Forwarded From اخبار میراث
❄️ای حلقه‌ی درگاه تو هفت آسمان سبحانه وی از تو هم پر هم تهی هر دو جهان سبحانهای از هویدایی نهان وی از نهانی بس عیان هم بر کناری از جهان هم در میان سبحانه

#ایران_زنجان #عطار #گنبد_سلطانیه

@znichto
جهت اطلاع : مرحوم سید هاشم حداد ساکن کربلا بوده و
❌ اشتراک عقیده «سید علی قاضی» و شاگردش «سید هاشم حداد» با «سفیان ثوری».

7⃣ سفیان ثوری و افعال جاهلانه و‌ خلاف سنت اسلام:
#عطار نیشابوری در کتاب تذکرة الاولیاء، باب احوالات سفیان ثوری آورده:
نقل است که سفیان روزی لباس خود را واژگون پوشیده بود. با او گفتند: لباست را صحیح بر تن کن. گفت: این پیراهن از بهر خدای پوشیده بودم. نخواهم که از برای خلق بگردانم و‌ درستش کنم.

🔍 اینگونه افعال در میان صوفیه و برخی عُرفا رایج است. اما کجای این کار برای خدا و سنت اسلام است؟ آیا در منابع تاریخی و روایی دیده اید که پیامبر اکرم و أئمه اطهار لباس خود را برعکس و واژگون به تن کنند؟ آیا خود را مورد تمسخر دیگران قرار دادن و‌ فعل خلاف عقل و نقل انجام دادن سنت اسلام است؟ آیا اسلام که اینهمه به آراستگی و نظافت و نظم تأکید دارد، چنین افعال مضحکی را میپذیرد؟ جالب است که «سید هاشم حداد» شاگرد سید علی قاضی نیز چنین فعلی را داشته است:
❗️محمد حسین طهرانی درباره استادش سید هاشم حداد مینویسد:
حال آقای حداد در یک بُرهه، به طوری بود که به کلی از عالم طبیعت انصراف داشتند. نه گرسنگی را درک می کردند نه طعم غذا را نه صدائی را می شنیدند. ایشان بمن میفرمود: بسیار شده‌ است‌ که‌ به‌ حمّام‌ می رفتم‌ و وقت‌ بیرون‌ آمدن‌ دِشْداشه‌ (پیراهن‌ عربی‌ بلند) را وارونه‌ می‌پوشیدم‌.
📗روح مجرد ۱/۷۰

8⃣ عطار در همان باب آورده:
سفیان گفت: عزیزترین خلقان پنج اند. عالمی زاهد؛ و فقیهی صوفی، و توانگری متواضع و درویشی شاکر، و شریفی سنی.

🔍 تأکید بر صوفی گری و اینکه صوفی گری نشانه شرافت و بندگی است، در کلمات تمام اقطاب صوفیه به روشنی و وضوح آمده است. ضمن اینکه در سخن فوق که از سفیان نقل شد، دو‌ نکته قابل توجه است:
اول دشمنی با تشیع. چنانچه صراحتا میگوید: یکی از بزرگترین خلایق شخص شریفی است که سُنی باشد. دوم آنکه شرط فقاهت را صوفی گری میداند: «فقیهی صوفی». دقیقا همین جمله که «بهترین فقیه کسی است که صوفی باشد»، از «سید علی قاضی» هم نقل شده است.
نماد در #منطق الطیر #عطار
Forwarded From unknown
❄️ای حلقه‌ی درگاه تو هفت آسمان سبحانه وی از تو هم پر هم تهی هر دو جهان سبحانهای از هویدایی نهان وی از نهانی بس عیان هم بر کناری از جهان هم در میان سبحانه

#ایران_زنجان #عطار #گنبد_سلطانیه

@znichto
Forwarded From غلو پژوهی
⚠️ تصوف و تحریف معنای واژگان منفی

#عطار می سراید:
منم آن گبر دیرینه که بتخانه بنا کردم
شدم بر بام بتخانه درین عالم ندا کردم
صلای کفر در دادم شما را ای مسلمانان
که من آن کهنه بت‌ها را دگر باره جلا کردم
از آن مادر که من زادم، دگر باره شدم جفتش
از آنم گبر می خوانند که با مادر زنا کردم
به بکری زادم از مادر از آن عیسیم می‌خوانند
که من این شیر مادر را دگر باره غذا کردم
اگر عطار مسکین را درین گبری بسوزانند
گوا باشید ای مردان که من خود را فنا کردم

(در چهارده رساله فارسى، رساله در معنى قابليت(ابن ترکه)، و مجموعه رسائل فيض، ج‏1-تحقيق ‏معنى‏ قابليت، ص: 12 معانی عرفانی برای این تعابیر رکیک آمده است. اما در چاپ ديوان عطار، تصحيح تقى تفضلى‏، 405، بيت «از آن مادر...» را حذف کرده اند. اما در چاپ غزليات ديوان عطّار، ص: 362 غزل493 آمده است.)

