Forwarded From شاگردان دکتر
#توهین_اهل_سنت_به_خلفا

🐴 قاطری که نامش #ابوبکر و #عمر بود


💥 أخْبَرَنَا أَبُو نُعَيْم الحَافِظ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّد عَبْد الله بن مُحَمَّد بن جَعْفَر بن حَيَّان، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو يَحْيَى الرَّازِيّ، قَالَ: حَدَّثَنَا سَهْل بن عُثْمَان، قَالَ:حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيل بن حَمَّاد بن أَبِي حنيفة، قَالَ: كَانَ لنا جار طحان رافضي، وَكَانَ له بغلان، سمى أحدهما: أَبَا بَكْر، والآخر عُمَر، فرمحه ذات ليلة أحدهما فقتله، فأخبر أَبُو حنيفة، فَقَالَ: انظروا البغل الَّذِي رمحه الَّذِي سماه عُمَر؟
فنظروا فَكَانَ كذلك

🔘 اسماعیل بن حماد بن ابی حنیفه (نوه ابوحنیفه) می گوید:
که همسایه آسیابان رافضی ای داشتیم که دو عدد #قاطر داشت اسم یکی را #ابابکر و دیگری را #عمر قرار داده بود شبی یکی از آنها صاحبش را (یعنی همون فرد شیعه را) لگد زد و کشت پس ابوحنیفه باخبر شد و گفت:
نگاه کنید به قاطری که او را لگد زده ببینید اسم او عمر است؟
پس جستجو کردند و دیدند همین طور است


📚 تاریخ بغداد، جلد ۱۳، صفحه ۳۶۲