آورد و‌ با اشتیاق گفت: «اگر نمی‌دیدم، باورم نمی‌شد که شما نسخهٔ #جارج‌نامه را داشته باشید».
دوربینش را به من داد و همین‌طور که با اشتیاق دربارهٔ تحقیقاتش در موضوع این کتاب توضیح می‌داد، جلد کتاب را رو به من گرفت و خواست که از او و «جارج‌نامه» عکس یادگاری بگیرم تا به رفقای اسپانیایی‌اش نشان دهد!
جارج‌نامه (جورج‌نامه)، یک مثنوی چهل هزار بیتی به سیاق
#شاهنامه، در وصف لشکرکشی و دلاوری‌های #جورج_سوم پادشاه انگلستان به #هندوستان است و ماجرای فتح آن دیار به قلم #ملافیروز_پسر_ملاکاوس!
این خاطره وقتی یادم آمد که در #بخارا مقبره‌ای دیدم که مردمان می‌رفتند و زیارت می‌کردند و دعا می‌خواندند.
پرسیدم: «این قبر کیست»؟
گفتند #قتیبه_باهلی!
با تردید و‌ حیرت پرسیدم: «واقعاً؟، یعنی این گور همان قتیبه مسلم باهلی، سردار بی‌رحم #حجاج_یوسف ملعون است که چند نوبت بخارا را به خاک و خون کشید. همان‌که آتش بر کتابخانه‌های خوارزم زد و خط فارسی را از آن حدود پاک کرد، همان‌که حکم کرد در خانهٔ هر بخارایی یک مرد عرب زندگی کند تا آنها را از نزدیک زیر نظر داشته باشند. همان‌که هزاران جنایت کرد و #ابوریحان او را در #آثارالباقیه نفرین کرده‌است»؟
گفتند: «هی برادر! پشت سر مرده‌ها گپ‌های قبیح نگو»!
ناچار زبان در کام کشیدم و این بیت #شیخ را برای خود زمزمه کردم:
به خون سعدی اگر تشنه‌ای حلالت باد
که در شریعت ما حکم نیست بر قاتل!

#حسن_قریبی
@hassangharibi