کاربرد مدح گونه گسترده بعضی از کلمات مذموم (مانند شراب، شاهد بازی، مستی، زنا، زنار، مغ بچه باده فروش، رقص، ترک نماز، بت پرستی، کفر و…) هرگز مخفی نیست. گرچه تنی چند از اهل ادب شواهد متعددی بر حمل بعضی از این موارد بر معنای ظاهر آن ارائه داده اند، (مانند سیروس شميسا، شاهد بازی) و نمونه های بسیار دیگر نیز قابل بیان است؛ با این وجود روشن است که اهل عرفان و تصوف فراوان از این کلمات معنایی عرفانی اراده می کنند. با این وجود در مورد استعمال نوع دوم باید پرسید چه چیز موجب آن شده که ایشان به نحو گسترده به کلمات منفی روی آورند؟! بنظر می آید صرف تشبیه های ادیبانه برای توجیه رویکردی بدین گستردگی کافی نیست. و باز روشن است که این را نمی توان با استعمال «شراب بهشتی بدون مستی و سردرد» قرآن قیاس نمود.
باید دانست این نوع از نماد گرایی ارتباط روشنی با روحیه باطنی دارد که در میراث گنوسی ملل پیش از اسلام نیز دیده می شود. اما شکی نیست که عینیت ها و واقعیات اجتماعی هر دوره اثر به سزایی در شکل این نماد گرایی ها داشته است. بررسی آثاری چون مجالس العشاق گازرگاهی، مناقب العارفین افلاکی، ترجمه های اوحد الدین کرمانی، و بسیاری دیگر از آثار عرفانی (نمونه: t.me/gholow2/904) و یا غیر عرفانی مانند سفرنامه ابن بطوطه به نیکی نشان می دهد، این انحرافات نماد شده فراوان نمونه های حقیقی در فضای اجتماعی آن ایام و خصوصاً در میان صوفیان داشته است. (البته بی شک همه این داستان های صوفیانه که نسبت انحرافاتی را به مشایخ خود می دهند، اصیل نیستند؛ اما دست کم برخی از آن ها و خصوصاً گزارش های ایشان از معاصران شواهد در خور توجهی دارد.)
از سویی شیوع استعمال نمادگونه کلمات مذموم در برخی دوران این سوال را به ذهن می آورد که آیا این بر هم ریختن معانی راهکاری برای کاستن انتقادات از برخی گزارش های پیشین بوده است؟! شاید روحیه شطح و پریشان گویی و میل به برهم ریختن قالب های رسمی و از آن جمله ظواهر دینی نیز وجهی برای این روش بوده است، (به طور ویژه آثار ابن عربی در گسترش این رویکرد موثر بوده است. نمونه: t.me/gholow2/1117 و t.me/gholow2/279)
و البته بعید هم نیست که شیوه ملامتی گری جمعی از صوفیان نیز راهکاری در همین جهت بوده باشد.
به هر رو نمی توان از این واقعیت چشم پوشید که مسأله بی پرده ای چون عشق به مذکر که در آثار افلاطونی چون ضیافت یافت می شود، (t.me/gholow2/267) بعد ها در میان مایلان به این مکاتب نمود یافته است. و یا کلمات اخوان الصفا در این زمینه باز در آثار اسفار صدرا جان می گیرد. (اسفار؛ ج7، ص171. تفصیل: t.me/aghlsetizan/86) ظاهراً فضای اجتماعی آن دوران برای این مطالب محیا تر بوده است، که امروز آقای حسن زاده می گوید: «آنچه آخوند ملاصدرا گفته است حق است ولی بهتر بود آشکار نمیگفت!!» (ممدالهمم، ص: 607)
@gholow2
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺷﺸﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﺎﺟﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ، ﮐﻔﺸﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﯿﺎﻣﺪ.
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ ‏(ﭘﯿﻨﻪ ﺩﻭﺯﯼ، ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻭ ﻭﺻﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ‏) ﻣﯿ ﮑﻨﺪ.
ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺣﺠﺎﺝ ﻓﻘﻂ ﺣﺞ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ.
ﮔﻔﺖ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺣﺞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻋﺰﻡ ﺣﺞ ﮐﺮﺩﻡ، ‏عیالم ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻮﯼ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، ﻣﺮﺍ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺴﺘﺎﻥ، ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻫﻔﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﺮﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ. ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻢ. ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﻼﻝ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻡ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﻥ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭهم ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻔﻘﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺣﺞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ.

#ﺗﺬﮐﺮﻩ_ﺍﻻﻭﻟﯿﺎ
#عطار